آیتالله احمد جنتی - رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر شورای نگهبان - در برنامه تلویزیونی «بنیانگذار» حضور یافت و به مناسبت سی و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) سخنانی را درباره امام راحل، مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی ایران بیان کرد. متن کامل این گفتوگو بدین شرح است:
*اگر اجازه دهید من با توجه به این که ایام ارتحال حضرت امام (ره) است، از این نقطه شروع کنم که ۱۴ خرداد ۶۸ حال و هوای شما چطور بود؟ چه حس و حالی داشتید و چه نگرانیها و دغدغههایی داشتید؟
ما دو روز تاریخی، علاوه بر روزهای دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی داشتهایم؛ یکی شادترین روزهای تاریخ ما بود، یک روز هم غمترین روزها بود. شادترین روزهای ما، روز حضور ورود حضرت امام (ره) بود که مملکت غرق شادی و سرور بود. تمام مملکت آماده بود و سالهای سال انتظار این روز را میکشید. آرزو داشت امام (ره) را بعد از تبعید در ایران زیارت کند و این آرزو به ثمر نشست. یک روز هم غمگینترین روز بود که همه شادیها تبدیل به غم و غصه شد. رحلت حضرت امام (ره) همه را عزادار کرد. یعنی یک مصیبت سنگینی بود که در همه مملکت وارد شد، نه فقط بر مملکت، که بر اسلام و نظام و انقلاب و بر نیروهای انقلابی این غم وارد شد.
به هر حال آن روز اتفاق افتاد و مردم این جنازه عزیز را تشییع کردند، با چه وضعیتی! در هر صورت تشییع معتبری اجرا شد و بعد مقدمات دفن ایشان فراهم شد و نماز میت خوانده شد و ایشان هم دفن شدند. غصه سر جای خود هست، اما آن غصه کافی نیست، بلکه باید دید در چه راهی حرکت کردیم و راه اینها را بشناسیم و ادامه دهیم.
*حاج آقا ما خدمت آیتالله یزدی بودیم، پرسیدم مهم ترین تصمیمی که امام (ره) در دوران رهبری خود گرفتند چه بود. ایشان اعتقاد داشت مهمترین تصمیم سر بحث آقای منتظری بود و اینکه تکلیف را برای خبرگان مشخص کردند. فکر می کنید اگر امام (ره) آن زمان چنین تصمیمی نمیگرفتند فضای تصمیم گیری برای آینده انقلاب سختتر میشد؟
بیشتر بخوانید:
امام (ره) بزرگوار یکی از خصوصیاتی که داشت این بود که از ملامت ملامتکنندگان نمی هراسید. یک چیزی را که تشخیص وظیفه می داد عمل می کرد. ملاحظه هیچ چیزی را جز وظیفه شرعی نمیکرد. این ویژگی یکی از مختصات ایشان است. به حرف مردم و امثالهم وقتی تکلیف مشخص بود، توجهی نمیکرد.
درباره این آقایی که نام بردید، اولاً آن روزی که در مجلس خبرگان برای ایشان رأی گرفتند من کسی بودم که رای ندادم، مخالف هم بودم، چون شناخت داشتم و میدانستم جایگاه او با جایگاه امام (ره) قابل قیاس نیست. به هرحال آنها رای دادند و من هم از قلب ایشان هم اطلاع ندارم ولی مطمئن هستم ایشان از این امر خوششان نیامد، ولی این تصمیمی بود که گرفته شد و باید محترم دانست. ایشان آرام آرام با این حرکت میکرد. رفت و آمدهایی بود، پیام گرفتن و پیام دادنهایی بود. ایشان (امام) از همه بیشتر او را میشناخت. ناراحتیهایی ایجاد شد و امام (ره) تحمل و صبر کرد. اینکه چه کسانی بر او اثر می گذارند، چه کسانی با او رفت و آمد دارند، چه تاثیری از اشخاص می گیرد. تا یک زمانی که به این نتیجه رسید با او نمی توان کار کرد، آنی تصمیم گرفت.
امام می دانست او عده زیادی طرفدار دارد و این طرفداران نمی توانند تحمل کنند، ناراحت می شوند و اوقات اینها تلخ می شود و عصبانی می شوند ولی وظیفه شرعی! آنی تصمیم گرفتند و شبانه عکسها را پائین کشیدند. ایشان ملاحظه این و آن را نمیکرد و از بهترین کارهای ایشان این بود. اگر خدای ناکرده امام (ره) این کار را نکرده بود امروز مملکت به کلی و همه دستاوردها از بین میرفت.
*دوست دارم از جلسه حساس خبرگان هم برای ما بگویید. تصمیم بزرگی که روز ۱۴ خرداد گرفته شد.
مسأله باورناکردنی و معجزهآسا در انقلاب اسلامی این بود که همه فکر میکردند اگر روزی امام (ره) از دنیا رفت، این انقلاب وابسته به امام (ره) است و با رفتن او همه چیز بهم میخورد. باور نمی کردند کسی بتواند جای امام (ره) را بگیرد. حتی خود ما هم شاید به این صورت باور نمیکردیم، دشمن هم باور نمی کرد که به این سادگی بتوان یک رئیس حکومتی با آن قدرت و سوابق و دشمن هایی که دارد، با پیروزیها و شکست هایی که به دشمن داده، دشمن هم انتظار روز مرگ او را می کشید، این از دنیا برود و بعد آب از آب تکان نخورد.
من به یاد دارم همان شبهایی که شب رحلت حضرت امام (ره) بود، در دفتر ایشان در جماران نشسته بودیم، دوستان در این صحبت بودند که ممکن است این اتفاق بیفتد ما زودتر مرزها را ببندیم، دشمن حمله می کند، از مرزها وارد می شوند و مملکت را اشغال میکنند، زودتر باید به فکر مرزها باشیم. این فکر به ذهن همه کس می آمد ولی کار خدا ! جلسه خبرگان تشکیل شد. جلسه خبرگان هم مسئله این بود که باید چه کار کنیم و جای ایشان باید چه کسی باشد؟ یک نظری بود که نظر خوبی نبود و مخالفت می شد. خیلی افراد دیگر هم مخالفت می کردند که شورایی کنیم. می گفتند کسی را که بتوانیم جای امام (ره) بنشانیم نداریم. وقتی یک نفر را نداریم که جایگزین باشد ناچار چند نفر را باید پیدا کنیم و رهبری شورایی باشد و حکومت شورایی باشد و جای امام را شورا پر کند. این یک نظر بود که این نظر مخالفت شد و از جمله کسانی که مخالفت می کردند من بودم. صحبتی هم انجا کردم و گفتم این طور نمی شود، شورا نمی تواند جای امام (ره) را پر کند.
فرد باید باشد؛ حالا چه کسی باشد؟ این هم کار خدا بود. همه مقدرات الهی بود. بالاخره مقام معظم رهبری مطرح شد. آقای هاشمی را خداوند رحمت کند جمله ای از امام (ره) بیان کرد و مشکل را حل کرد که نظر امام (ره) همین بود که بعد از خود ایشان آیتالله خامنه ای می تواند جای ایشان باشد؛ می تواند همین طور اداره کند. همین سخن کار خودش را کرد. برخی در عین حال که تردید داشتند، چون بیان امام (ره) مطرح شد، جرات نمی کردند در مقابل حرف امام (ره) حرفی بزنند و کسی هم نداشتند که معرفی کنند. صرفنظر از صحبت امام (ره)، ایشان نباشد چه کسی باشد؟ خود ایشان هم صحبت هایی که آن روز کردند و برخی دشمنان سوءاستفاده کردند، خود ایشان هم آمادگی برای این کار نداشتند؛ یعنی این جایگاه را طوری می دانستند که می گفتند من نمی توانم جای امام (ره) را پر کنم. همان جمله را فرمودند، ولی باز هم کار خدا بود.
بالاخره در ظرف یکی دو روز مرزها حفظ شد، دشمن هم به مرزها تجاوزی نکرد، مملکت هم آرام شد. این ذهنیت بود با این مخالفین، منافقین و افرادی که وجود دارد مملکت را آشوب می کنند و مردم را در خیابان می ریزند و مغازه ها را غارت می کنند و دشمنی ها کار خودش کند. هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد. به سادگی و به لطف خدا رای گرفته شد و ایشان تایید آورد. والسلام. این هم از الطاف خاص خدا بود. صرفاً باید به حساب خدا گذاشت. الحمدالله رب العالمین، خیال ما از خلا موجود راحت شد و جای خالی امام (ره) پُر شد.
*دوست داریم شما درباره امام (ره) صحبت کنید چون حرف های زیادی دارید به عنوان یکی از شاگردان امام (ره)، یکی از افرادی که از ابتدا در دوران مبارزه بودید. نگاه میکردم اولین سخنرانی شما مرداد ۴۲ در زمینه نهضت انقلاب و نهضت امام (ره) بود. امام (ره) چه ویژگی داشت که توانست رهبری این نهضت را به پیش ببرد؟ برخیها میگفتند چنین جراتی وجود نداشت که در مقابل حکومت پهلوی بایستد. اصلاً چنین دیدی در حوزهها نبود و با آمدن امام (ره) یک تحولی ایجاد شد.
من به صورت مقدمه عرض کنم که من هرچه درباره امام (ره) مطالعه میکنم خودم خجالت میکشم از اینکه خودم را یار و پیرو امام (ره) ببینم، یا امام (ره) را بشناسم. واقعاً با همه وجود اقرار میکنم هنوز نتوانستهام امام (ره) را آن چنان که باید بشناسم. امام (ره) در وقتی این مسئولیت را به عهده گرفت و وارد این میدان شد - حالا قبل از اینکه رهبری ایشان به رای گذاشته شود - زمانی بود که حوزه های علمیه اگر بگویم همه، گمان نمی کنم مبالغه کرده باشم، برای این که احتیاط کنم می گویم اکثریت قاطع معتقد بودند دین از سیاست جداست و اگر یک آخوندی قدری بوی سیاست داشت، می گفتند این سیاسی است. آیتالله کاشانی را برخی می گفتند این آخوند سیاسی است. از این جهت می خواستند ایشان را کنار بزنند و انتقاد می کردند.
نرخ ثابت و شاخص بود که دین از سیاست جدا است. یا باید مسلمان و متدین و نماز خوان و اهل عبادت و تقوا باشد یا باید وارد سیاست شود. اگر وارد این وادی شد در آن وادی نمی تواند کار کند. خیلی ها هم دو دسته شدند؛ اکثریت کسانی بودند که مخالف سیاست بودند، اکثر متدینین اینچنین بودند، حوزه های علمیه هم سرجای خودش، علما هم سرجای خودش. علما، مراجع کسانی بودند که واقعا این نظر را داشتند که نمی توانیم بدون سیاست باشیم. به هر دلیلی این نظر را داشتند. یا نمی توانیم موفق شویم، یا وظیفه ما نیست، یا خلاف شرع است. از این حرف ها بود. در این وادی ها بودند. عموم مردم هم تابع علما بودند که نباید وارد سیاست شد. اگر آخوندی وارد سیاست شد باید طرد شود و نمی توانیم پشت او نماز بخوانیم. این وضعیتی بود که امام (ره) وارد شد. این وضعیت را امام (ره) زیر و رو کرد. این فکر را عوض کرد که نه تنها یک عالم و روحانی می تواند سیاسی باشد بلکه باید سیاسی باشد. برخی می گفتند اهل علم در حوزه علمیه می گفتند ما که نمی توانیم این کارها را کنیم، مگر می توانیم با حکومت دربیفتیم؟ برخی می گفتند خلاف شرع هم است. تعبیر برخی این بود که عده ای کشته می شوند و جواب خون اینها را چه کسی می دهد. این تعبیرها را داشتند.
*اگر امام (ره) نبود، اگر نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) نبود آیا یک حرکت دیگری می توانست طاغوت را شکست دهد؟
امکان نداشت؛ اینها خیالات است. این تفکرات و حرف های عوامانه است. آن که ما می دیدیم و در خودمان خبر داشتیم، این بود که اگر امام (ره) نبود همه چیز از دست می رفت. دشمن کامل مسلط می شد و این سلطه دشمن بیشتر می شد و مردم مسلمان منزوی می شدند، اسلام، مسجد، زیارتگاه ها منزوی می شد و همه چیز از بین می رفت. بنابراین چیزی برای اسلام و انقلاب اسلامی نمی ماند ولی خدا نخواست و این کار شد.
امام (ره) را باید خود امام (ره) معرفی کند. نمی دانم چقدر این حرف ها برای شما قابل شنیدن است. هیچ کسی مانند خود امام (ره)، نمی تواند امام (ره) را معرفی کند. یعنی چه؟ یعنی امام (ره) زنده باشد و به اینجا بیاید و بگوید من این هستم؟ نخیر. در آثار امام (ره) باید جستجو کرد. درباره آثار امام (ره) آنقدر حرف دارم و خیلی ناراحت هستم. ما می گوییم اول خدا، بعد پیغمبر، بعد علی و آل علی و بعد امام (ره)! در همان ردیف؛ یعنی همان طور که آنها واجب الاطاعه بودند ایشان هم واجب الاطاعه هستند. همین طور که مخالفت با آنها سر از کفر درمی آورد، مخالفت با امام (ره) هم کمی از آن ندارد. هر مشکلی پیدا کردیم باید ببینیم کجا از امام (ره) تخلف کردیم؟ اگر در مجلس مشکل داشتیم، نمی خواهم بگویم افراد راه امام (ره) را طی نمی کردند، ولی اکثریت، اگر مجلس راه امام (ره) را طی می کرد وضع ما خیلی بهتر از این بود. اگر دولت راه امام (ره) را طی می کرد وضع ما خیلی بهتر بود.
*یعنی از مسیر تخطی کردهاند.
بله. راه امام (ره) را باید شناخت. از کجا باید بشناسیم؟ از آثار امام (ره) باید بشناسیم. وصیتنامه امام چیست؟ این ملت، این دولت، این مسئولان میخواهند به این وصیت عمل کنند؟ به چه کسی وصیت کرده است؟ وصی امام (ره) چه کسی است؟ وصی همینها هستند. اینها باید وصیت امام (ره) را عمل کنند. امام (ره) برای مجلس در این وصیتنامه کوتاه، تعیین تکلیف کرده است. برای مجلس، برای دولت، برای نیروهای انقلابی، فرهنگی و همه تعیین تکلیف کرده است. درباره مسائل اقتصادی نیز تکلیف را معین کرده است. همین وصیت نامه را عمل کنند مملکت آباد می شود. عمل نشد؛ حالا نمی خواهم بگویم ۱۰۰ درصد عمل نشد ولی این طور نبود که ۱۰۰ درصد هم عمل شود. یکی از آثار امام (ره) که تقریباً انیس و مونس من است ۴۰ حدیث ایشان است. به عنوان وظیفه شرعی توصیه میکنم این کتاب را پیدا کنید و بخوانید؛ چندین بار هم بخوانید. امام (ره) را در اینجا بهتر می شناسید. اینها را از ۴۰ حدیث برداشتم و نوشتم و چند جمله را برای شما می خوانم.
مناجات سید الساجدین هم مثل مناجات من و توست؟ او هم برای حورالعین و گلابی و انار آنقدر ناله و سوز و گداز داشت؟ اگر بشریت پشت به پشت یکدیگر درآیند و بخواهند یک «لا اله الا الله» امیرالمومنین را بخوانند نمی توانند. به مقام علی ابن ابیطالب قسم اگر ملائک مقربین، انبیاء، غیر از رسول خاتم که مولای علی اوست، بخواهند یک تکبیر او را بگویند نتوانند. امام (ره) می گوید زمین بهشت صاف است و خالی است. اعمال انسان اگر خیر باشد برای او یک درختی می کارند.
برخی اعمال بسیار نیکی دارند که این زمین پر از درخت می شود. برخی کمتر و برخی بیشتر است. اگر برخی مواقع عملی نداشت، خالی است. زمین خالی است، درختی ندارد. اگر درخت داشت برخی مواقع یک چیزی آمد مثلاً سیلی آمد و این درختان را برد، یک گناهی کرد و آن گناه سبب شد این درختان از بین رفت. امام (ره) این است.
*این روحیه انقلابی چقدر به حرکت امام (ره) کمک کرد؟ اگر امام (ره) این روحیه انقلابی را نداشت آیا میتوانست این مسیر سخت را ادامه دهد؟
ابداً؛ محال بود. مگر بقیه علما از ابتدای زمان غیبت امام زمان (ع) نبودند؟ از شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ صدوق و امثالهم؛ آنها در وادی دیگری بودند و احترام آنها هم واجب است؛ مقام بالایی هم دارند، نمی خواهیم مقام آنها را کم کنیم. مقام آنها بالا است ولی در این وادی نبودند. به هر دلیلی وظیفه شرعی خود نمی دانستند که با دولت دربیفتند، یا میگفتند توان این را نداریم. نمی خواهم بگویم- نعوذبالله -گناه کردند؛ نه، تشخیص وظیفه آنها این بود. آن کسی که این وظیفه را تشخیص داد امام (ره) بود. تشخیص داد که ما می توانیم. این کلمه «می توانیم» از جمله های قصار امام (ره) است. اینکه ما می توانیم را خود امام (ره) تشخیص داد که دولت هست، حکومت هست، امریکا هست، ساواک هست، همه چیز هست، شرق و غرب هست، همه عالم هست، ما اینجا تنها هستیم اما می توانیم. این طرز تفکر انقلابی امام (ره) بود و منحصر به خود ایشان بود. دیگران و خیلی از بزرگان بودند، مثلا در آخر کار آیتالله بروجردی. ایشان چنین تشخیصی نداد که با اینها دربیفتیم. در نهایت می گفتند خواسته هایی داریم و می گوییم این کار را بکنید، اگر بکند یا نکند. برخی مواقع برخی ملاقات هم داشتند و خواسته هایی هم داشتند. مشکلاتی بوده و گاهی می گفتند این کارها انجام شود، این کارها نباید شود؛ اینها تشخیص بوده است. روحیه انقلابی منحصر و مختص به امام (ره) بود.
*آیا شده بود در دوران مبارزه یا در دوران بعد از مبارزه، ببینید امام (ره) به سختی خوردهاند و از یک سختی هراس و ترسی داشته باشند یا بگویند نمیتوان ادامه داد؟
ابداً. این جملهای که شاید شنیده باشید، از جمله های مسلم امام (ره) بود. امام (ره) می فرمایند من از هیچ کسی تا الان نترسیدهام. از هیچ کسی نمی ترسم. مقام معظم رهبری خودشان می فرمودند با امام (ره) درباره موضوعی صحبت می کردم و می خواستم بگویم شما ملاحظه این را می کنید که اینطور نشود، آنطور نشود. این کلمه به ذهنم آمد و گفتم شما می ترسید اینطور شود؟. گفت خیر من از هیچ کسی نمی ترسم. از هیچ کسی نمی ترسید. وقتی متکی به قدرت خدا بود، با اتکا به قدرت خدا، از چه چیزی باید بترسد؟
*ابتدا اشاره کردید که رهبری انقلاب چه حضرت امام (ره) و چه آیتالله خامنه ای ما را از گردنه های سختی عبور دادند. هر چقدر در ذهن دارید به عنوان کسی که در صحنه های مختلف انقلاب بودهاید، با اتکا به ولایت فقیه چه صحنه های سختی را گذراندیم؟ کجاها بوده که فکر نمی کردیم بگذرانیم ولی با رهبری امام (ره) و رهبری آقا گذراندیم؟
اصلاً همه چیز ما ولایت فقیه است. یعنی هر چه داریم از ولایت فقیه داریم. اگر ولایت فقیه نبود هیچ چیزی نداشتیم. چیزی جایگزین ولایت فقیه نبود. خود امام (ره) فرمودند ولایت فقیه یعنی ولایت پیغمبر، ولایت علی و ولایت امام معصوم؛ این به معنی ولایت است. در میدان جنگ ۸ سال چه کسی جنگ را اداره کرد؟ جز ولایت فقیه؟ اگر امام (ره) پشتیبان این امر نبود، اگر پیام های امام (ره) نبود، اگر صحبت هایی که می کردند در ملاقات با رزمندگان نبود، دلگرمیهایی که به اینها می دادند نبود، تشویق های اینها نبود، مگر ممکن بود؟ نه تنها ۸ سال که سال اول شکست می خوردیم. از ابتدا که در آبادان و خرمشهر وارد شدند، کار تمام میشد. ولی این ولایت فقیه بود که نجات داد. به دستور امام (ره) بود که همه در میدان جنگ می رفتند و جوانان سینه سپر می کردند و سر می دادند.
با یک پیام امام (ره) کلیه نیروها بسیج می شد. نیروهای در میدان جنگ و پشت صحنه بسیج می شدند. خانم هایی که در خانه ها برای رزمندگان غذا تهیه می کردند، اینها همه از ولایت فقیه بود. هر جایی سست می شد یک ملاقات امام (ره) و یک دیدار امام (ره) همه کار را درست می کرد و روحیه ها تقویت می شد. ضعف ها برطرف می شد. هرچه داریم از ولایت فقیه داریم. آنهایی که ولایت فقیه را نمی فهمند عوام هستند.
*بعد از امام (ره) چطور؟
حالا هم همان است؛ فرقی نمی کند. بالاخره ولایت فقیه که یک فقیه معین نیست. یک فقیهی که بتواند امور مسلمانان را تصدی کند و مردم او را قبول داشته باشند، که ابتدا امام (ره) بود و دومی آیتالله العظمی خامنه ای است. سومی و چهارمی هم با خداست؛ تا قبل از ظهور مسئله همین است. تا ظهور امام زمان (عج) تحقق پیدا نکرده است مسئله همین است؛ ولی فقیه باید اداره کند. اگر روزی –نعوذبالله-ولی فقیه در کار نباشد فاتحه همه چیز خوانده می شود. چیزی باقی نمی ماند. دشمن در انتظار آن روز است.
دشمن می گفت تا امام (ره) هست انقلاب است؛ اگر امام (ره) نباشد انقلاب نابود می شود. این نشد. الان هم همین است. الان هم دشمن نظر دارد این مقام معظم رهبری هست حریف او نمی شویم، هر کاری بخواهیم انجام دهیم او خنثی می کند، اگر در یمن، سوریه، عراق، ایران و هر جایی هست نقشه های ما را خوب می شناسد که یکی از خصوصیات امام (ره) هم همین دشمن شناسی و دوست شناسی بود. نقشه هایی را می داند و راه خنثی کردن این نقشه ها را هم می داند که چطور این سحر را باطل کنیم. الان هم مسئله همین است و موفقیت هایی که ما داشتیم، شکست هایی که دشمن در صحنه های داخلی و خارجی داشته است، بر محور همین قضیه مقام معظم رهبری است. خداوند به ایشان هم خصوصیت و ویژگی داده که باید بگوییم من عند الله است و همه کار دست خداست. قلب مومن هم در دست خداست. یک قلب را هدایت می کند و یک قلب را هدایت نمی کند، بنابراین همه اینها با پشتیبانی اراده الهی است و ایشان موید من عندالله است.
*بعد از امام (ره) می توانید مثال بزنید که کدام صحنه های سختی بوده که با تدبیر رهبری انقلاب به پیش رفته است؟ مصداقی می توانید مثال بزنید.
در صحنه های مختلف مانند تحریم ها ... اگر در این تحریم ها مسئله ولایت فقیه و رهبری مقام معظم رهبری نبود همان ابتدا کار تمام می شد. یک دهم این تحریم ها را هیچ کشوری نمی تواند تحمل کند. حکومت ها با این تحریم ها سقوط می کنند. این یک نمونه است. این تحریم ها پشت سرهم می آید و در عین حال نظام محفوظ می ماند، دل مردم را گرم می کند و اجازه نمی دهد مردم ناامید شوند، نمی گذارد مردم بدبین شوند. الان مسئله ای که مربوط به سوال شما می تواند باشد، همین است که با دشمن چه کار کنیم؟ می توانیم بسازیم یا نمی توانیم بسازیم؟ این یکی از مراحل است. عده ای که من حسن نیت و سوءنیت آنها را نمی دانم، قلب همه دست خدا است، از قلب اشخاص اطلاعی نداریم، ولی عده ای به هر حال معتقد بودهاند و هنوز هستند که مشکلات این مملکت را فقط باید با کنار آمدن با سیاست های آمریکا حل کرد. اگر با امریکا کنار آمدیم مشکلات اقتصادی و سیاسی ما حل می شود و اگر کنار نیامدیم همین وضع وجود دارد و صد برابر بدتر هم می شود؛ این یکی از مسائل است و مقابل خنثی کردن تحریم ها است. همان نقشه ای که با تحریم ها می خواهند ما را به زانو دربیاورند، این نظرات و مواضع انقلابی و اسلامی رهبری همه را از بین می برد. آثار تحریم ها از بین می رود. فشارهای مضاعف از بین می رود.
چه کسی است که باید بگوید ما فشارها را تحمل میکنیم و می توانیم تحمل کنیم؟ برخی قدرت ملت را خبر ندارند، از قدرت مردم خبر ندارند. مردم ما مردمی صبور هستند. مردم مقاومی هستند. به شرطی که افرادی اینها را هدایت کند. مانند امام (ره) که هدایت می کرد، مانند مقام معظم رهبری که مردم را هدایت می کند؛ افکار عمومی را هدایت کنند. مردم استقامت دارند و می ایستند. الان هم در مشکلات معیشتی و کرونا همین طور است. مشکلات کم نیست ولی قدرت مقاومت مردم هم کم نیست. این مردمی هستند که در میدان زمان جنگ ۸ ساله نشان دادند که آمادگی دارند تحمل سختی ها را کنند و غلبه بر سختی ها داشته باشند. این تجربه سال های زیاد ما است. در دوران انقلاب این را مردم نشان دادند که شریف هستند. هرچه به این مردم احترام کنیم کم است و امام (ره) بود که این مردم را می شناخت. امام (ره) بود که به قول مرحوم مطهری در دیدار خود می گفت امام (ره) مردم را می شناسد. وقتی به دیدار امام (ره) در پاریس رفتند گفتند امام (ره) مردم را خوب می شناسد و اعتماد به مردم دارد.
*اشاره ای کردید که باقی ماند. گفتید اگر مجلس ما، دولت ما، مردم ما به این مکتب امام (ره) و اندیشه های امام (ره) پایبند باشند، چقدر جلو می رویم. برای ما چند شاخصه مکتب امام (ره) را بیان کنید که مکتب امام (ره) چه درسی به ما داده است؟ کجاها دقت کردیم و کجاها جا ماندیم و باید بیشتر توجه کنیم.
توکل به خدا و این که بدانیم خدا پشتیبان ما است. وقتی خدا پشتیبان است کسی نمی تواند بر خدا غلبه کند و خدا را شکست دهد. بنابراین در صحنه های اقتصادی خیلی جاها مشکل داشتیم و داریم. چرا این مشکلات حل نمی شود؟ اقتصاد مقاومتی را مقام معظم رهبری ارائه دادند. این یکی از حوزه هایی است که مقام معظم رهبری به آن وارد شدند. یعنی این مملکت اگر بخواهد از نظر اقتصادی روی پای خودش بایستد، دست گدایی به طرف دشمن دراز نکند، باید خودش اقتصاد خود را قبضه کند و می تواند این کار را انجام دهد.
هر چه درباره این رهبری هم حرف بزنیم کم است. ایشان تکیه بر نیروهای جوان دارد، اما افراد سالخورده و قدیمی را بکار می گیرند و نیروهای جوان ما کمتر بکار گرفته می شوند و راه همان راه همیشگی است، ولی باید از اینها استفاده کرد. ایشان چقدر گفته اند و حرف حق هم هست؛ امکانت کم نداریم، امکاناتی که خدا به ما داده از ذخایر ارزی، از اماکانات زیرزمینی و روزمینی و گنج هایی که خدا داده وجود دارد، باید بهره برداری کنیم. ما لب دریا نشستهایم و تشنه می میریم. اینها هست و استفاده نمی کنیم. نیروهای انسانی را بکار بگیریم، اینها همان مراحلی است که دنبال آن هستید، نیروهای انسانی را بکار بگیریم و شناخت نیروهای انسانی و بکار گرفتن آنها و حذف نیروهای ناصالح... در قضیه ارز و امثالهم مشکل داریم، چون افراد ناصالح آمدند و با ارز ۴۲۰۰ تومانی بلوا درست کردند و پول های مردم را گرفتند و به نفع خود استفاده کردند. چه کسی باید این کار را کند؟ اینها راه هایی است که راه رهبری با راه این افراد جدا می شود. ایشان می گوید به نفع مردم باید کار کنید و ارز باید به نفع مردم باشد. واردات باید در حد لزوم مردم باشد، صادرات باید بیشتر شود، اجناسی که مورد نیاز نیست نباید وارد شود. قاچاق نباید باشد. اگر مطالب مقام معظم رهبری را بیان کنیم، یک کتاب می شود.
*در مورد جوانگرایی امام (ره) هم بر نیروهای جوان تاکید داشتند...
بله. سربازان امام (ره) نیروهای جوان بودند. آنهایی که در میدان جنگ بودند پیرمردها نبودند. در همه صحنه و هر جایی هر کاری بود در داخل و خارج و عمدتاً هم در میدان جنگ همین جوانان بودند که میجنگیدند و درمسائل نظامی، مسائل غیرنظامی کار کردند.
*البته حضرت آقا جدیداً صحبت کردند و گفتند جوان به معنای این نیست که جوان ۳۰ ساله بیاوریم، حاج قاسم سلیمانی را مثال زدند که ایشان با این که ۶۰ سال سن داشت، جوان بود. شوخی هم با شما در جلسه خبرگان کردند.
بله. من هم جوان هستم. (میخندد)
*احسنت (میخندد)؛ شوخی آقا را میفرمایید. اگر بگویید جالب است.
صحبت پیرها بود، میگفتند آقای جنتی هم پیر هستند. ایشان جوانی ما را قبول ندارند. (میخندد)
*درباره نقش انقلاب و رهبری امام (ره) و حضرت آقا در مقاومت مقابل امریکا و پرچمداری که انقلاب اسلامی به مسلمانان داد. اساسا تغییر منطقه و تغییر هندسه منطقه اسلامی و منطقه غرب آسیا، خیلی ها معتقد هستند با انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته است. این را چقدر موثر بوده ایم و رهبری انقلاب چقدر در این نقش داشت؟
اصلا انقلاب اسلامی در دنیا اثر گذاشت. مسئله این نبود که شاه برود و حکومت اسلامی بیاید. انقلاب اسلامی در شمال آفریقا، لیبی، مصر، در همه جا اثر گذاشت. نیروهای انقلابی آماده برای کار در دنیا زیاد داریم. از همین جوانان اینچنینی زیاد داریم، کسی اینها را بسیج نمی کرد. هر جا اینها میدان پیدا کردند الهام از امام (ره) گرفتند. امام (ره) این را در دنیا ثابت کرد که می شود با قدرت ها درافتاد. این را ثابت کرد.
امام (ره) ثابت کرد می شود با قدرت درافتاد. آنهایی که می گفتند نمی توانیم، چه از علما و چه از غیرعلما، هیمن طور مانده بودند که باید تسلیم شویم ولی امام (ره) فرمود می توانیم و پیروز می شویم.
امام (ره) به این آیات قرآن عقیده داشت. آیات قرآن تابلوی جلوی چشم امام (ره) بود. با این تابلو حرکت می کرد و می رفت. بنابراین به دنیا فهماند با آمریکا می شود درافتاد، با دشمنان مقتدر غربی می توان درافتاد. این معجزه امام (ره) بود که می شود. عمل نکردند یا کم عمل کردند سر جای خود است ولی بالاخره این را امام (ره) فرمودند که امکان این وجود دارد دشمن هر چقدر هم مقتدر باشد، هر چقدر ضعیف باشیم می توانیم دربیفتیم. در قضیه انقلاب اسلامی و جنگ این کار شوخی نبود؛ یک دولت نوپایی که هیچ تجربه اداری ندارد، اینهایی که اول کار در مجلس و دولت امدند سابقه اجرایی و مدیریتی نداشتند. مثل ما از مدرسه فیضیه اینجا آمده بودیم. چه می دانستیم باید چه کار کنیم. در شورای نگهبان که ابتدا آمدیم نمی دانستیم باید چه کار کنیم؛ قانون نداشتیم، قانون کم داشتیم. جا نداشتیم. شورای نگهبان ابتدا که اسم ما را امام (ره) فرمودند و اعضای شورای نگهبان را معرفی کردند، اصلا جا نداشتیم که برویم. هر وزارتخانه ای جایی داشت. این وزیر می رفت آن یکی جای او می آمد. همه چیز بود. شب ها جا نداشتیم بخوابیم. در ساختمان مجلس در اتاقی که برخی مواقع می نشستیم و خبرگان جمع می شوند، می رفتیم. شب ها آنجا می خوابیدیم. برخی مواقع در پادگان می خوابیدیم. جا نداشتیم. شورای نگهبان با آن عظمت و اهمیتی که دارد، اینچنین بود. پولش سر جای خودش. جایی نداشتیم بنشینیم و جلسه بگذاریم، قانون و برنامه نداشتیم. عجیب و غریب بود. خدا مرحوم ربانی را بیامرزد. با بنی صدر آشنا بود. اینجا دست بنی صدر بود. او واسطه شد و گفت اینجا را به ما بدهید. آنها هم رفتند و اینجا را به ما دادند. تازه جا پیدا کردیم.
*آخر کلام بحث را با حاج قاسم سلیمانی تمام کنم. حاج قاسم در وصیت نامه خود توصیه ویژه ای کردند، خطاب به علما و مراجع با همان احترامی که همیشه یاد می کنند که پشتیبان آقا باشید و به ولایت فقیه توجه ویژه کنید. چندین بار قسم یاد کردند. فکر می کنید چه نگرانی در ذهن حاج قاسم بود که اینقدر روی این تاکید کردند؟
کاش داغ ما را تازه نمی کردید. من واقعا داغ در دلم همیشه سوزندگی دارد و ما را می سوزاند. عکس ایشان را در اینجا دیدید. هر روز از مقابل این عکس عبور میکنم. ایشان را می بینم و حرف هایی که نقل می کنند و همین مطالبی که شما بیان کردید، ایشان معتقد بود هرچه داریم از ولایت فقیه و رهبری داریم. از این جهت باید با هدایت رهبری و پشتیبانی رهبری کار خود را انجام دهیم.
این مصیبت بزرگی بود که بر ما وارد شد. در همه مصیبت هایی که در دوران انقلاب داشتیم این ویژگی را هیچ کسی نداشت. خوب شد یادی از ایشان کردیم. وضعیتی که در کرمان پیش آمد و جمعیت به آن صورت برای تشییع و دفن ایشان رفت که گفتند ۷۰-۶۰ نفر زیر دست و پا رفتند. کجای تاریخ اسلام چنین چیزی را داشته ایم؟ در تاریخ انقلاب اسلامی کجا چنین چیزی را داشتیم؟ این قدر جمعیت بیاید که ۷۰-۶۰ نفر له شوند و از دنیا بروند. این جایگاه را برای مردم داشت. سردار سلیمانی جایگاه منحصر به فردی داشت. او دومی نداشت و ندارد.
*خاطرهای از ایشان دارید برای ما بازگو کنید؟
نه من الان چیزی در ذهن ندارم. شناختی که بعد پیدا کردیم به آن اندازه شناخت نداشتم. شهادت ایشان، ایشان را معرفی کرد که او چه کسی است. معرفی کرد که از دوستانی همچون ما و دیگرانی که در حد دوستی نبودند تازه شناختند او چه کسی بود. من هر چه میشنوم روحیه اسلامی و الهی و انقلابی داشت. در محراب عبادت یک بنده عبادتکار بود و در میدان جنگ یک نظامی سلحشور بود. این را کجا می توانید پیدا کنید؟ یادگار علی (ع) آن میدان جنگ و آن محراب عبادت بود.
*خیلی محبت کردید. ما شما را خسته کردیم.
خواهش میکنم.
*آخر کلام خاطره یا ناگفتهای از دیدارهایتان با آقا دارید؟
آنچه بخواهم در آخر بیان کنم این است که آثار امام (ره) را جلوی چشم خود بگذارید، اگر میخواهید مسلمان شوید، میخواهید متدین باشید، میخواهید انقلاب پیروز باشد، اگر میخواهید زحمات شما هدر نرود، آثار امام (ره) را جلوی چشم خود بگذارید. آثار امام (ره) همیشه زنده است، امام (ره) همیشه زنده است. الان بیش از ۳۰ سال است که ایشان رحلت فرمودند، تمام آثار از همان وصیت نامه تا سخنرانی ها و ان مطالبی که در صحیفه امام (ره) است، مثل این است که امروز امام (ره) صحبت می کنند، کهنه نمی شود، به روز است.
من سفارش میکنم این را داشته باشند. یک روزی دیداری با مجلسی داشتم، با کمیسیون ها هم روزی صحبت داشته باشم همین مطلب را بیان میکنم. میگویم دستورات امام (ره) را جلوی چشم خود بگذراید. اگر میخواهید کار کنید و به انقلاب کمک کنید و اگر میخواهید به اسلام و مردم خدمت کنید راه امام را پیدا کنید و این را راه را بروید. این راه امام (ره) است. مجلس باید همین باشد و این دولت باید همین باشد. هر جایی ضربه خوردیم یک جایی اینها با امام (ره) زاویه پیدا کردند. راه امام (ره) را نتوانستند طی کنند.
*خیلی سپاسگزاریم. امیدواریم بتوانیم به معنای واقعی در مسیر امام (ره) حرکت کنیم.
یادم است یک بار در محل مجلس شورای اسلامی، در نشستی با دوستان؛ [درباره] قائممقامی رهبری، بحث شد و حتی در میان دوستان این مسئله مورد تایید و تصویب قرار گرفت و آقای هاشمی دو پیشنهاد برای بهتر عملی شدن این جریان دادند؛ یکی این بود که رساله آقای منتظری به عنوان مرجع تقلید چاپ و منتشر بشود، چون در آن وقت، در شرایط رهبری در قانون اساسی مسئله مرجعیت ایشان میبایست در زمان امام تثبیت بشود، تا آن وقت، در شرایط رهبری در قانون اساسی مسئله مرجعیت قید شده بود که بعدا تغییر کرد و آن قید حذف شد. بنابراین مرجعیت ایشان میبایست در زمان امام تثبیت بشود