arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۹۲۳۲
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۲۰ - ۱۱ تير ۱۳۹۹

ناگفته‌های سفیر سابق ایران در عراق از روابط تهران و بغداد، دیپلماسی سردار سلیمانی و احتمال مذاکره با سعودی‌ها

حسن دانایی‌فر سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق در گفت و گویی در خصوص وضعیت کنونی و آینده روابط تهران و بغداد، نقش ایران در بازسازی سوریه، احتمال مذاکره میان ایران و عربستان سعودی و ویژگی های دیپلماسی سپهبد شهید سلیمانی صحبت کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حسن دانایی‌فر سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق در گفت و گویی در خصوص وضعیت کنونی و آینده روابط تهران و بغداد، نقش ایران در بازسازی سوریه، احتمال مذاکره میان ایران و عربستان سعودی و ویژگی های دیپلماسی سپهبد شهید سلیمانی صحبت کرد.

حسن دانایی‌فر سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق در ایام جنگ با داعش و هماهنگ کننده اصلی پل هوایی میان بغداد – تهران در روزهایی که تروریست ها تا پشت دروازه‌های بغداد رسیده بودند، امروز در ستادی، پروژه های توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه را پیش می‌برد. او از آینده روابط تهران با این کشورها سخن گفت.

بیشتر بخوانید: 

رئیس ستاد روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه، ‌با پیش بینی در اوج ماندن روابط تهران و بغداد، مولفه هایی مانند مرزهای طولانی، مشترکات دینی، مذهبی، قومی و نگاه رهبران عراق به کشورمان را ضامن پایداری این روابط دانست و درباره سفر احتمالی نخست وزیر عراق به تهران گفت که الکاظمی به عنوان یک سیاستمدار به درستی اهمیت روابط با ایران را می داند.

او سرمایه گذاری های مشترک دو کشور به ویژه در دوران پسا کرونا را یکی از عوامل موثر در توفیق روابط اقتصادی دو کشور دانست و ابراز امیدواری کرد که میزان مبادلات تجاری دو کشور به ۲۰ میلیارد دلار در سال برسد.

سفیر ایران در عین حال وجود ۱۵ کشور همسایه با نیازهای متنوع را یکی از موقعیت های کشورمان برای سر و سامان دادن به صادرات خود ارزیابی کرد و با بیان اینکه "هر کدام از این همسایه ها برای کشورمان یک فرصت تلقی می شوند"، در خصوص برخی ادعاها مبنی بر نقش عراق در دور زدن تحریم ها گفت که اگرچه عراق یکی از مهمترین پنجره های ما به بازارهای جهانی است، اما تنها پنجره نیست.

دانایی فر در ادامه این مصاحبه مشارکت بخش‌های خصوصی ایران و سوریه، البته با حمایت دولت‌ها و با پشتیبانی نظام بانکی را بهترین روش پیشبرد روابط دو کشور در زمینه اقتصادی توصیف و به نقش و اهتمام ویژه اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری در این زمینه اشاره و از آن تقدیر کرد. این کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه همچنین در خصوص روند اوضاع جاری منطقه تاکید کرد که ایران آمادگی خود را برای مذاکرات با عربستان جهت حل مسائل منطقه اعلام کرده است اما این کشور بنا به دلایلی قادر نیست وارد این فاز شود.

مشروح گفت و گو با حسن دانایی فر که پیش از دوران سفارتش در عراق، سمت های مختلفی از جمله دبیری ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران و عراق و پیشتر از آن فرمانده قرارگاره خاتم الانبیاء را در کارنامه خود دارد، ‌ در ذیل می خوانید:

دوره الکاظمی با روابط نسبتا پایدار

از نظر شما روابط ایران و عراق در دوره مصطفی الکاظمی چگونه خواهد بود؟

به روابط بین ایران و عراق باید از دو زاویه پرداخت؛ یکی مفهوم روابط بین دو کشور است که باید تعبیر روند و مسیر را برای آن به کار برد. دو همسایه یک هزار و ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند. به علاوه به خاطر زمینه های مختلف تاریخی، دینی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی نوعی در هم تنیدگی در روابط بین دو کشور از شمال تا جنوب وجود دارد. این بخشی از موضوع روابط است.

بخش دیگر به نگاه رهبران عراق از جمله رئیس جمهوری، نخست وزیر، رئیس پارلمان و دیگر مقاماتی که معمولا ثابت هم نیستند، باز می‌گردد.

بخش دوم که مانند بخش اول حقیقت روابط دو کشور است، می تواند فراز و نشیب‌هایی را به همراه داشته باشد. این فراز و نشیب‌ها متاثر از عامل دوم است و تا حدودی هم می‌تواند در روند اصلی روابط و نگاه روندی به روابط دو کشور تاثیر گذار باشد. اما به اعتقاد من، برآیند هر دو اینها نشان می دهد که یک روابط نسبتا پایدار متنوع و با توجه به شرایط منطقه همچنان وجود خواهد داشت.

اما در ارتباط با آقای الکاظمی فکر می‌کنم که او به عنوان یک سیاستمدار به درستی اهمیت بین روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق را می‌داند و تلاش ایشان بر این است که عوامل سلبی و منفی تاثیرگذار در روابط بین دو کشور به وجود نیاید.

همانطور که اعلام شده، آقای الکاظمی در سفرهایی که قرار است به خارج عراق داشته باشد به آمریکا، ایران و عربستان سفر می کند. انتخاب این ۳ کشور چه معنا و مفهومی دارد، آیا او دنبال یک توازن منطقه ای به نفع عراق است یا قصد میانجی گری دارد؟

نوع نگاه آقای الکاظمی به این معنی است که وی می خواهد نوعی توازن در روابط و اهمیت ایران به عنوان همسایه شرقی عراق ایجاد کند و ایشان به آن اهتمام دارد و ایران هم علاقه‌مند است که همچنان روابط خود را در زمینه‌های مختلف با عراق توسعه دهد و تنوع بیشتری پیدا کند و بخصوص شرایط کنونی که عراق دارای برخی از مشکلات مانند مشکل عمومی کرونا و کاهش قیمت نفت است که دیگر کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت نیز با آن مواجه هستند و موجب کاهش سرانه ملی و رشد منفی برای اقتصاد همه کشورها در دنیا شده است.

در همین حال در کنار اینها مشکلات ذاتی خود عراق مانند اختلافات سیاسی، مسائل امنیتی و خروج نیروهای آمریکایی وجود دارد که در مجموع ایران برغم این شرایط علاقه مند به گسترش روابط در زمینه‌های مختلف است. امیدواریم که روابط بین دو کشور همانند گذشته بلکه بیشتر تقویت شود و به مسیر نهایی خود برسد.

بنابراین به اعتقاد شما این سفر احتمالی بیشتر حول تلاش برای یک توازن خواهد بود تا میانجیگری؟

بعید است که ماموریت دولت عراق در این سفر میانجی گری باشد، چون میانجی گری معمولا باید با درخواست یکی از کشورهای انجام گیرد. به همین دلیل بعید می دانم از سوی ۳ کشور تقاضایی از دولت عراق شده باشد، مگر آنکه خود عراقی ها چنین موضوعی در ذهنشان باشد.

البته عراق با توجه به اثرگذاری این سه کشور در منطقه مایل به بهبود روابط آنهاست چرا که بهبود روابط آنها تاثیراتی در مسایل داخلی عراق دارد. از این زاویه ممکن است که مثلا نخست وزیر عراق بخواهد طرحی یا پیشنهادی را ارایه دهد.

ایران همچنان مهمترین شریک عراق خواهد بود

به عنوان اقتصادی ترین سفیر ایران در عراق، آینده روابط اقتصادی دو کشور را با توجه به مساله داعش و بازگشت رقبای سنتی ما به بازار عراق، چگونه پیش بینی می‌کنید؟

اول این که در حال حاضر عراق یکی از بزرگ ترین مقاصد تولیدات و کالاهای ایرانی به حساب می آید و شاید عراق در رتبه اول یا دوم بازار مقصد تولیدات ایران باشد. لذا عراق به عنوان یک مقصد نهایی برای بازار کالاهای ایران، باید دارای روابط بسیار خوب و گسترده ای با کشورمان باشد که این وضعیت برقرار است و با وجودی که معضلاتی مانند کرونا مشکلاتی از جمله در گذرگاه های مرزی ایجاد کرده است و بر روابط اقتصادی تاثیر منفی گذاشته است بیشترین حجم صادرات ما همچنان به عراق است و پیش بینی می‌شود با تلاش‌های صورت گرفته در مرزها که برخی از آنها بازگشایی شده و سایر مرزها نیز با تلاش هایی که در حال انجام است، بزودی گشایش خواهند یافت، بتوانیم حجم صادرات را نسبت به قبل نیز افزایش دهیم.

باید به دنبال سرمایه گذاری های مشترک برویم

اما رقبای سنتی ایران در بازار عراق با شکست داعش در حال بازگشت هستند؟

ما برای ماندگاری در روابط اقتصادی با عراق صرف نظر از رقبا که همیشه وجود دارند، نیازمند سرمایه‌گذاری های مشترک هستیم. منطق فعالیت های اقتصادی ایجاب می‌کند که ما قیمت، کیفیت، سرعت تامین کالا، تضمین استمرار و وصول به موقع آنها را در نظر بگیریم. همچنین سرمایه گذاری های مشترک نیز اهمیت دارد چرا که سود، انتفاع و درآمد مربوطه برای طرفین در شکل سرمایه گذاری بیشتر است.

ما باید به سمت سرمایه گذاری مشترک پیش رویم. البته مساله داعش و حوادث پسا داعش و الان موضوع کرونا تاثیر خود را گذاشته و شرایط سرمایه گذاری مشترک و غیرمشترک در عراق را دچار مشکل و سخت کرده است.

در عین حال، ‌ هزینه های تولید انرژی در عراق از جمله تامین آب، کارگر و مهندس چندین برابر هزینه‌های تولید انرژی در ایران است و به همین خاطر اقتصادی ترین نوع شکل گیری سرمایه گذاری مشترک با طرف‌های عراقی در ایران است و محصول آن می‌تواند به عراق به نسبت سهامی که وجود دارد، منتقل شود.

از دیدگاه ما در شرایط کنونی با توجه به مشکلات خاصی که در عراق وجود دارد و به آنها اشاره شد، این کشور نمی تواند بخش اقتصادی خود را متحول کند، اما عراق به عنوان یک بازار دارای پول و پشتوانه همچنان زمینه برای صادرات انواع کالاها را دارد که رقبا می‌توانند از آن به نفع خود استفاده کنند، بنابراین ضروریست که ما هوشمندانه عمل کنیم و چهار عامل اشاره شده را به طور عینی در دستور کار قرار دهیم تا بتوانیم با رقبا رقابت کنیم.

پیش بینی حجم مبادلات با عراق چقدر است؟ آیا می‌توان با رعایت همان فاکتورهای پیش گفته روی ۱۸ میلیاردی که زمانی هدف گذاری شده بود، حساب کرد.

اگر بخواهیم تحلیل تاریخی کنیم و یک مقیاس به دست آوریم بله همان ۲۰ میلیارد را می‌توان تا دو یا سه سال آینده محقق کرد، بطوری که با در نظر گرفتن حجم صادرات سال ۱۳۸۵ به مبلغ ۸۹۰ میلیون دلار و در سال ۱۳۹۶ به مبلغ ۱۱ میلیارد، می‌توان روند صادرات را در یک دوره زمانی در آینده تخمین زد، اما این نگاه کاملی نیست و دلیل آن هم این است که حوادث و موضوعاتی که در مسیر به وجود می‌ آید بسیار مهم است.

ما یک روند بسیار شتابان را به عراق تا سال ۱۳۹۲ داشتیم و ناگهان ماجرای داعش، کاهش قیمت نفت در عراق، افزایش هزینه‌های نظامی آن و در نتیجه کاهش ۳۳ درصدی واردات به این کشور پیش آمد و به همین خاطر روند افزایشی صادرات ما به عراق متوقف شد، چرا که واردات به عراق ۳۳ درصد کاهش یافت و هزینه به سمت و سوی دیگر رفت. مثال دوره کرونا نیز عامل دیگری است. کرونا نه تنها اقتصاد و روابط اقتصادی بین ایران و عراق بلکه کل منطقه و جهان را تحت تاثیر قرار داد. پس دیگر نمی‌توان با آن منطق تحلیل تاریخی و جمع و تفریق اعداد به این نتیجه رسید.

فکر می کنم رسیدن به مبلغ ۱۸ تا ۲۰ میلیارد دلار تبادلات منوط به شرایطی است که به وضع کرونا و درآمدهای عراق مربوط می‌شود؛ عراقی که بیش از ۹۲ درصد یا به تعبیری که اخیرا وزیر محترم دارایی عراق اعلام کرد ۹۵ درصد درآمدهای آن مربوط به نفت است و هر چه درآمدهای این کشور کاهش پیدا کند در نتیجه واردات آن نیز کاهش پیدا خواهد کرد یا لااقل واردات افزایش پیدا نخواهد کرد .

عراق تنها پنجره نیست

گفته می‌شود که عراق تنها منفذ یا راه تنفسی ایران در زمان تحریم‌ها است، آیا عراق در واقع این نقش را دارد؟

فکر می‌کنم عراق بازار بزرگی است و ما طولانی ترین مرز را هم با عراق داریم. جغرافیای انسانی یا دموگرافی عراق و ایران هم باعث شده تا نزدیکی‌ها در مناطق غربی ما باعث شود ارتباطات بسیار زیاد و نزدیکی به وجود آید و باید در نظر داشت که این کشور بازار بسیار بزرگ و مهمی است.

دسترسی‌های آسان، گذرگاه‌های فراوان و بازارچه های متنوع و متعدد همه اینها بین ایران و عراق وجود دارد و نمی توان آن را انکار کرد، اما به نظر من حالا با چه انگیزه هایی، بعضا در این موضوع هم مقداری اغراق و زیاده گویی وجود دارد و اینکه گفته می‌شود عراق تنها پنجره و تنها مسیر است. بله می‌شود گفت یکی از بزرگ ترین، مهم ترین و وسیع ترین پنجره‌ هاست اما به نظر من تنها پنجره نیست و فکر می کنم امریکایی ها در این موضوع خیلی تلاش کردند که به عراقی‌ها القا کنند و عراقی ها را به این بهانه تحت فشار قرار دهند.

واقعیت این است که ما ۱۵ همسایه داریم که هر کدام به نوعی برای ما فرصت هستند و بیش از آنچه تنها به عراق اشاره شود، باید به پنجره‌های دیگر هم توجه داشته باشیم. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۸ و مشابه آن در سال ۲۰۱۹، این ۱۵ کشور پیرامون ما بیش از هزار میلیارد دلار واردات داشتند. ما کافی است که ۱۰ درصد این رقم را و نه بیشتر به خود اختصاص دهیم. ترکیه و روسیه که ما مرزهای قابل توجهی هم با آنها داریم در آن سال ها هر دو نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار واردات از یکدیگر داشتند و این دو بازار از نظر روابط سیاسی و سایر جنبه ها می‌تواند به ما کمک کند. لذا عراق بازار مهمی است اما نمی توان گفت که تنها بازار ما است.

روابط اقتصادی با سوریه به بخش خصوصی خواهد رسید

به سوریه برویم؛ در حال حاضر وضعیت ما در سوریه به لحاظ اقتصای و حجم مبادلات به چه صورت است؟ آینده ما در این کشور چگونه خواهد بود؟

روابط بین ایران با سوریه به دلایل مختلف همیشه وجود داشته است. مدتی قبل یکی از مسئولین ایرانی تبار اجرایی در سوریه یک ماجرایی را از مبلغ وامی که از دوره محمدرضا پهلوی به مرحوم حافظ اسد داده شده بود برای من نقل کرد و ظاهرا این وام را در سال ۱۳۵۵ یا ۱۳۵۶ به سوریه داده‌ایم. به همین دلیل، ‌ روابط ایران با سوریه منحصر به بعد از انقلاب نیست، چرا که سوریه به دلایل مختلفی جایگاه بسیار مهم و راهبردی در جهان و منطقه دارد. در همین حال از طرفی با عراق و از طرف دیگر با ترکیه و لبنان نیز مرز دارد و همچنین با اتصال به سرزمین‌های اشغالی و دریای مدیترانه، شمال آفریقا و جنوب اروپا وضعیت و جغرافیای سیاسی خاصی دارد که این کشور را در جهان بسیار منحصر به فرد می‌کند.

در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران با سوریه از یک روابط مستحکم و بسیار دوستانه‌ای برخوردار است. اکنون سوریه هم دوره سخت درگیری‌های داخلی را پشت سر گذاشته است. حدود ۹ سال است که در زمینه مسائل امنیتی یک بسیج همگانی علیه سوریه انجام شد و در جریان آن آمریکا، سعودی‌ها، ترکیه، قطر و امارات برای سرنگونی دولت فعلی و شخص بشار اسد تلاش و از همه ابزار مربوطه استفاده کردند و نتوانستند دولت را سرنگون کنند در ماه‌های اخیر هم بازی تطمیع و تثبیت را اجرا کردند.

در این شرایط جمهوری اسلامی ایران همیشه در کنار دولت سوریه بوده و برعکس دیگران ایران همواره تاکید کرده که این دولت قانونی است و اعمال هرگونه تغییر در این کشور باید از مجاری قانونی صورت بگیرد نه اینکه آدم‌های اجاره‌ای از جاهای مختلف بیایند و دخالت‌های خارجی داشته باشند. الان ما بهترین روابط را با سوریه داریم و فکر می‌کنم در آینده هم پایدار باشد؛ هرچند در زمینه روابط خارجی کسی نمی‌تواند مطلق صحبت کند ولی امروز همه مولفه‌ها و گزینه ها و شاخص‌های روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه مثبت است.

اما توجه داشته باشید، در زمینه اقتصادی سوریه تفاوت زیادی با کشورهای دیگر عربی دارد. سوریه کشوری است منهای نفت و معادن و درآمدهای آن مبتنی بر اقتصاد خاص و تولید محور است و در سایه جنگ اخیر و تحریم ناشی از آن به طور طبیعی آسیب دیده است. تا دو سال قبل اولویت‌ اول سوریه جنگ و درگیری‌ها و تولید داخلی بود اما از دو سال قبل به این سو تلاش می شود که برخی از بخش های آسیب دیده اقتصادی را سر و سامان دهند.

روابط بخش خصوصی ایران با سوریه شاید یکی از نقاط آسیب ما بوده است چرا که عمده روابط ما در گذشته روابط بین دو دولت بوده است اما حالا خوشبختانه در ماه های اخیر با برنامه ریزی های صورت گرفته بخش خصوصی وارد همکاری شده و اتاق بازرگانی مشترک دو کشور طی ۵ ماه اخیر به طور رسمی راه اندازی شده است. برخی از شرکت های ایرانی ما در دمشق دفاتر تجاری خود را راه اندازی کرده اند و مراکزی در آنجا راه اندازی شده که تجار می‌توانند در آنجا مستقر شوند و اتاق بازرگانی ایران هم حمایت کرده است و منابعی را به این کار تخصیص داده است.

البته به نظر می‌رسد که کارها به دلیل اینکه این کشور هنوز وارد شرایط عادی نشده، مقداری کند پیش می رود اما در مسیر قرار گرفته است. امیدوارم که روابط اقتصادی ایران و سوریه هم به حجم و روابط سیاسی امنیتی فرهنگی بین دو کشور برسد.

آیا برای دوره بازسازی سوریه برنامه ریزی صورت گرفته است؟

موارد ذکر شده مقدمه ای برای این مساله است. لازمه آن فراهم کردن شرایط با توجه به منابع و امکانات طرفین و بهترین مدلی است که می‌تواند نتیجه دهد. مشارکت بخش‌های خصوصی طرفین، البته با حمایت دولت‌ها و با پشتیبانی نظام بانکی بهترین روش پیشبرد این کار است و دولت جمهوری اسلامی ایران هم تلاش می‌کند که روابط بین طرفین افزایش پیدا کند و خوشبختانه آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری هم در این ارتباط اهتمام خاص و ویژه دارند.

مزیت های عربستان قابل انکار نیست، اما اکنون نمی تواند نقش مثبت داشته باشد

معضلات زیادی در منطقه مانند سوریه، یمن و عراق وجود دارد و خیلی ها معتقدند که عربستان نقش زیادی دارد، نظر شما در این رابطه چیست؟

سعودی‌ها واقعیتی در منطقه هستند، از ناحیه مذهبی در جهان اسلام تاثیراتی دارند که کسی نمی‌تواند آن را کتمان کند. عربستان کشوری است که از لحاظ منابع مالی منابع قابل توجهی دارد. تاثیرگذاری عربستان در صندوق بین المللی پول، ذخیره ارزی، میزان و ظرفیت تولید نفت، روابط بین المللی و سیاست خارجی فعال آنها با کشورهای دنیا بخصوص آمریکا از مولفه‌های قدرت سعودی‌ّها است و قابل انکار نیست.

آنها از دهه‌های ۶۰، ۷۰ میلادی به بعد خیلی علاقه مند شدند که در پرونده های بیرون از مرزها و سرزمین خود وارد شوند و بخواهند نقش برادر یا شیخ بزرگ یا شیخ الشیوخ یا شیخ الاسلام را در منطقه بازی کنند و از نگاه شیخوخیت در جهان عرب نقش اصلی را داشته باشند. شما می‌بینید در کمتر کشور اسلامی هست که طی ۵ یا ۶ دهه گذشته سعودی ها مسجد و مراکز عبادی نساخته باشند. اینها در از لاک خود بیرون آمده و در بیرون از مرزها ظاهر شدند. شرایط سیاسی بین المللی نیز به آنها کمک کرد؛ آمریکایی ها، روابط پنهان با اسرائیلی ها و حمایت هایی که اروپایی‌ها از آن‌ها کردند موجب شد تا در پرونده‌های بسیاری در منطقه ورود کنند. سعودی ها بودجه های عمومی سالیانه برخی کشورها را تامین می‌کردند. خیلی از احزاب و مجموعه های ساختاری و سازمانی در کشورها را از جمله در لبنان سعودی‌ها تامین مالی می کردند.

سعودی ها همچنین تلاش داشتند تا بر کشورهای پیرامونی خود مانند عراق و یمن هم سیطره داشته باشند. این وضعیت عمومی سعودی است اما فکر می‌کنم در سایه شرایطی که در عربستان اتفاق افتاد از جمله کودتاهای خاموش و غیر اعلام شده، حذف چهره‌ها و مهره ها، مسدود کردن مسیرهای روند پادشاهی و تغییر در مسیرهای دیگر چالشی جدی در این کشور ایجاد کرده است که اکنون سعودی‌ها در داخل با آن مواجه هستند.

علاوه بر این عربستان با چالش نتیجه نگرفتن از پروژه‌های منطقه ای خود نظیر ناکامی ها در لبنان و پرونده افغانستان مواجه هستند و این در حالی است که زمانی نقش تعیین کننده در افغانستان ایفا می کردند و در پاکستان نیز بسیار موثر بودند و تا حدودی در شمال آفریقا و نیز روابط خوبی با ترکیه و همکاری بسیار گسترده و نزدیکی با آنها داشتند. در عراق دخالت ها و تاثیرات زیادی داشتند اما به تدریج بسیاری از آنها به یک حالت انقباضی تبدیل شد. به عبارت دیگر آن انبساطی که وجود داشت حالا تبدیل به انقباض شده است و چهره و جایگاه غیر واقعی که از عربستان در جهان ترسیم شده بود به خاطر ماجرای ۱۱ سپتامبر و حادثه اخیر یعنی قتل جمال خاشقچی دچار صدمات قابل توجه و جبران ناپذیر شد تا جایی که حتی سعودی ها نتوانستند دوباره در جایگاه گذشته خود قرار بگیرند.

در همین حال با وجود روی کارآمدن بن سلمان و وعده وعیدهای او با عنوان مملکت عربی سعودی جدید که می‌خواست پایه گذاری و با اقداماتی مانند اجازه رانندگی و خوانندگی به زنان، ایجاد برخی مراکز تفریحی و برخی آزادی های دیگر یک رنسانس، دگراندیشی و نواندیشی را در عربستان به وجود آورد تا در داخل و خارج از این عربستان به عنوان یک کشور جدید از لحاظ فرهنگی و متفاوت و متمایز از نگاه سلفیت ترسیم کند نیز موفق نشد.

اکنون سعودی به یک وضعیت انقباض رسیده و اعتقاد دارم این کشور در حالت واکنشی به سر می برد. در نقش‌های واکنشی آن چیزی است که نقش یک سویه دارد و دو سویه نیست. الان سعودی فقط می‌تواند نقش سلبی و منفی بازی کند و نمی‌تواند نقش سازندگی لازم را داشته باشد.

سعودی ها امروز ذاتا برای مذاکره با ایران همانطور که تهران اعلام آمادگی کرده، نمی‌توانند گام بردارند؛ چنانچه تهران اعلام کرد برای دستیابی به تفاهم، آماده مذاکره است. اما مساله این است که سعودی ها نمی توانند در این مسیر حرکت کنند، چرا که به یک دلیل آمریکا به این کشور اجازه نمی‌دهد.

سعودی درگیر مسائلی در درون و در هم تنیدگی با پرونده اسرائیل و مسائل منطقه‌ای شده که فاقد ظرفیت حل مساله از طریق گفت وگو و تفاهم است، لذا رفتار واکنشی یک سویه دارد. این حرف به معنی عدم تمایل ما برای ارتباط با آنها نیست. سعودی تمایل به ارتباط با ایران دارد، اما نمی‌تواند پیش قدم شود(اگر نخواهیم بگوییم نمی خواهند) و همه اینها به خاطر ظرفیت‌ها درونی و وضعیتی است که برای خود به وجود آورده و نمی‌تواند نقش سازنده داشته باشد.

سعودی با این اقدامات دست و پای خود را بسته است و اکنون نگران است که هیبت خود را نیز از دست بدهد. اما اینطور به نظر می‌رسد که بیشتر ضرر می‌کند و ابزارهای آنها در حال تحلیل رفتن است.

سردار سلیمانی مرد صلح بود، اما نه هر صلحی

واقعیت این است که سردار سلیمانی نه تنها برای امنیت ایران و منطقه که در خدمت به بشریت فدارکاری کرد، حالا با فقدان ایشان غربی ها از شهادت سردار سلیمانی چقدر صدمه می‌بینند با توجه به اینکه ایشان واقعا اصلی ترین فرمانده میدان نبرد در مبارزه با تروریسم بود؟

در این موضوع تردیدی نیست که هیچ مسئولی در دنیا همانند ایشان در صف مقدم مبارزه با هیولایی به نام داعش نقش ایفا نکرده است. هیولای داعش که در منطقه به نام اسلام به وجود آمد و اقداماتی کرد که تمام مبادی و اصول بشر را زیر پا گذاشت و در این میان دریا دلی مانند آقای سلیمانی خط مقدم مبارزه با داعش بود.

قطعا فقدان آقای سلیمانی یک ضربه اساسی و جدی به بشریت خواهد بود کما اینکه این واکنش‌ها در اقصی نقاط دنیا بعد از شهادت ایشان به وجود آمد و حتی در کنگره امریکا زمانی که طرح حمایت از آرام شدن دنیا (دنیای بعد از ترور سلیمانی منجر به دنیای امن تر شده) بعد از ترور سردار سلیمانی که برخی از جمهوریخواهان و دوستان ترامپ مطرح کردند، رای نیاورد.

این نشان می‌دهد که نقش و جایگاه سردار سلیمانی به عنوان یک واقعیت در دنیا پذیرفته شده است. کسی برای من نقل کرد که از استرالیا مردی ۸۲ ساله پیام تسلیت در مورد شهادت سردار سلیمانی برای ما ارسال کرده است. همان زمان برخی می‌گفتند آقای سلیمانی چه گوارا خاورمیانه است، اما من می گفتم آقای سلیمانی، سلیمانی است و از این قیاس ها به ایشان نمی چسبد.

اما به نظر می رسد آنگونه که باید برای معرفی جهانی ایشان و خدمات او در راه امنیت جهانی کار نشده، شما موافق نیستید؟

به عقیده من سردمداران غرب کلا بی وفا هستند، آن هم نه فقط در تعهداتشان؛ برای شما از موضوع مبارزه ایران با هیولای مواد مخدر بگویم؛ نیروهای ما در این مسیر مگر کم کار کرده و فداکاری ها کرده و هزینه ها پرداخته اند؟ تا این مواد خانمانسوز و مرگبار به اروپا نرسد؟ آیا کسی قدر این فداکاری ها را در غرب دانسته است؛ اصلا هم یاری در ابعاد مادی به کنار، حتی از نظر معنوی هم در کنار ما بوده اند؟ خب در موضوع تروریسم هم فکر می کنم همین معادله برقرار است.

برخی اعتقاد دارند که سردار سلیمانی صرفا شخصیتی استراتژیست و بیگانه با دیپلماسی بود؟ نظر شما هم همین است؟

اگر منظور این است که آقای سلیمانی فقط یک شخصیت امنیتی بود، می‌خواهم بگویم درستش این است که بگوییم "آقای سلیمانی شخصیت امنیتی هم بود". آقای سلیمانی ویژگی‌هایی داشت که معمولا این ویژگی‌ها در رهبران اولیه حرکت‌ها است. آنها خصلت معماری دارند؛ چنانچه در امام (ره) و رهبری این خصلت معماری را می بینیم.

آقای سلیمانی قدرت خلق کردن داشت و به همین دلیل معمار مقاومت است. معمار، بناهای جدید را با شکل‌های چشم نواز، می‌سازد. آقای سلیمانی قدرت، توان و ذهن سیال پویایی داشت که مدام تحلیل و خلق می‌کرد و فقط به عنوان یک افسر نبود. لذا آقای سلیمانی یک مسئول امنیتی هم بود وگرنه در موضوع فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و موضوعات مختلف و دیپلماسی نیز دستی داشت.

در حقیقت، از ویژگی‌های اصلی دیپلمات جلوگیری از جنگ و برقراری صلح است. اما نکته اینجاست که حتما برای جلوگیری از جنگ نیاز به مذاکره نیست، بلکه برخی مواقع با یک آتش هدفمند می‌توان آتش دیگری را خاموش کرد و همچنین برخی مواقع با ابزارهای غیردمکراتیک می شود مساله را جمع کرد، چنانچه در موضوع تجاوز پهپاد آمریکایی به آسمان ایران، با مذاکره نمی شد، مساله را حل کرد و اگر آن پهپاد زده نمی شد، تجاوزهای پهپادی آمریکا قطعا ادامه می یافت، به همین دلیل هدف گرفتن پرنده آمریکایی در آسمان ایران حرکتی برای صلح محسوب می شود.

از همین روست که می گوییم آقای سلیمانی به خوبی قدر صلح را می‌دانست، چون مردانی که در میدان جنگ هستند بیش از هر کسی دیگری به صلح علاقه مند هستند. اما صلح با چه شرطی؟ صلحی که باید خود را تسلیم کرد یا صلح پایدار و شرافتمدانه و این که آیا این صلح ادامه پیدا می‌کند؟

بله آقای سلیمانی مرد دیپلماسی بود، چون دیپلماسی به تعبیری ادامه میدان نبرد است و میدان نبرد به تعبیری ادامه دیپلماسی است و ابزار مختلف و در هم تنیدگی‌های بسیاری دارند، به همین دلیل آدم‌های استراتژیست و راهبردی هستند که آقای سلیمانی طبق گزارشاتی که در دو سه ماه پیش از شهادتش اروپایی ها اعلام کردند، جزو ۱۱ استراتژیست برتر دنیا بود. استراتژیست‌ها هم صفت اجرایی دارند که می‌شود نظامی و هم صفت ذهنی و طراحی که می‌شود دیپلماسی. بله آقای سلیمانی دیپلمات بود دنبال صلح بود اما نه هر صلحی. صلحی که پایدار باشد و عزت را اعطا کند. صلحی که طرف هر زمان خواست نتواند از آن بیرون برود.

و اما آمریکا؛ جامعه ای که باید معالجه شود

به عنوان یک کارشناس و تحلیلگر، نظر شما در مورد اتفاقات آمریکا چیست؟ این کشور به کدام سو می رود؟

امروز راحت تر می توان در مورد آمریکا علیرغم پیچیدگی بالای پرونده این کشور صحبت کرد و رفتاری‌های آقای ترامپ را چه قبل از کرونا چه بعد از آن و چه حادثه جورج فلوید و حوادثی را که در داخل آمریکا به وجود آورد که رویه نزدیک به رویه اصلی این کشور را عیان کرد و برای برخی که آن را به عنوان مدینه فاضله و انتهای خط تصور می‌کنند، افسردگی به وجود آورد.

زمانی آقای فوکویاما تئوری و اندیشه پایان تاریخ را به عنوان لیبرالیسم بیان کرد و نگرش لیبرالیسیم را نزدیک ترین و منطبق ترین تفکر بر اراده و خواست واقعی انسان‌ها می دانست و اعتقاد داشت بشر به جایی رسیده که باید می رسید، اما این حوادث نشان داد که این نظریه ها یک قلم فرسایی و بیان یک تئوری و یک مفهوم احساسی بیش نبود و آمریکا بعد از این حوادث نشان داد که جامعه‌ای است که باید معالجه شود و مبانی که این جامعه را شکل داده است، مبانی سست، غیر واقعی و دچار مشکلات جدی و اساسی است که نیازمند چاره اندیشی می باشد.

گویا جامعه آمریکا آماده یک حادثه‌ای بود و صبر و حوصله بخش قابل توجهی از آمریکا به سر رسیده بود. به نظر من الان راحت تر می‌توان راجع به آمریکا صحبت کرد.

خواسته های مردم، انتخابات، اعداد و ارقام و نظرسنجی‌ها و فضاهایی که وجود دارد، بیان کننده این است که میزان مشارکت در انتخابات آتی (۱۳ آبان ماه ۱۳۹۹) کم خواهد بود و شانس مجدد آقای ترامپ هم بسیار ضعیف تر شده است. البته تفاوتی زیادی بین آقای ترامپ و آقای بایدن در رابطه با منافع و مصالح کشور ما وجود ندارد، زیرا این یک روند استکباری، خودخواهانه، خود بزرگ بینانه و نگاه تحقیر آمیز به دیگران است که همواره جاری و ساری است.

حتی آقای بایدن جملاتی را در خصوص بازگشت به برجام زد که بلافاصله به اشکال مختلف توسط مشاورینی که از طرف ایشان صحبت می کردند، اعلام شد که از تحریم‌های ایران کوتاه نخواهند آمد و این درست مانند همان حرفی است که آقای ترامپ اعلام کرد. من اعتقاد دارم که ما بیشترین تحریم‌ها را در دوره دموکرات‌ها داشتیم. اکثر تحریم‌هایی که آقای ترامپ اعلام کرده در اصل تحریم‌های دوره دموکرات‌ها بوده که بازگشته است. نمی‌گویم که تحریم‌های جدیدی اضافه نشده، ولی باید گفت که با لهجه و ادبیات دیگری با ما برخورد کردند اما اعتقادم این است که آقای ترامپ و آقای بایدن خیلی تفاوت ماهوی با همدیگر ندارند.

امروز علائم افول و نزول امریکا خیلی بروز و ظهور پیدا کرده است و آمریکا امروز دیگر امریکای دیروز و قبل از کرونا نخواهد بود. امروز بیشترین گرفتاری ها و مشکلات در جامعه آمریکا در زمینه بهداشت و مقوله درمان است.

منبع: جماران

نظرات بینندگان