پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح خیلی زود کاردار سفارت آمریکا به من تلفن کرد که «کار فوری دارم.» - هنوز سفیر جدیدشان نیامده است. ساعت ۸ به او وقت دادم. پیام نیکسون را برای شاهنشاه آورد، که تصمیم خودشان را در مورد مینگذاری آبهای ویتنام شمالی و بمباران ویتنام شمالی و قطع مذاکرات پاریس به اطلاع شاهنشاه رسانده بود. گفت: «فقط به لندن، پاریس، بروکسل، رم، بن، توکیو و تهران اطلاع میدهیم، چون متحد ما محسوب میشوید.» من پیام او را وقتی شرفیاب شدم، به عرض رساندم و عرض کردم: «شاهنشاه باید جواب مثبتی مرحمت فرمایید.» فرمودند: «آخر ما همه جا گفتهایم باید مقررات کنفرانس ژنو اجرا شود... چطور جواب مثبت بدهم؟» عرض کردم: «با کمال تاسف شیشه عمر ما هم در دست آمریکاست، یعنی اگر آمریکا اینجا شکست بخورد، دیگر فاتحه دنیای آزاد خوانده شده.» فرمودند: «درست است، ولی با این گردنکلفت شمالی چه کنم؟» عرض کردم: «من جوابی تهیه خواهم کرد و به عرض مبارک میرسانم.» بعد که مرخص شدم جوابی تهیه کردم... ولی باز هم شاهنشاه با فکر تیزبین و دوراندیش خودشان هرجا که رایحه پشتیبانی هم داشته، حذف فرمودند...
امشب مهمانی در کاخ نیاوران از دیپلماتها و ایرانیها بود؛ سه دفعه در سال مهمانی میدهیم، یعنی دیپلماتها را سه دسته میکنیم و با ایرانیها مخلوط میکنیم، شام میدهیم؛ این از اختراعات من است. از طبقات مختلف ایرانی هستند: عالم، تاجر، نویسنده، انتلکتوئل، صاحبان صنایع، وزرا و غیره. خیلی خوب است و حسن اثر کرده... دیروز و امشب تمام باران آمد. تگرگ عجیب و بیسابقه که مثل پرده سفید آسمان را به زمین وصل میکرد، باعث تاخیر ورود مهمانها به کاخ شد.
منبع: یادداشتهای علم؛ متن کامل دستنوشته امیر اسدالله علم، جلد دوم، «۱۳۴۹ و ۱۳۵۱»؛ تهران: کتابسرا، چاپ چهارم، ۱۳۹۳.