پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اصل برائت، که راه را بر مجرم دانستن افراد قبل از اثبات جرم میبندد و حکم میکند که تمام انسانها از هر جرمی پاک هستند مگر آنکه خلاف آن ثابت شود، یک اصل پذیرفته شده در تمام مکاتب حقوقی در سطح جهان است و ادیان نیز آن را قبول دارند.
به گزارش «انتخاب»، او در ادامه این یادداشت نوشته است: قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران در اصل ۳۷ با صراحت تمام مقرر داشته است: «اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.»
اینکه به اصل برائت چقدر عمل میکنیم، موضوع مهمی است که بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما به آن مربوط میشود. در احراز صلاحیتها این اصل، کاربرد زیادی دارد و، چون استفاده صحیح از آن دست کسانی که میخواهند سلیقهای عمل کنند را میبندد، عنوان «عدم احراز» را جایگزین آن کردهاند و با استفاده از این عنوان جعلی، خود را از پایبندی به اصل برائت نجات دادهاند.
البته آنها تصور میکنند خود را نجات دادهاند، ولی واقعیت اینست که هم خود را و هم کشور و ملتی را از مهمترین اصل عقلی و شرعی و اخلاقی دور مینمایند و مهمتر اینکه بنیانیترین پایه اعتقادی مردم را که «عدالت» است خدشهدار میکنند.
عدالت، فقط اقتصادی نیست. سیاست، اخلاق، قضاء و اجتماعیات، عرصههای مهم عدالت هستند و یک جامعه فقط هنگامی از عدالت برخوردار خواهد بود که در تمام این زمینهها عادلانه رفتار شود.
نکته بسیار مهم اینست که اخلاق در رتبهای بالاتر از عدالت قرار دارد و به همین دلیل توصیههای اخلاقی اسلام، از اصل برائت هم فراتر میروند. در روایات اخلاقی منقول از پیشوایان معصوم داریم که فرمودهاند: «ضَعْ أمرَ أخیکَ علی أحسَنِهِ» یعنی آنچه از برادر دینیتان سر میزند را با بهترین برداشت ممکن تفسیر کنید.
اصل برائت فقط میگوید کسی را بدون آنکه جرم او به اثبات رسیده باشد، مجرم ندانید، ولی این توصیه اخلاقی دینی میگوید نهتنها به کسی بدبین نباشید و نهتنها به همه خوشبین باشید، بلکه این خوشبینی را به بالاترین مرحله ممکن برسانید.
شوربختانه باید اعتراف کنیم که امروز ما از جامعهای با این ویژگیها برخوردار نیستیم. نگاهها به همدیگر به جای اینکه بهترین نگاه باشد، بدترین نگاه است. متأسفانه در این روش انحرافی فرقی میان اصلاحطلب و اصولگرا وجود ندارد، هردو عینکهای تیرهای بر چشمان خود گذاشتهاند و همه چیز طرف مقابل را سیاه و تیره و تار میبینند گوئی که هیچ نقطه سفیدی در پروندهها وجود ندارد! همین نگاه سیاه حداکثری و منازعات دائمی میان رقبای سیاسی که نتیجه این نگاه است، راه را برای انواع مفاسد باز کرده و به اعتقادها و امیدها لطمه زده است.
اگر این آقا حداقل شناختی از دانش حقوق عمومی یا حتی فقه سیاسی داشت میفهمید که مجرای اصل برائت در محکمه قضایی است نه در تصدی مناصب حکومتی. اصل در این زمانها بر عدم صلاحیت است و مدعی باید صلاحیت خودش را احراز کند نه مقام احراز کننده.
نمیدونم راز اصرار شما بر مصاحبه گرفتن از ایشون چیه!!!!
احراز برای سپردن منصب هستش
و برائت بر مجازات مجرم
راز مصاحبه هم اینه اینه که ایشون بنام اصولگرایان و علیه اونها موضع میگیره....
یک مغالطه ظریف جناب مهاجری را به اینجا کشانده است! سوال این است که آیا شما برای به کارگیری افراد در مجموعه خود بنا را بر صحت و برائت می گزارید یا اینکه تحقیق می کنید و احراز صلاحیت را مد نظر دارید؟
برخورد اخلاقی برای روابط فردی است نه اجتماعی که جان، مال و ناموس مردم در اختیار صاحبان منصب قرار می گیرد. اگر مسوولیت مهم باشد عدالت شرط است و اگر شخصی، اخلاق و برائت. اگر من به خانه شما مراجعه کنم برای ورود به منزل، آیا بدون احراز هویت من اجازه ورود می دهید؟
این را بدانید نمایندگی مجلس تصمیم گرفتن وقانون نوشتن است باید شرایط را احراز کنند ومطمئن شوند که طرف حتما می تواند این مسئولیت را نحو احسن انجام دهد (اگر مجلس، نمایندگان قوی وپیگیر و نفوذ ناپذیر داشته باشد کشور اصلاح می شود )
مجرم نبودن با دارا بودن صلاحیت برای پذیرفتن مسئولیت تفاوت می کند.
انسان غیر مکلف مجرم نیست ولی تکلیفی هم ندارد .
همه مردم با اینکه مجرم نیستند ولی مسئولیتی هم در روزنامه اقای مهجری هم
ندارند .این امر خدشه ای در عدالت ایجاد نمی کند.اتفاقا عدالت این است که کار را
به کاردان بسپارند
بنابراین اولا شورای محترم نگهبان وظیفه قانونی خود را انجام میدهد و ثانیا اصل برائت و اصل صحت مطرح شده توسط جناب آقای مهاجری ارتباطی با احراز صلاحیت افراد ندارد زیرا اصل اولی در باب قضاء و اصل صحت در امور عرفی جامعه تشریع شده است و هیچیک ارتباطی با موضوع کار شورای نگهبان ندارد.
در این مطالبی که گفته شد تناقضی وجود دارد؛
اینکه گفته شد اخلاق فراتر از عدالت است مطلب علمی دقیقی نیست زیرا عدالت به گفته خود آقای مهاجری فقط اقتصادی ویا حقوقی که نیست بلکه در همه عرصه ها از جمله علم اخلاق جریان دارد به ویژه در اخلاق که محور اصلی مسائلش، عدالت و اعتدال ویژگی های شخصیتی انسان است بنابراین مقایسه و درجه بندی بین عدالت و روایات اخلاقی معناو مستند علمی ندارد.
ضمن اینکه روایت مطرح شده که بیانگر اصل صحت است صرفا اخلاقی نیست تا بخواهیم آن را فراتر از اصل برائت بدانیم و این دو اصل هریک در مجرای خود کاربرد داشته و ارتباط باهم و یا ارتباطی با وظایف قانونی وتخصصی شورای نگهبان ندارد.
مباحث احراز صلاحیت در حقوق عامه شبیه مفهوم خوبی و بدی نسبی است و نمی تواند فرد مشخص ملاک تصمیم گیری احراز باشد لزوما با تغییر فرد تصمیم گیر نتیجه احراز متفاوت خواهد بود و لذا فرایند دچار مشکل قطعی خواهد شد. چالش و اختلاف جدی و عدم مقبولیت نتیجه طبیعی فرآیند احراز خواهد بود.
هر چی بنویسند استصوابی کسی از مردم و مسولین نمی داند یعنی چه؟
باید نتایج نظارت استصوابی را در حد یک کتاب گفته شود.
مثلا باید گفته شود به خاطر این استصوابی این 1000 اشکال یا این10000 اشکال در مملکت بوجود آمده است.. والسلام
سادهاش این است:
اصل برائت میگوید هیچکس گناهکار نیست، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
اصل عدم صلاحیت میگوید هیچکس صلاحیت تصدی هیچ کاری را ندارد، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
این دو، هیچ تناقض یا تزاحمی با هم ندارند؛ خود انتخاب حاضر است افراد را بدون احراز صلاحیت شغلیشان، استخدام کند؟!
مشکل ما با شورای نگهبان، خودِ بررسی صلاحیت و معیارهای آن است.
فهم این مسائل ساده فقهی و حقوقی اینقدر سخته؟!