پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز باید برویم آقمزار، راه سه فرسنگ است. صبح برخاستیم، عزیزالسلطان [ملیجک دوم] و آدمهاش رفته بودند، ما هم رخت پوشیده سوار اسب شدیم. راهِ کالسکه را از بغله [کنار] طرف دستِ راست ساختهاند، راهش بد است. از آن راه نرفتیم، سوارِ اسب شده از توی رودخانه راندیم. امینالسلطان و همه پیشخدمتها در رکاب بودند. رودخانه آب زیاد داشت، هرچه بالاتر میرفتیم آبِ رودخانه زیادتر میشد. چند مرتبه به آب زدیم، این طرف، آن طرف رفتیم. اغلب زمین رودخانه زراعت است. شلتوک هم اینجاها میکارند، گِل زیاد هم هم داشت، بعضی جاهاش باتلاق بود. قدری که راندیم طرقِ دستِ چپ توی دره یک ده بزرگ خوبی بود، درخت زیاد داشت، ملک مظفرالدوله است، اسمش «دولهناب» است. خود ده توی دره است اما اغلب زراعتش لبِ رودخانه است. یک ده دیگر هم بود توی دره طرفِ دستِ چپ اما دیده نمیشد، اسمش «سیفآباد» ملک میرزا ابوالمکارم است.
از دولهناب که گذشتیم یونجهزار خوبی بود، [در] یونجهزار آفتابگردان زدند. پیش از ناهار یک اَویا [گونهای پرنده] روی هوا زدم، خیلی خوب زدم. اینجا بلدرچین و یلبه زیاد دارد، قبل از ناهار یک بلدرچین هم پیاده روی هوا زدم. بعد آمدیم آفتابگردان ناهار خوردیم، طولوزان و اعتمادالسلطنه بودند، روزنامه خواندند.
بعد از ناهار سوارِ کالسکه شده راندیم. راه بغله کالسکه خیلی بد بود، پیچهای بد داشت که وقتی کالسکه میپیچید کم میماند کالسکه پرت بشود. نزدیک اردو باز سوارِ اسب شده از توی رودخانه راندیم رسیدیم به اردو. چهار ساعت به غروب مانده وارد سراپرده شدیم. جا انداختند، دراز کشیدم، خوابم نبرد، برخاستم. مجدالدوله و پیشخدمتها همه بودند. عزیزالسلطان آمد، بلدرچین، یلبه، غازالاق، پارت، ماشاءالله همه چیز شکار کرده بود. آورد ریخت. عزیزالسلطان ماشاءالله امروز همه این کوهها را به هم زده بود.
دو ساعت و نیم به غروب مانده از طرف اردو باز صدای قالمقال بلند شد، کمکم قالمقال بیشتر شد، آدم فرستادیم، رفتند معلوم شد که سربازها با ساربانها سرِ نان دعوا کردند اما کسی زخمی نشده بود، همین [سبب] قالمقال بوده است. بنا شد فردا انشاءالله یک سر برویم «جمالآباد» دیگر پرچم اردو نیفتد. امشب خیلی بد گذشت، بد خوابیدم. صبح هم زود برخاستم. شب هم قالمقال زیادی الی صبح بود. برای بار کردن و رفتن معرکه بود؛ صدای خر، شتر، زنگ، آدم، سگ. فراشها بیخود رفته بودند همه سربازها را بگیرند، آن بود که قالمقال شد، بد شده بود، تقصیر سرباز نبود با وجود آن چند نفری را شجاعالسلطنه تنبیه کرده تازیانه زد. امروز هم هوا گرم بود.