بلیز میز تال عضو اندیشکده هادسن در وبسایت War on the Rocks نوشت: در حالی که تنش ها بین ایران و آمریکا افزایش می یابد، هر دو همزمان مشغول مبارزه با شیوع کرونا ویروس هستند. گزارشها حاکی از آن است که مقامات آمریکایی بین دو گزینه اقدام تلافی جویانه مستقیم علیه ایران و مجازاتهای محدودتر مردد هستند. با این حال یک استراتژی سوم وجود دارد که بخشهایی از دولت آمریکا برای دو سال در حال کار بر روی آن هستند، این استراتژی ضمن انداختن توپ جنگ به زمین ایران از خطرات موجود برای واشنگتن هم میکاهد. این طرح چیزی نیست جز تحریک و حمایت از ترکیه برای مقابله با ایران به خصوص در شمال خاورمیانه!
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: چنین مشارکتی ممکن است برای خیلیها در آمریکا غیرقابل تصور به نظر برسد. اجماع قابل توجهای بین کنگره و کارشناسان سیاست خارجی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا و ترکیه گرچه متحد هستند، اما این روزها اشتراکات سیاسی و ارزشی بسیار کمی با هم دارند. با این حال دولت ترامپ بدون توجه به این مسائل به طور جدی به دنبال احیای روابط با ترکیه است. با این حال باید تحلیلها جدی گرفته شوند.
ایران، همیشه ایران است
تمایل به اولویت قرار دادن ایران به عنوان بخشی از رویکرد خاورمیانهای ترامپ، حداقل در برخی اظهارات دولت او مشهود است. جان بولتون، مشاور امنیت ملی، در سپتامبر 2018 اعلام کرد: تا زمانی که ایران و گروههای شبه نظامیاش در منطقه فعال باشند ما آن جا را ترک نخواهیم کرد.
این شرایط البته در 2 ژانویه سال 2020 تغییر کرد. حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا که منجر به [شهادت] سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس و معمار اصلی استراتژی منطقه ای ایران به همراه اعضای ارشد نیروهای بسیج مردمی عراق، شد، انتظارات در واشنگتن و تهران را تغییر داد. این حمله نشان داد ترامپ مایل به برخورد مستقیم با ایران برای عقب زدن آن هم هست.
با وجود ترور سردار سلیمانی اما رویکرد ایران تغییر نکرد و ما در ماه مارس شاهد انجام یک سری عملیات علیه نیروهای آمریکایی در عراق بودیم، اکنون دولت ترامپ در صدد است تا چگونگی پاسخ متناسب به این حملات را تعیین کند.
اگر آمریکا از سوریه خارج شود، چگونه میتواند با ایران مقابله کند؟
خروج آمریكا از سوریه در اكتبر 2019 به نظر می رسد بر توان نظامی ایران و متحدانش بیافزاید. در بهترین حالت، این اقدام نشان دهنده کاهش اشتهای سیاسی برای تعهد نظامی آمریکا در خاورمیانه بود و در بدترین حالت هم نشان از کاهش همکاری با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) داشت. با این وجود تصمیم برای کاهش حضور نظامی آمریکا در سوریه، صرفاً پایان دادن به یک مأموریت ضد تروریستی بی پایان علیه یک دشمن شکست خورده نبود. این تصمیم زمینه را برای دستیابی به رویکرد جدید در مقابل ایران فراهم میکند. رویکرد سرسختانه تر مثل ترور سلیمانی یا تحریک ترکیه برای مقابله با تهران میتواند نشانهای از روشی جدید برای مقابله با جمهوری اسلامی در منطقه باشد.
از دست دادن یک شریک برای به دست آوردن شریکی دیگر
خنثی کردن سیاستهای نفوذ ایران در دوران اوباما مستلزم کاهش همکاری آمریکا با نیرویی بود که یا مایل به ایستادن در مقابل پروژه امپراتوری ایران نبود، بنابراین رها کردن کردها و تکیه به دیگر گروهها نخستین اقدامی بود که میشد در راستای مقابله با ایران به کار گرفت.
تمرکز بر ترکیه و ایران، نه کردها و داعش
منتقدین دولت ترامپ در داخل و خارج ادعا میکنند که آمریکا به جای این که بر کردها تمرکز کند و به داعش توجه کند، باید با ترکیه همکاری میکرد تا مقابل نفوذ منطقهای ایران بیاستد. جفری در دسامبر 2018 گفت: ما میخواهیم با ترکیه همکاری کنیم. یک سال بعد، تصمیم خروج ترامپ به آمریکا فرصتی برای پیگیری چنین همکاریهایی داد.
آیا ترکیه توانایی ایجاد موازنه در مقابل ایران را دارد؟
حتی وقتی اشتیاق در دولت ترامپ برای ایجاد یک استراتژی مشترک ضد ایرانی با ترکیه در حال ایجاد بود، به هیچ وجه مشخص نبود که آیا آنکارا توان ایستادگی در مقابل نفوذ ایران را دارد یا خیر. به نظر می رسد اردوغان نه توانایی نظامی و نه اصلا علاقهای به استراتژی مهار منطقهای علیه ایران دارد. این نیز در ماههای اخیر تغییر کرده است.
مشکل در آغوش کشیدن ترکیه به عنوان شریکی علیه ایران
برای واشنگتن که به استقبال جدالی خود خواسته با آنکارا رفت، همکاری ناگهانی ترکیه و آمریکا احتمالا بسیار محدود خواهد بود. علیرغم وجود یک رقیب یا دشمن مشترک به نام ایران، موانع مهمی در زمینه احیای ترکیه به عنوان متحد آمریکا باقی مانده است. ضمن اینکه اساسا منطق انتخاب ترکیه به عنوان متحدی در مقابل ایران با انتقادات بسیاری همراه بوده است.
این تحلیلی که دولت ترامپ را به سمت ترکیه سوق داد تا این کشور با پیشینه و قدرت خود بتواند مقابل جاهطلبیهای ایران بیاستد به طور مداوم تحت تأثیر پویاییهای موجود در بازی امروز خاورمیانه است. قسمت طنز این بازی زمانی رخ داد که ترامپ به کلی کردها را رها کرد. این منطقه پر از رهبران و گروههایی است که برای تصاحب سرزمین با یکدیگر میجنگند. ایران و داعس مقصر اصلی این درگیریها هستند. با این حال، با آرامتر شدن منطقه، جاه طلبیهای دیگر کشورها، به ویژه ترکیه هم برانگیخته شده است. اردوغان اکنون طرح هایی در شمال سوریه و مدیترانه شرقی دارد.
در یک سال گذشته، میلیونها نفر دیگر در خاورمیانه ثابت کردند که حاضر هستند مانند کردهای سوریه، برای حق خود استقلال خود بجنگند. معترضین در لبنان، عراق و ایران خواستار پایان دادن به فساد، ظلم و مداخله خارجی شدند. کردها، به ویژه در عراق و حتی سوریه و ترکیه، حاکمیت دموکراتیک و قانون را در آغوش میگیرند. جوامع اقلیت، مانند ایزدیها و مسیحیان در عراق به دنبال نمایندگی سیاسی برای حمایت از حقوق خود هستند. آنچه آینده منطقه را تامین میکند حمایت از همین گروهها است. حتی اگر ترکیه ایران را به مرزهای خود بازگرداند، ما دوباره شاهد نسل دیگری از تندروی و درگیری خواهیم بود.
تشخیص و تحلیل نادرست آنچه اوضاع خاورمیانه را بدتر میکند
به گفته برخی از چهرههای قدرتمند در دولت آمریكا و حامیان آنها، به نظر میرسد لحظه ی مناسب فرا رسیده كه بتوانیم ترکیه را در مقابل ایران قرار دهیم. با این وجود، پیگیری این استراتژی برای آمریکا یک اشتباه استراتژیک و سوء تفاهم در منطقه است. اصولاً، یک استراتژی مبتنی بر ترکیه برای مقابله با ایران نادرست خواهد بود. نفوذ ایران تهدیدی برای ثبات منطقهای و منافع واشنگتن است، اما این تنها یکی از معضلات است. ما باید بدانیم که در خاورمیانه تهدید رادیکالیسم سنی هم وجود دارد. تقویت یک قدرت امپریالیستی و غیر دموکراتیک برای نبرد با دیگری، حتی اگر موفقیت آمیز هم باشد، فقط مشکلات خاورمیانه را عمیق تر کرده و آسیب بیشتری بر منابع آمریکا وارد میسازد.
مقاله نویس الشرق الاوسط در حمله به اردوغان نوشت: در صورتی که اردوغان از صحنه سیاسی کنار رود، هیچ کس نظیر او نخواهد آمد و من، با کسانی که اردوغان را متهم به تلاش برای احیای امپراطوری عثمانی میکنند، موافق نیستم، چرا که او کوچکتر از آن است که بتواند دولت عثمانی را احیا کند.