محمد حسین خانلرخانی: همانطور که در ناآرامیهای اخیر آمریکا شاهد بودیم موضعگیریهای رئیس جمور این کشور به باور قاطبه کارشناسان، سیاستمداران و فعالان سیاسی آمریکا بجای آنکه مرهمی بر آلام مردم زخم خورده و نگران این کشور باشد باعث شعلهورتر شدن آتش اعتراضات و خشم گستردهتر گروههایی شد که از رفتارهای نژادگرایانه پلیس این کشور به تنگ آمدهاند. ترامپ در توییت ها و اظهاراتش دائما تظاهرکنندگان را تهدید میکند و آنها را چپگرایان هرج و مرج طلبِ حامی بایدن مینامد. این اظهارات به حدی تند بوده که توییتر از برچست راستیآزمایی برای برخی از توییتهای ترامپ استفاده کرده و فیس بوک نیز در نامهای به دلیل خشم مردم، خواستار تجدیدنظر وی در اظهاراتش شده است. بر این اساس میتوان ادعا کرد ترامپ تقریبا از هیچ عبارتی که باعث آرامش معترضین شود استفاده نکرده و در مقابل از آمادهباش ارتش برای مقابله به آنچه وی هرج مرج طلبان چپگرا مینامد سخن میگوید. یکی از برجستهترین این موضعگیریها مربوط به نقل قول جنجالبرانگیزی از رییس پلیس نژادگرای مینیاپلیس در سال 1967 میشود که ترامپ در توییتی بکار برد: «زمانی که غارت آغاز میشود، تفنگها بیرون میآیند.»
بر این اساس طیفی از انتقادات علیه این رفتار و تحرکات ترامپ شکل گرفت. یکی از آخرین آنها مربوط به بایدن است که سخنان و رفتار ترامپ را افزودن اکسیژن به آتش خشم مردم عنوان کرد. این انتقادات محدود به رقبای سیاسی ترامپ نبوده بلکه جمهوریخواهان نیز به شدت از رفتارها و سخنان وی در این خصوص انتقاد کردهاند. از جمله آنها میتوان به موضعگیری سناتورهای جمهوریخواهی مثل بن ساسی، جیمز لانکفور و تیم اسکات نام برد.
اکنون این سئوال مطرح میشود، چرا در حالی که انتظار میرود روسای جمهور به عنوان حافظان اصلی امنیت در حفظ نظم و قانون کوشا باشند و به نحوی عمل کنند که باعث تخفیف فضای ملتهب اجتماعی و کاهش بحران شوند؛ ترامپ به نحوی عمل میکند که باعث حفظ فضای ملتهب اجتماعی شده است؟
برای پاسخ به این سئوال ابتدا باید گفت به زعم اکثر کارشناسان رفتارهای ترامپ بیش از هر چیز تحت تاثیر اشتیاق وی برای حفظ قدرت و جایگاه اجتماعیاش است. اگر چه اکثر روسای جمهور در سال منتهی به انتخابات دغدغه پیروزی مجدد در انتخابات دارند این اشتیاق در ترامپ بیش از هر رییس جمهور دیگری است به نحوی که حتی ممکن است کشور را برای رسیدن به این هدفاش وارد مخاطرات جدی کند. بر این اساس و با توجه به تجربهای که وی از انتخابات 2016 بدست آورده رفتارهایش را تنظیم میکند.
در انتخابات سال 2016 علیرغم تمامی نظر سنجیها ترامپ توانست کلینتون را شکست دهد. علت اصلی این پیروزی فعال شدن گروههای اجتماعی منفعل و حاشیهای بود که عمدتا گرایشی به شرکت در رویدادهای سیاسی ندارند و در فضای سنتی و بومی آمریکای سفیدپوست قرار میگیرند. این طیف که عمدتا از جریان جهانی شدن ناراضی بودند و سبک زندگی و کسب و کارشان را در خطر میدیدند جذب شعارهای ناسیونالیستی و بومیگرایانه (نخست آمریکا) ترامپ شده و فعالشدنشان توام با پیروزی ترامپ گردید. این گروه اجتماعی اغلب در نظرسنجیها نادیده انگاشته میشدند و به همین دلیل پیروزی ترامپ ناباورانه بود.
اکنون بعد از گذشت قریب به ۴ سال در حالی به موعد انتخابات نزدیک میشویم که کارنامه نسبتاً مطلوب ترامپ در حوزه اقتصادی به شدت تحت تاثیر دوران پساکرونا قرار گرفته است. اقتصاد کشور در بخشهای مهم از جمله انرژی، حمل و نقل، گردشگری و... کاملا دچار رکود و بخش قابل توجهی ورشکسته شدهاند. تا کنون دولت سه تریلیون دلار برای حل معضلات ناشی از کرونا اختصاص داده در حالی که این امر نتیجهای غیر از آمار بالای قربانیان نداشته است. موضوعی که به شدت مدیریت دولت در حوزه مهار بحران را زیر سئوال میبرد. از سوی دیگر کاهش میزان بیکاری، اکنون تبدیل به خیل بیکارانی شده است که هزینههای مربوط به بیمههای بیکاری را به شدت افزایش داده است.
در چنین شرایطی و با توجه به دستاورد اندک دولت در حوزه سیاست خارجی، این سئوال حتما در ذهن ترامپ شکل گرفته که چگونه میتواند مجددا در انتخابات پیروز شود. به نظر میرسد رفتارهای اخیر ترامپ در پاسخ به این سئوال اساسی باشد. بر این اساس میتوان استلال کرد ترامپ سعی دارد با تقویت گسلهای اجتماعی و شکل دادن به فضای قطبی در سطح اجتماع گروههایی که از او در انتخابات 2016 حمایت کردهاند را فعال نگه دارد. همانطور که گفته شد این گروهها اصولا از نظر سیاسی چندان فعال نیستند بنابراین برای حفظ حضور آنها در صحنه نیاز به تقویت عواطف اجتماعی و برانگیخته نگهداشتن آنها از طریق ایجاد و تقویت اضطراب وجودی، است. عمده نگرانی این قشرهای اجتماعی ناشی از فضای سیال جهانی شدن و از دست رفتن امنیت هستیشناختیشان با تضعیف ثبات و روزمرگیهای آرامشبخششان است. با تضعیف مرزهای اجتماعی و افزایش حضور دیگریِ متفاوت در نزدیکیشان (مهاجران و...)، حوزه ابهام گسترده شده و آرامش در خانه بودن به خطر میافتد.
در این حالت اضطراب وجودی جای آرامش و ابهام جای اطمینان را میگیرد. بر این اساس برای فعال شدن مجدد این گروهّها باید دغدغه اصلی آنها مبنی بر بازگشت آرامش و اطمینان و همینطور عزتی که آنها از دست رفته میدانند، مورد توجه قرار گیرد. شعارهای اصلی ترامپ مبنی بر «نخست آمریکا» و «مجددا آمریکا را عالی میسازیم» حاکی از شناسایی این دغدغههای اساسی بود. اکنون در حالی که ترامپ دستاوردهای اقتصادی و سیاسیاش را از دست رفته میبیند در پی فعالنگه داشتن این گروهّهای اجتماعی از طریق ایجاد یک دشمن فرضی و ترتیت دادن صحنهای از کارزار میان خیر و شر است.
در حالی که ترامپ میداند در میان گروههای روشنفکر، مهاجران سیاهان و ... جایگاهی ندارد سعی میکند گروههای سنتی هوادارش را به توسل به ایجاد فضای ملتهب اجتماعی و حفظ یک بحران کم شدت که تونایی مهار نهایی آنرا نیز داشته باشد، فعال نگه دارد. وی به نحوی به این گروهّهای اجتماعی میخواهد نشان دهد مدینه فاضله و سبک زندگیشان توسط مهاجران،روشنفکران (چپهای رادیکال) و سیاهانی که دنبال رو آنها هستند در خطر است و باید آنها برای حفظ داشتههایشان فعالانه وارد عرصه شده و از وی حمایت کنند. تنها در صورت حمایت از وی است که آنها میتوانند مجددا از جایگاه، سبکزندگی و کشورشان در مقابل بیگانگانی که در پی نابودی آنها هستند دفاع کنند. آمارها و نظرسنجیهای اخیر نیز نشان میدهد در حالی که 65درصد دموکراتها از تظاهرکنندگان حمایت میکنند تنها 39درصد جمهوریخواهان حامی این تظاهرات هستند. از سوی دیگر نظرسنجیهاحاکی از آنست اگر چه حامیان بایدن در حال افزایش است اما شور و شوق حامیان ترامپ بیشتر شده است. بر این اساس میتوان انتظار داشت تا زمانی که ترامپ نتواند کارنامه موفقیتآمیزی برای انتخابات بدست آورد حفظ این فضا را به نفع خود میداند.
حسین خانلری: دکترای روابط بینالملل دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا
ولی ترامپ 99 درصد رای میاره چون اونجا امریکاس داده ها هر لحظه تغییر میکنه