سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح مشغول استنساخ تلگرافات بودم. کاغذی هم به مسیو میه نوشته کنفرانس خود را از او مطالبه کردم. بعدازظهر بر حسب وعده به سفارت برای مجمع فرانکوپرسان [انجمن دوستی ایران و فرانسه] رفتیم. معلوم شد ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] هم کسل است. مشاور [وزیر خارجه] هم که خوابیده است. گویا هر دو آنفولانزا داشته باشند. باری از فرنگیها فقط مسیو اسپرنگ آمد. مسیو گلوبیف هم بود و صحبت اکسپوزیسیون [نمایشگاه] صنایع ایران را کردیم و قرارش را به طور قطع برای ماه اکتبر دادیم، و ضمنا بنا شد من با گلوبیف و مسیو ووزا به اتفاق اشخاصی که متخصص این کار هستند یک کمیسیون برای مطالعه این عمل تشکیل دهیم و در پاییز و زمستان و بهار آینده اکسپوزیسیون صنایع و کنفرانسها و نمایشهای ایرانی ترتیب دهیم و اگر اینطور که گفتگو میشود و احساس میکنم انجام بگیرد ممکن است خیلی خوب بشود.
مسیو گلوبیف که روس است خیلی دلش میخواهد خدمتی به ایران بکند تا میان ایران و روسیه آتیه تحبیبی شده باشد، و در این باب با هم صحبت کردیم و اقرار کرد که روسیه به ایران ظلم کرده و باید روسیه آتیه مهربانی کند.
باری ترتیب مجله فرانکوپرسان را هم دادیم؛ چون صمدخان [ممتازالسلطنه سفیر ایران در فرانسه] خیلی میل دارد که این مجله دایر شود و قرار شد نمره اول آن برای اول ژوئن منتشر شود.
مسیو پرنی [مستشار وزارت عدلیه] امروز اخبار غریبی از ایران نقل کرد که ظاهرا از مجرای وزارت خارجه فرانسه تحصیل کرده است؛ اولا اینکه میرزا جوادخان ریاضی که دخیل کار تحدید تریاک بوده و ظاهر کرده که تحدید کنترات طومانیانس در امر تریاک طوری شده که برای دولت مضر بوده است، وزارت مالیه طوری با او رفتار کرده که خودش را کشته و این فقره خیلی در اذهان بد اثر کرده است. دیگر اینکه در سلام نوروز اشخاصی که آنجا بودند پچپچ میکردهاند که هیات اعزامیه پاریس پول ندارد، به واسطه اینکه پسر مشاور همه پولهای هیات را قمار کرده. این فقره، به ضمیمه اینکه روز آخر سال و بعدها روزنامه رعد آن تفصیلها را از ماموریت مشاور نوشته معلوم میکند که در طهران چگونه نسبت به مشاور و این هیات رفتار میکنند و وزارت خارجه فرانسه و همچنین سایر دول که این چیزها را میبینند و میدانند چگونه به این هیات اعتنا خواهند کرد. باری مطلب مهمتر، مضحکتر یا مبکیتر اینکه بعد از آنکه میرزا حسینخان در باب معلمین به طهران تلگراف کرده، سفارت انگلیس مطلع شده و به وثوقالدوله توپ و تشر زدهاند که چرا از فرانسه معلم میگیرید و بعد از آنکه وثوقالدوله در آن باب قدری محاجه [بگومگو] کرده گفته است حالا در هر صورت تا اتمام عمل صلح دست نگاه دارید ببینیم شما مستقل میمانید یا نه. از آن طرف صارمالدوله امروز پهلوان معرکه است و نصرتالدوله هم کوچکابدال [مرید] او شده و شب و روز در سفارت انگلیس هستند و خدمتگذاری می کنند.
امروز تلگرافی از اعتلاءالملک رسیده از قول رئیسالوزرا در باب یمین خاقان مطلب نوشته بود و نیز شرحی از ترقیات اوضاع داخله نوشته بود که جواب روزنامه طیمس [تایمز] باشد. با این تفصیل معلوم میشود هم تلگراف ما میرسد، هم بحرانی در کار نیست، هم انقلاب و مشغله برای رئیسالوزرا نیست و اگر سکوت کرده فقط و فقط اختیاری است و تعمد میکنند. اما در این تعمد چه مقصود دارد و چطور راضی به قبول این مسئولیت شده نمیتوانم بفهمم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۱۹-۱۲۱.