محمود صباغی: بامداد یک روز جمعه که کشور ما همچون جامعه بشری، پنجه در پنجه ویروسی موذی و ناشناحته انداخته، لرزشی در کلانشهر تهران خواب از چشم همگان ربود و جمعیت قابل توجهی را بی خیال از آلودگی ویروسی روانه خیابانها و بوستانهای شهری کرد. اتفاقی که وقوع آن هر از چندگاهی توسط زمینشناسان بر تیتر اخبار و تحلیلهای رسانهای مینشیند و بعد از چند روز به محاق میرود تا سخنی دیگر و هشداری دیگر، تا یادمان برود "این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست".
تصویری که سرشناسترین زلزله شناس ایران، پروفسور کردوانی از وقوع زمین لرزه بیش از شش ریشتر در تهران با چنین بافت قدیمی ودرهم تنیده و ساخت وسازهای غیر استاندارد و خارج از قاعده و اصول شهرسازی در سرزمین زلزله خیزی مانند ایران و کلانشهری چون تهران ارائه میدهد، بشدت ترسآور، ناباورانه و تکان دهنده است. جان کلام ایشان آنکه در صورت وقوع زلزله در تهران، یک فاجعه انسانی رخ خواهد داد.
زلزله بامداد جمعه موجب گردید بار دیگر نگرانیها از وقوع یک زمین لرزه بالای شش و نیم ریشتر رخ بنماید. پس از چند روز و با فروکش کردن موج اولیه وحشت عمومی، فضای کلّی جامعه کم کم به نوعی آرامش متمایل شده که بر اساس روال گذشته نهایتا به طاق نیسان گرفتار خواهد آمد.
تجربیات گذشته نشان میدهد که مدیریت شهری ما از قانون نانوشته "غافلگیری" پیروی میکند. هر ساله با اولین بارش باران پائیزی، وقوع سیل، اولین برف زمستانی و در بروز هر بلیه طبیعی و غیر طبیعی متولیان اداره شهری، "غافلگیر" میشوند و با فرو کش کردن بحران نیز، همه چیز به محاق میرود تا غافلگیری دیگر و بحرانی دیگر. شاید خسارات نتایج ناشی از وقوع سیل و برف و باران با تلفاتی انگشت شمار و صدمات مالی قابل جبران، همراه باشد اما حکایت " غافلگیری" دروقوع زلزله در کلانشهر تهران داستان دیگری است که بر اساس هشدارها ونقطه نظر کارشناسان، به فنا رفتن جان و مال میلیونها نفر و ویرانی زیر ساختهای حیاتی شهری منجر خواهد شد. یعنی خسارتی که به سادگی قابل جبران نیست.
در روایتی از یکی از کشورهای زلزله خیز شنیدم که مردم بهقدری با این پدیده شوم طبیعی آشنایند که در هنگام هشدار، حتی گاهی با لباس، استحمام (!) میکنند که نشان از یک فرهنگسازی و آموزش صحیح در هنگامه مواجهه با زلزله است که یادشان داده در کنار حفظ آرامش ، دقیقا چه باید بکنند تا کمترین خسارت جانی و مالی را متحمل شوند. شب جمعه گذشته کدام رفتار جمعی شهروندان ما، منطبق با قاعده واصول درستی بوده است؟
هجوم مردم به پمپ بنزینها و مرگ یک نفر از ترس و ضربه مغزی دیگری در هنگام فرار نشانه خوبی است که نشان میدهد فرهنگسازی در هنگام وقوع زلزله، حلقه مفقوده رفتار اجتماعی ما است که یادمان نداده هجوم به پمپ بنزینها یک واکنش غیر منطقی و بیهوده است که نه تنها هیچ گرهای از مشکلات نمیگشاید، بلکه میتواند در شرایطی بحرانساز هم باشد.
در غیبت رسانههای تصویری و شنیداری و بهویژه رادیو، بازار اظهار نظرات شخصی و غیر کارشناسانه و شایعه سازیهای هدفمند در فضای مجازی داغ میشود و لذا تعجبی نباید کرد که در ساعات اولیه بروز زمین لرزه بامداد جمعه، خبر کذب فعال شدن آتش فشان کوه دماوند بر وحشت عمومی دامن زد.
زلزله نه چندان مخرب اخیر غیر از وحشتی که در اذهان عموم بوجود آورد، دستاورد مبارکی نیز داشت و آن تلنگری بر اندیشه متولیان حوزه مدیریت شهری که در سایه آرامش نسبی به برنامهریزی بپردازند تا مبادا خدای ناکرده روزی "غافلگیر" شوند. تثبیت، ترمیم و بهسازی زیرساختهای شهری، تجدید نظر در استانداردهای شهرسازی و معماری، تقویت شبکه های آب و برق و گاز، آموزش عمومی، تبادل اطلاعات و تجربیات با کشورهای موفق در زمینه زلزله مانند ژاپن و مکزیک، اجرای مانورهای شهری، الگو برداری از تجربه موفق کلانشهر "مکزیکو سیتی" در نصب و راه اندازی سامانههای هشدار سریع که به محض وقوع زمین لرزه و قبل از رسیدن امواج مخرب آن به شهرها و مراکز تمرکز جمعیتی، هشدار لازم را صادر و از طریق رادیو تلویزیون اعلام میکند، و ... از جمله ابتداییترین اقدامات حیاتی است.
آنچه در بالا آمد مشتی نمونه خروار از لزوم ایجاد زیرساخت هایی است که باید از همین امروز و در دوران آرامش و سکون و قبل از فراموش شدن کامل خطر بالقوه ای بنام زلزله تهران آغاز شود که "غافلگیر"ی در این حوزه یک تحربه تلخ تاریخی است که به هیچوجه خوشایند نیست.
محمود صباغی: پژوهشگر مسائل اجتماعی
کرمیمحمدی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در رابطه با میزان خطر بافتهای ناپایدار گفت: «پایتخت در معرض زلزلههای بزرگ قرار دارد و احتمال وقوع زمینلرزههایی با قدرت بالا، زیاد است.