خلیفه حفتر (سمت راست) از نزدیکان قذافی بر شرق لیبی تسلط دارد و فائز السراج (سمت چپ)، رئیس دولت وفاق ملی که در غرب لیبی مستقر است
سرویس بین الملل «انتخاب»: لیبی از زمان سرنگونی معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ به دو دولت موازی در شرق و غرب تقسیم شده است. قسمت شرقی در اختیار ژنرال خلیفه حفتر از نزدیکان قذافی و ارتش ملی لیبی است و به دولت طُبرُق نیز معروف است و دولت وفاق ملی به ریاست فائز السراج که مورد حمایت بیشتر کشورهای دنیاست، کنترل غرب لیبی را در دست دارد.
از سال ۲۰۱۴ نیز لیبی وارد یک جنگ داخلی جدی تر شده و از سال گذشته با دستور حفتر برای حمله به طرابلس، پایتخت لیبی که در اختیار دولت وفاق ملی بوده، این جنگ تشدید شده.
دولت وفاق ملی مرد حمایت ترکیه، قطر و سودان است و خلیفه حفتر نیز از حمایت امارات و مصر برخوردار است. در این بین روسیه نیز از گروه واگنر حمایت می کند که حامی حفتر هستند؛ با این حال مسکو از میانجیگری بین دو طرف نیز حمایت می کند و با هر دو طرف نیز مذاکراتی داشته. آمریکا نیز نگران نفوذ روسیه در لیبی است.
مقاله روزنامه الشروق، چاپ قاهره را درباره اوضاع کنونی لیبی بخوانید.
عماد الدین حسین در این روزنامه مصری نوشت: آیا تصمیم بین المللی بر آن است که لیبی به چند دولت و اقلیم تقسیم شود؟ این سوالی است که در هفتههای اخیر بارها شنیده شده و تفسیر آن با یک منطق طبیعی، دشوار است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: نیروهای ارتش ملی لیبی در اوایل آوریل سال گذشته حملهای را برای متحد کردن تمام لیبی آغاز کرده و به موفقیتهایی هم دست یافتند و تا هفتههای گذشته نیز این نیروها بر ۸۵ درصد از خاک لیبی مسلط بودند و تنها قلب طرابلس در برابر آنها مانده بود.
بیشتر بخوانید:
به ناگه، ارتش ملی تمام شهرهای غربی را از دست داده، از ترهونه و جنوب طرابلس عقب نشینی کرد و به سرت متمرکز شد.
سوال ان است که چه اتفاقی افتاد که ارتش ملی به این سرعت و آسانی عقب نشینی کرد؟!
در آغاز، یک ماه قبل آمریکا تصاویری از نیروها و سلاحهایی را منتشر کرد، که مربوط به نیروهای روسی در لیبی بود. در ادامه آمریکا اعلام کرد که هرگز سیطره روسیه بر لیبی را نمیپذیرد.
روز یکشنبه گذشته، واشنگتن پست مقالهای منتشر کرد که در آن، مسکو را به تلاش برای برپایی پایگاههای نظامی در لیبی برای تامین امنیت منطقه در جنوب اروپا، متهم نمود، اما اتفاق مهمتر آنکه این اطلاعات، رسما توسط فرماندهی آمریکا در افریقا «افریکوم» منتشر شده و اشاره کرد که نیروهایی در تونس مستقر میشوند تا با حضور و نفوذ روسیه در لیبی، مقابله کنند و این یک اشاره واضح به هماهنگی آمریکا و ترکیه در لیبی بود.
در نتیجه، ارزیابیهای غیر رسمی حاکی از آن است که قدرتهای بزرگ بین المللی و منطقه ای، که به مساله لیبی توجه دارند، در مورد رسیدن به راه حل سیاسی جامع و مقبول در چارچوب یک دولت واحد، به حالتی از نا امیدی رسیده اند و به دنبال راه حل دیگری هستند.
براساس اطلاعات موجود، طبق توافق روسیه و ترکیه، غرب لیبی و طرابلس به دولت الوفاق واگذار شده و شرق آن تا منطقه سرت، به دست دولت حفتر میافتد. در این میان، جنوب لیبی «فزان» به قبایل مختلف واگذار میشود.
طبق ارزیابی ها، روسیه نیروهای وابسته به یگان «فاگنر» که از ارتش ملی در شهرهای غرب لیبی و جنوب پایتخت حمایت میکردند را از خاک این کشور عقب کشیده و به حمایت مالی از انها پایان داده است، امری که باعث شد ارتش ملی به این سرعت از شهرهای مذکور عقب نشینی کند، تا خود را در مقابل حمایت ترکیه از شبه نظامی تروریست، تنها نیابد.
اما سیطره بر هلال نفتی در البرقه و رأس لانوف، از آن چه کسی خواهد بود؟
در این باره، یک درگیری شدید بین تمام نیروهای خارجی حاضر، بویژه نیروهای اردوغان وجود دارد، که هدف اصلی آن، سیطره بر این منطقه است.
به گفته برخی کارشناسان، این منطقه بین شرق و غرب تقسیم میشود و امتیازهای آن به شرکتهای فرانسوی و روسی در شرق و شرکتهای بریتانیایی، ترکیه و آمریکایی در غرب، میرسد. اما این مساله تضمین شده نیست، بویژه آنکه شبه نظامیان از منطقه شرقی عقب نشینی نمیکنند و ایشان این نقشه را به اقدام دولت فایز السراج در قالب رهن ظرفیتهای نفتی لیبی به نفع شرکتهای ترکی، ارتباط میدهند، همانطور که چند روز پیش، توافقهایی امضا شد که به ترکیه امکان هیمنه کامل بر اقتصاد لیبی را میدهد.
این بود اساس اطلاعات فاش شده، که امیدواریم نادرست باشد. به این دلیل که در صورت صحت این اطلاعات، با یک تهدید بزرگ برای امنیت ملی مصر و لیبی مواجه هستیم. در این میان، قاهره برای یک راه حل سیاسی فراگیر در راستای حفظ لیبی بعنوان یک دولت واحد و با ارتش واحد تلاش میکند و موفق به صلح دادن بین خلیفه حفتر و عقیله صالح شده است و ارزیابیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه پایتختهای بین المللی بزرگ، تمایل دارند تا در جریان مذاکرات پیش رو نقشی داشته باشند.
در پایان، در صورتی که این اطلاعات درست باشد، مستلزم همبستگی هر چه بیشتر دولتهای عربی برای متوقف کردن نقشه تقسیم لیبی است، آنچه که اگر مردم لیبی به دقت متوجهش شوند، توطئه بزرگی است که بویژه از سوی ترکیه رهبری میشود.
در حالی که اتحادیه عرب بهدنبال کاهش تنش بین اعضای خود است، انتشار یک مکالمه قدیمی بین بن علوی و قذافی،شرایط کشورهای عرب حاشیه خلیج را پیچیدهتر کرده است. سوالی که مطرح میشود این است که با چالشهای پیشروی کشورهای عربی در مواجه با مسائل مختلف منطقهای و بینالمللی مانند بحران فلسطین، لیبی، نفت و ... آیا این موضوع جرقهای برای فروپاشی در اتحادیه عرب خواهد بود یا این کشورها راهحلی برای این موضوع پیدا خواهند کرد؟