پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] تلفون کرد که لرد کرزن به پاریس آمده و خوب است این موقع را غنیمت شمرده کاغذی به او بنویسید و وقت بخواهید. به مشاور [وزیر خارجه] گفتم و خود ممتازالسلطنه را هم خواستیم و کاغذ خوبی نوشتیم تا ببینیم چه اثر میکند. امیدواری زیادی نداریم، اما به قول ممتاز ادای تکلیف و رفع مسئولیتی شد که این اقدام را هم کرده باشیم.
اصلاح ریش هم کرده، ظهر به کلیسای Notre Dame de Misericorde [نوتردام] به عروسی دختر کماندان مرسیه رفتیم. غیر از ادا و اصول کشیش چیزی نبود. قدری هم دیر رسیدیم. اگر نطق و بیانی شده قبل از ما بوده. بعد در نمازخانه جنب کلیسا به تبریک رفتیم و بر حسب دعوت سابق برای ناهار سرپایی و Lunch به خانه کماندان مرسیه رفتیم و ناهار مختصر سرپایی خوردیم و رفتیم.
من به سنا رفتم. عمارت سنا با شکوهتر از مجلس شورای ملی است. چیزهایی که اینجا دیدیم که در مجلس هم بود و با مجلس ما تفاوت دارد این است که برای نطق تحسین و دست زدن رسم است. حرف ناطق را از همان نیمکتی که نشستهاند قطع میکنند و حرف میزنند و گاهی مباحثه بین اثنین میشود و روی هم رفته شلوغتر از مجلس ماست. وقتی هم که حرف ناطق را قطع میکنند برنمیخیزند. ظاهر این است که برای منعقد شدن مجلس و رای گرفتن عده هم منظور نباشد، چنانکه در افتتاح مجلس ده بیست نفر بیشتر نبودند. باری مسیو دومر نطق خوبی کرد که هر چند که میان کلامش حرف زدند، اما مکرر تحسینش کردند. امروز در مجلس شورای ملی رای دادند که زنها هم حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجالس انتخابی داشته باشند.
باری از سنا بیرون آمدم در باغ گردش کرده به کتابفروشی رفتم و گردشکنان به منزل مراجعت کردم. شب خانم رفیق میرزا عبدالحسینخان مهمان ما بود. میرزا حسینخان بیرون رفته بود. نمیدانم کجا. خانم شعر میگوید و برای ما خواند. سرگذشت خود را هم گفت که از شوهرش طلاق کرده و دل پردردی از روزگار داشت. میرزا عبدالحسینخان هم سر به سرش میگذاشت و خانم او را بچه میخواند. من که درست سر در نمیآورم، نمیدانم خانم چطور زنی است. اما قشنگ است و میانهاش با مشاور گرم شده است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس، به خواستاری مرحوم ایرج افشار، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۲۸ و ۱۲۹.