arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۳۴۳۵
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۶ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۹
روزنامه گردی در «انتخاب»؛

چه عواملی منجر به عزل آیت‌الله منتظری شد؟

در مورد جنایتکاران منافق و آدم‌کشان محارب احساس ترحم می‌شد که در همان حال نه تنها نسبت به جنیات افرادی چون مهدی هاشمی و باند تبهکار او که با قساوت مخالفان فکری خود از روحانی و غیرروحانی را به قتل می‌رساندند و با جعل و انتشار اسنادی دروغین نیروهای متعهد و انقلابی را ترور شخصیت می‌کردند، از سوی ایشان حساسیتی نشان داده نمی‌شد بلکه همواره از آنان حمایت می‌کردند و بیت ایشان پناهگاه و یکی از مراکز خرابکاری آنان بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

چه عواملی منجر به عزل آیت‌الله منتظری شد؟

سرویس تاریخ «انتخاب»: روز دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۶۸، در پی نامه‌ تند و انتقادآمیز امام خمینی خطاب به آیت‌الله منتطری درباره موضع‌گیری‌های اخیر او، آیت‌الله منتظری طی نامه‌ای خطاب به امام خمینی از قائم‌مقامی رهبری استعفا کرد. امام خمینی نیز در پاسخی که فردای آن روز به نامه ایشان نوشتند، موافقت خود را با این استعفا اعلام کردند. ۲۰ روز بعد، «روحانیون مبارز تهران» با صدور بیانیه‌ای، مسائل و عواملی را که باعث وقوع جریانات منجر به عزل آیت‌الله منتظری و طرح مسئله رهبری آینده نظام شد، تشریح کرد.

متن کامل بیانیه روحانیون مبارز تهران که عینا در روزنامه اطلاعات مورخ چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۶۸ منتشر شد به این شرح بود:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

نظام نوپای اسلامی با اندیشه‌ای به صحنه زندگی آمد که همواره مورد تهاجم دنیاپرستان بوده است. و اینک این اندیشه مظلوم که برگرفته از حقیقت وحی خدا است، میدان‌دار مبارزه‌ای بی‌امان با استکبار از یک سو و عهده‌دار اداره زندگی ملت مسلمان و آزاده ایران از سوی دیگر است.

ما مجبور بوده و هستیم، بدون این‌که لحظه‌ای از توطئه‌ها غافل بمانیم، در حالی که قسمت عمده توان ملی را صرف دفع تهاجم دشمنان می‌کنیم، در جریان تجربه‌ای تازه در برابر انوع آئین‌های حکومتی روزگار، بدون این‌که اصالت اسلامی خود را از دست بدهیم و با پرهیز از این‌که در نظام کفر جهانی هضم شویم، نظامی متناسب با شان والای انسان تاسیس کنیم که برای همه مستضعفان جهان الگو باشد و به یاری حق، موفقیت‌های ملت و انقلاب ما در این باب در مقایسه با دیگر انقلاب‌ها و نظام‌ها شگفت‌آور بوده است.

دو عامل زیر از اساسی‌ترین عوامل قوت انقلاب اسلامی و موفقیت‌های ما در صحنه‌های جهانی و داخلی است:

۱- برخورداری از رهبری برجسته و ممتاز حضرت امام خمینی مدظله،

۲- حضور فداکارانه مردمی تحول‌‌یافته و بیدار در صحنه دفاع از اسلام و انقلاب.

امام امت بیش از حد انتظار و با بینش و توانی که مطمئنا موید به تاییدات خاصه الهی است، در توجه جامعه و تبیین وظایف اساسی زمامداران و مردم رسالت بزرگ رهبری را در حد اعلا به انجام رسانده و می‌رسانند و مردم نیز در اثر تحول خدایی و دست‌یابی به مضمون «ولایت حق» که عشق و محبت به امام بزرگوار و اطاعت از ایشان است، در انجام وظایف دینی و انقلابی خود کوتاهی نکرده‌اند و در یک کلام: انقلاب پرحماسه ما از حیث رهبری و مردم که بستر جریان منویات رهبری هستند نه تنها نقصی ندارد که در اوج اقتدار و موفقیت است و اگر نقصی هست،‌ در درک و دریافت درست نظرات بلند امام در یک سو و قدرت برنامه‌ریزی جامع در چارچوب اصول نموده‌شده برای راه بردن جامعه به سوی اهداف مطلوب اسلام و انقلاب اسلامی است.

سراسر عمر رهبری پربرکت امام خمینی سرشار از اعلام موضع و تعیین‌تکلیف است و تعلیم جامعه است، اما گزافه نیست اگر به‌خصوص دو سال اخیر انقلاب را مقطع اعلام مواضع و تبیین اصول و روشن کردن بیش از پیش زمامداران و مردم از سوی امام نسبت به آن‌چه باید باشد، بنامیم.

حضرت امام با روشنی و صلابت و شجاعت وصف‌ناپذیر در همه زمینه‌های فقهی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به طور اصولی تکلیف را روشن و حجت را بر همگان تمام کرده‌اند.

تاکید بر اهداف جهانی نهضت اسلامی و تباین ماهوی و اساس اسلام ناب محمدی(ص) با سرمایه‌داری غرب جنایتکار و کمونیسم شرق متجاوز و این‌که در این رویاریی تاریخی ذره‌ای نباید در برابر دشمنان کوتاه بیاییم، و اهتمام به نیروهای مومن و مستضعف در صحنه جهان و ایجاد و تقویت هسته‌ای مقاومت حزب‌الله از جمله رهنمودهای معظم‌له در صحنه حیات بین‌المللی است.

و در صحنه داخلی:

تکیه بر اصالت انقلاب و دفاع از کلیت نظام اسلامی و تذکر به عدم خلط بین انتقاد و تضعیف اساس مقدس نظام و لزوم برادری و وحدت نیروهای مومن و وفادار در برابر نیروهای متحد استکبار و نفاق و ارتجاع و زنده نگاهداشتن روح دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی که متعلق به محرومان و وامدار خون‌ شهیدان و رنج اسیران و مفقودان و فداکاری رزمندگان و شکیبایی و توکل خانواده‌های محترم آنان است. و دفاع همه‌جانبه از نیروهای حزب‌الله.

تاکید بر آشتی‌ناپذر بودن انقلاب نسبت به سرمایه‌داران زالوصفت و مرفهان بی‌درد و ملحدان و منافقان آدم‌کش و طرفداران اسلام آمریکایی و تکیه بر اهداف عدالت‌خواهانه انقلاب اسلامی و سوق دادن امکانات به جانب رشد مادی و معنوی و فکری و فرهنگی صنوف مستضعف و لزوم زنده نگاهداشتن خشم مقدس نسبت به محاربان و از یاد نبردن جنایات تروریست‌ها و نیز هوشیاری نسبت به خطر جریانات غرب‌زده و وابسته به استعمار جهانی که در کارنامه سیاه زمامداری‌شان چیزی جز تسلیم گام به گام در برابر آمریکا و مطامع جهانخواران و تضعیف انقاب و نهادهای آن ثبت نشده است.

تکیه بر لزوم هوشیاری حوزه‌ها و تلاش فکری وسیع با تکیه بر موازین و اصول فقاهت و اجتهاد حوزه‌های اسلامی و عرضه دین به صورتی که حلال مشکلات جامعه، بر اساس عدل و حق و قادر به اداره امور جهان امروز باشد.

حمله شدید به مقدس‌مآبان و واپس‌گرایان و آخوندهای ضدانقلاب یا بی‌تفاوت و لزوم برنامه‌ریزی برای دفع آنان یا رفع خطر آنان از حوزه‌ها و جامعه و ضرورت برنامه‌ریزی برای پرورش و میدان‌داری عالمان روشن‌بین و انقلابی و مجتهدان روشنفکر و آشنا به زمان و مکان و معتقد به اصول و ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب اسلامی و نیز نکات و اصول فراوان دیگری که حتی ذکر سرفصل‌های آن نیاز به مجالی گسترده دارد.

درست است که انقلاب ما، موسس بر اساس اندیشه‌ای است که در طول تاریخ مغضوب و محکوم بوده است و جز در صدر اسلام تجربه نظام‌آفرینی نداشته است، و درست است که تاسیس نظام و تدبیر امور جامعه نیاز به اصول و نیز آمادگی جامعه برای تحقق این اصول و آرمان‌ها دارد، اما با برخورداری از وجود رهبری امام و اشراف ایشان بر همه امور و اظهار نظرشان نسبت به احکام و موضوعات و اعلام روشن اصول و معیارهای اسلامی و انقلابی و نیز رشد و فداکاری مردم و حضور معجزه‌آسای‌شان در همه صحنه‌ها، جفا است اگر بگوییم، ما نمی‌دانیم بر پایه کدام اصول و موازین مشخص نظام خود را در صحنه‌های داخلی و بین‌المللی به پیش ببریم. بنابراین نقص در اصول نیست بلکه آن‌چه به شدت نیازمند آنیم تلاش برای تبویب و ترتیب اصول و طبقه‌بندی درست آن‌ها به تناسب مقولات مختلف و بعد اتخاذ مواضع و تدوین برنامه‌ها بر اساس معیارها و اصول مذکور است.

طبیعی است که اگر ابهام و اجمالی نیز در کار باشد، به جای این‌که برای حل مشکلات مشخص و جذب و دفع‌های گروهی و سیاسی و تامین اهداف و تمنیات غیراصولی دست به سوی امام دراز کنیم، می‌توانستیم و می‌توانیم با طرح سوال‌های اساسی و کارشناسی‌شده و استفسارها و استفتاهای بنیادی، ابهام و اجمال را با سرپنجه اندیشه و تدبیر حضرت امام از میان برداریم. و کار را به جایی نرسانیم که با وجود هشدارها و اعلام موضع‌های مکرر امام، ما به راهی برویم که معظم‌له برای تصحیح راه و نجات انقلاب و تامین مصلحت اسلام در موارد خاص و مشخص، ناگزیر به اعلام مواضعی شوند که هرچند نشانه تدبیر و حکمت و قاطعیت ایشان در حفظ مصالح اسلام است، اما گاه تلخ و دارای تبعات ناگوار برای امام و امت است.

این‌ها همه ناشی از آن است که یا ما درست اصول بیان‌شده را که باید مبنای نظم مطلوب باشد درنیافته‌ایم، یا آن را جدی نگرفته‌ایم و در نتیجه بسیاری از بارهایی که باید خود بر دوش بکشیم،‌ بر دوش حضرت امام نهاده‌ایم و حتی احیانا از این‌که آثار منفی نقص‌ها و ضعف‌هایی که در اثر عدم اهتمام به نصیحت‌ها و راهنمایی‌های امام حاصل شده است به ساحت مقدس امام برگردد، ابائی نداشته‌ایم. عدم تلاش برای تبویب اصولی که امام بیان کرده‌اند و تبیین منطقی آن‌ها در جامعه و تعیین‌ تکلیف قانونی، اجرایی و قضایی است. بر این اساس اگر بگوییم گناه است،‌ دست‌کم نقص بزرگی است که اصحاب حل و عقد نمی‌توانند و نباید خود را مبرا از آن بدانند و روحانیون مبارز تهران نیز گرچه قریب یک سال بیش‌تر از فعالیت‌شان نمی‌گذرد، اما در این باب خود را مستوجب ملامت می‌دانند.

از جمله مهم‌ترین نکاتی که امام بر آن تاکید کرده‌اند، اینک جنگ پایان‌ناپذیر ما با مستکبران تنها در صحنه‌های نظامی بروز نمی‌کند، بلکه دشمن هیچ‌گاه از طرح‌های اطلاعاتی و نفوذی برای ضربه زدن به انقلاب غافل نخواهد ماند و طبعا بیش‌ترین و دقیق‌ترین سرمایه‌گذاری را نسبت به مراکزی می‌کند که نقش تعیین‌کننده‌تر در سرنوشت جامعه دارند. تجربه تلخ دولت موقت و ماجرای «بنی‌صدر» گواه روشنی بر تلاش اجانب برای نفوذ در متن جامعه تا بالاترین سطوح حاکمیت است.

امام بارها و از سال‌ها پیش بزرگان و مسئولان را نسبت به اطرافیان و نزدیکان و عوامل نفوی در بیوت و دستگاه‌ها مورد خطاب و هشدار قرار داده‌اند که از جمله هشدار شدید و قاطعی است که در پیام تاریخی معظم‌له به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان در تاریخ ۲۳ر۴ر۶۲ آمده است، هشداری به همه و به طور خاص به آیت‌الله منتظری که در همین مجلس به قائم‌مقامی رهبری برگزیده شدند. در این پیام خطاب به رهبر آینده آمده است: «... باید بدانید که تبهکاران و جنایت‌پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته‌اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهره‌های صد درصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای ناخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود. الله الله در تعجیل در تصمیم‌گیری خصوصا در امور مهمه و باید بدانید و می‌دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن، کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا نقص و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید...»

این هشدارهای خیرخواهانه و جدی برای حفظ موجودیت و ایجاد مصونیت نظام اسلامی می‌بایست از صمیم جان مورد توجه قرار گیرد که مع‌الاسف نگرفت.

به نظر می‌رسد، مهم‌ترین عاملی که امام را بر آن داشت تا نظر خود را نسبت به آینده رهبری اعلام کنند، همین خطری بود که در اثر نفوذ ناپاکان و ایادی دشمن در بالاترین و مقدس‌ترین مرکز نظام، اسلام و انقلاب را تهدید می‌کرد. خطری که از مدت‌ها پیش مشهود بود و با کمال تاسف آیت‌الله منتظری به خاطر پاره‌ای نقص‌ها و علی‌رغم هشدارها و پیغام‌های امام و نیز استدلال و توجیه مفصل و مکرر علاقه‌مندان به ایشان، نسبت به آن توجه خاص مبذول نداشتند و در نتیجه، بیت بالاترین مقام معنوی بعد از مقام رهبری کانون امید همه دشمنانی شد که در جنگ و ترور و مبارزه سیاسی و تبلیغی با جمهوری اسلامی ناامید شده بودند. نزدیکی مهدی هاشمی و بستگان و همفکران او – با سوابقی که باید بر همه روشن باشد و حتی بخشی از اعتراف‌های او که پخش شد، عمق خباثت او و باند او را نشان می‌دهد – به آیت‌الله منتظری نشانه‌ای از حضور خطر در خطیرترین مرکز نظام بود.

دشمنان اسلام که همه توطئه‌های نظامی و سیاسی و تروریستی خود را در نابودی و حتی تضعیف انقلاب اسلامی نقش بر آب می‌دیدند، ترفند همیشگی خود یعنی نفوذ به قلب انقلاب و نابودی آن از درون را که قبلا نیز در مورد بسیاری از حرکت‌ها و انقلاب‌ها آن را آزموده و موفق شده بودند، در مورد انقلاب اسلامی نیز به کار گرفتند و تلاش شیطنت‌بار خود را معطوف یافتن رخنه‌ای به درون نظام اسلامی و بیرون آوردن زمام کار از دست اسلام ناب محمدی(ص) و طرد و نابودی انقلابیون مومن و سرکوب حزب‌الله کردند و ساده‌انگاری‌ها و تعجیل در قضاوت و تغییر سریع مواضع تحت تاثیر شرایط و جریانات که از خصوصیت‌های آیت‌الله منتظری بود و امام نیز تلویحا در بیانات علنی و تصریحا در پیغام‌های خصوصی یا مذاکرات با آیت‌الله منتظری به آن اشاره فرموده بودند، مساعدترین زمینه را برای توطئه نفوذ و تخریب انقلاب از درون به دست دشمنان اسلام و انقلاب داد تا از این نقطه انتقام ناکامی‌های خود در همه صحنه‌های معارضه یا انقلاب را بگیرند و همه شکست‌های رسوایی که از ناحیه رهبری با صلابت و اقتدار معنوی امام تحمل کرده بودند، با پنهان شدن در پشت چهره موجه کسی که می‌بایست رهبری انقلاب را در آینده بر عهده بگیرد، جبران کنند و پر واضح است که اولین قربانی این توطئه شوم شخص آیت‌الله منتظری بود که اگر خدای‌ناخواسته دشمنان در این جنایت موفق می‌شدند، هیچ‌گاه وجود ایشان را نیز تحمل نمی‌کردند و این مطلبی است که حضرت امام مدت‌ها پیش طی پیغامی به ایشان فرموده بودند که بعد از من شما را نابود خواهند کرد و بعدها نیز معلوم شد که همین نفوذی‌ها در تحلیل‌های‌شان از میان برداشتن آیت‌الله منتظری را پیش‌بینی کرده بودند.

همین نفوذی‌های خائن بودند که برنامه انفصال آیت‌الله منتظری از نظام را طراحی و اجرا کردند و این مطلب در آخرین اظهارات مهدی هاشمی خطاب به برادرش به صراحت بیان شده است.

ساده‌انگاری و قضاوت غیر مبتنی بر واقع‌بینی و تدبیر و القاپذیری سریع آیت‌الله منتظری که علی‌رغم سوابق و خصوصیات مثبت، ایشان را فاقد صلاحیت و طاقت لازم برای تحمل بار سنگین رهبری کرده بود و دشمن را به طمع انداخت که از این ناحیه به انقلاب ضربه بزند، همواره مورد توجه امام و بعضی علاقه‌مندان به آیت‌الله منتظری بوده است و در پیام سابق‌الذکر امام نیز بدان اشاره شده است و ملت عزیز نیز می‌تواند نمونه‌های روشنی را طی جریانات چندساله گذشته بیابد:

در آغاز انقلاب، مواضع اقتصادی ایشان به نفع مستضعفان که به‌خصوص در قانون اولیه اراضی ظاهر شد، از آن جهت که متضمن نظر فقیهی انقلابی بوده برای نیروهای تشنه اجرای عدالت اجتماعی و پای‌بند به موازین شرعی و فقهی در جامعه حجت شرعی بود و همین نظریات، مبنای مطمئن برای مواضع بسیاری از مسئولان متعهد نظام شد ولی بعد از مدتی در اثر القای همین نفوذی‌ها و در روند اجرای طرح انفصال، ایشان به کلی نظر خود را تغییر دادند و به شدت دولت و دستگاه‌های قضایی و دیگر خدمتگزاران را در همین موضوع مورد شدیدترین اعتراض‌ها و انتقادها قرار دادند.

ایشان به عنوان عالمی باسابقه مبارزاتی و روحیه انقلابی پشتوانه محکمی برای نهادهای برخاسته از متن انقلاب و نیروهای مومن در برابر لیبرال‌ها و طرفداران آمریکا و فرصت‌طلبان و منافقان و آدم‌کشان خائن به حساب می‌آمدند، اما بعد از مدتی تحت تاثیر القائات شیطانی دشمنان کار به جایی رسید که ایشان به محض شنیدن خبری بدون تحقیق لازم، ضعف موهوم یا موجود در یک نهاد انقلابی را به صورت یک اصل و قاعده مبنای حمله به اساس نهادهای انقلابی و نیروهای مومن و فداکاری که موجودیت انقلاب وابسته به وجود آنان است، قرار دادند و از جمله همواره دادگاه‌های انقلاب را مورد اعتراض قرار می‌دادند که چرا در دفاع از حقوق ملت و حفظ نظام اسلامی، احکام خدا را در مورد چپاولگران حقوق محرومان و یاغیان و آدم‌کشان و جنایتکاران صادر و اجرا می‌کنند. که نه تنها دست‌شان به خود پاک‌ترین و عالم‌ترین و کارآمدترین چهره‌های انقلابی نظام و محبوب ملت آلوده است بلکه هزاران کودک و زن و مرد را به وحشیانه‌ترین وضعی به قتل رساندند و فرزندان وفادار به انقلاب را به بی‌رحمانه‌ترین صورتی شکنجه کردند و طی اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها به این جنایات خود افتخار کردند و کسانی که به روی نظام مظلوم اسلامی و مردم مومن و فداکار ایران با پشتیبانی صدام و آمریکا و دیگر اجانب اسلحه کشیدند و برای براندازی جمهوری اسلامی از هیچ جنایتی فروگذار نکردند.

با کمال تاسف در حالی نسبت به اجرای احکام اسلامی در مورد جنایتکاران منافق و آدم‌کشان محارب احساس ترحم می‌شد که در همان حال نه تنها نسبت به جنیات افرادی چون مهدی هاشمی و باند تبهکار او که با قساوت مخالفان فکری خود از روحانی و غیرروحانی را به قتل می‌رساندند و با جعل و انتشار اسنادی دروغین نیروهای متعهد و انقلابی را ترور شخصیت می‌کردند، از سوی ایشان حساسیتی نشان داده نمی‌شد بلکه همواره از آنان حمایت می‌کردند و بیت ایشان پناهگاه و یکی از مراکز خرابکاری آنان بود.

این نقطه‌ضعف‌ها زمینه مساعدی را فراهم آورد تا دشمنان نفوذی طرح انفصال آیت‌الله منتظری از نظام و ایجاد تفرقه در صفوف طرفداران انقلاب و طرح نزدیک کردن لیبرال‌های شکست‌خورده و گروهک‌های رسوا را با قائم‌مقام رهبری با شیطنت به صورتی پیش ببرند که همه ننگ‌ها و رسوایی‌های این دشمنان و نااهلان را که مورد نفرت ملت بودند، در پشت چهره موجه ایشان پنهان کنند و از زبان ایشان که مورد احترام ملت بودند نظام و انقلاب را مورد تهاجم قرار دهند و پیرامون ایشان جوی پدید آوردند که هرگونه اظهار نظر ضدانقلاب و القائات شیطانی آنان در ایشان موثر باشد اما حتی حاضر به شنیدن توضیح مسئولان دردکشیده و سربازان فداکار امام و خدمتگزاران مردم و علاقه‌مندان واقعی خودشان نشوند و روز به روز ایشان را نسبت به نظام و مسئولان بدبین‌تر کنند و این همه تردیدی در صحت نظر امام باقی نگذاشت که ایشان طاقت تحمل بار سنگین رهبری را ندارند و جریان انفصال که با دست پلید نفوذی‌ها روز به روز ظهور بیش‌تری می‌یافت، امام بزرگوار را به این نقطه روشن رساند که نظر قدیم خود را ابراز دارند و این نظر وقتی ابراز شد که از سوی امام و دیگر خیرخواهان طی سال‌ها به کرات برای جلوگیری از این خطر و تصحیح نظر ایشان نسبت به مفسدان جنایتکار و طرد آنان و پالایش بیت از عناصر فاسد اقدام شد، ولی متاسفانه به نتیجه‌ای نرسید.

اما خدای را سپاسگزاریم که وقتی نظر حضرت امام به وضوح اعلام شد، آیت‌الله منتظری با طیب خاطر تسلیم و رضای خود را نسبت به حقیقت و مصلحت اسلام و انقلاب اسلامی اعلام داشتند و از این جهت باید از ایشان تشکر کرد.

امروز در سایه حکمت رهبری، انقلاب و نظام اسلامی، یکی از مهیب‌ترین هنگامه‌ها را با سلامت پشت سر گذاشت و باز هم به مدد لطف حق این دشمنان اسلام بودند که ناباورانه مجبور شدند به یکی از رسواکننده‌ترین شکست‌های خود در برابر انقلاب ظفرمند اسلامی تن در دهند. همچنین در این جریان شجاعت و دین‌باوری و حقیقت‌خواهی مقام معظم رهبری را در اوج می‌بینیم که چگونه قوی‌ترین پیوندهای فکری و عاطفی و دلبستگی‌های ریشه‌دار پرسابقه، کوچک‌ترین فتوری در تصمیم و موضع ایشان به نفع اسلام و حقیقت پدید نمی‌آورد. هرچند که این تصمیم برای شخص ایشان تلخ و ناگوار باشد.

امام بزرگوار نه تنها در کلام خوبش بر این نکته تاکید کرده‌اند که: «در اسلام، مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است» و فرموده‌اند که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ‌کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی، با هرکس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، بلکه در مقام عمل و موضع‌گیری در سراسر دوران نهضت به‌خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها نشان داده‌اند که پرداخت هیچ بهایی را برای ادای تکلیف و تامین مصلحت اسلام و نظام گران نمی‌دانند و در برابر خدا و حق از هیچ‌کس و هیچ چیز ملاحظه‌ای ندارند و همین روحیه که برخاسته از دلی عاشق و جانی خودساخته و اصل است، بزرگ‌ترین عامل نجات انقلاب اسلامی از هولناک‌ترین ورطه‌های سقوط و انحراف بوده است.

آن‌چه در مورد مسئله رهبری آینده نظام پیش آمد و با توجه به دلبستگی شدید امام به آیت‌الله منتظری و سوابق ایشان با امام که شاید این رابطه و علاقه منحصربه‌فرد باشد، باید همه مسئولان جمهوری اسلامی را بیدار کند تا در رهنمودهای عام امام که بارها خطاب به مسئولان صادر شده است،‌ دقت بیش‌تری کنند و در تامین مصلحت نظام ذره‌ای تعلل روا ندارند و کار جمهوری اسلامی را سبک نگیرند و بدانند که برخورد نظام و امام در مقام استیفای مصلحت اسلام و امت اسلامی و حفظ و تقویت انقلاب اسلامی با هرکس دیگر در هر مقامی که باشد مو‌ونه‌ای کمتر از برخورد با قائم‌مقام رهبری می‌خواهد.

و در نهایت گفتنی است که حادثه اخیر ما را متوجه موقعیت فوق‌العاده مهم و خطیر رهبری اسلامی و طاقت و ظرفیت بسیار فراوانی که شرط رهبری است می‌کند. به صورتی که اگر عالم‌ترین، وارسته‌ترین و خوش‌سابقه‌ترین افراد، فاقد روشن‌بینی کافی و ظرفیت پولادینی باشند که آنان را از نفوذپذیری و تصمیم‌گیری‌های عجولانه و نسنجیده مصون دارد، نمی‌توانند عهده‌دار این مسئولیت سنگین شوند و از همین‌جاست که نباید حساسیت وضع در آینده مورد غفلت قرار گیرد. آینده‌ای که قطعا حضرت امام درباره آن اندیشیده‌اند و خبرگان و مسئولان و وفاداران به انقلاب و امت بیدار نیز باید با هوشیاری کامل، تحت رهبری امام، تلاش خود را در اتخاذ موضع و شیوه‌ای که تحقق‌بخش اصل رهبری مستحکم نظام در آینده باشد، به کار گیرند تا انقلاب خون‌بار اسلامی حرکت سرنوشت‌ساز خود را در تاریخ ادامه دهد.

محققا امت اسلامی و خیرخواهان و اندیشمندان و عالمان متعهد و انقلابی و در راس آنان خبرگان ملت آن روز که آیت‌الله منتظری را به عنوان قائم‌مقام رهبری برگزیدند، در وجود ایشان تداوم راه امام و قوت انقلاب و ضمانت دوام آن و شکوه اسلام ناب محمدی(ص) را می‌دیدند. امروز نیز امام و امت برای آینده نظام خواستار آن‌چنان رهبری هستند که نه تنها اسلام را در برابر تهاجم کینه‌توزانه غرب و شرق و منافقان و لیبرال‌ها و ایادی ناپاک سیاست‌های تجاوزگر بین‌المللی حفظ کند، بلکه بتواند از خطرات و ضایعاتی که از ناحیه مقدس‌مآبان و متحجران و آخوندهای ضدانقلاب یا روحانیان بی‌درد و بی‌تفاوت متوجه اسلام می‌شود نیز جلوگیری به عمل آید. اگر انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم‌مقامی رهبری از حیث توان تصمیم‌گیری‌های سنجیده و نفوذناپذیری در برابر وسوسه‌ها و القائات خطای در تطبیق بوده است، لزوم رعایت موازین دیگر در رهبری آینده نظام نباید مورد تردید قرار گیرد.

رهبری واقعی آینده در جایی می‌تواند استقرار یابد که کانون روشن‌بین و جهاد و سرشار از روحیه مبارزه با استکبار شرق و غرب و احساس تعهد نسبت به سرنوشت مسلمانان باشد.

رهبری نظام اسلامی باید به اصالت انقلاب اسلامی و رسالت مبارزه و فداکاری برای حاکمیت اسلام و جهاد دائم برای کوتاه کردن دست اجانب و چپاولگران منابع و منافع امت اسلامی معتقد باشد.

رهبری اسلامی باید رنج مبارزه با طاغوت و آمریکا و دیگر متجاوزان را در جریان مبارزه و شرکت در انقلاب ملت مسلمان چشیده باشد.

رهبری اسلامی باید ایستاده بر قله شرف و عزت اسلامی، مظهر فریاد خشم‌آلود همه تازیانه‌خوردگان زمان به‌خصوص مسلمانان آزاده بر سر کاخ‌های ستم و شایسته پیشوایی پابرهنگان زمین در پیکار تاریخی علیه مستکبرین باشد. تردیدی نیست که در کانون پرطپش رهبری اسلامی برای متحجران مقدس‌مآب و روحانیون واپس‌گرا و مدافعان سرمایه‌داران زالو‌صفت و همراهان و هم‌سفرگان اشرافیان و مرفهان بی‌درد و روحانی‌نمایان ضدانقلاب و بی‌تفاوتان بی‌تعهد نسبت به انقلاب ملت مسلمان در هر مقام و مرتبتی از علم و وجهه اجتماعی باشند جایی وجود ندارد و امت امام که در پرتوی آفتاب تابناک انقلاب اسلامی گرمای عزت را در تن مجروح خود احساس می‌‌کند و شیرینی و لذت ایستادگی در برابر ابرقدرت‌ها را در کام جان چشیده است،‌ با هدایت امام بزرگوار خوبش نسبت به آن‌گونه نهادی از رهبری تمکین خواهد کرد که تجسم اسلام ناب محمدی(ص) و مظهر قهر و مبارزه علیه مستکبران و منافقان و وابستگان به شرق و غرب و اسلام آمریکایی باشد و برای تامین عزت اسلام و استقلال میهن اسلامی و شکوفا کردن هرچه بیش‌تر انقلاب جهانی اسلام از هیچ کوششی فروگذار نکند. والسلام. روحانیون مبارز تهران ۲۸ر۱ر۶۸.

نظرات بینندگان