رضا کدخدازاده: خبرگزاری رسمی و نیمهدولتی «آناتولی» ترکیه (49درصد سهام این خبرگزاری متعلق به دولت ترکیه است) در روز 13 فروردین 1399، طی خبری با عنوان «استفاده خبرگزاریهای ایران از کلمات نژادپرستانه در اخبار کرونا» نوشت: «دو خبرگزاری «ایرنا» بهعنوان رسانه رسمی دولت ایران و «فارس» وابسته به سپاه پاسداران طی روزهای اخیر در اقدامی عجیب برای توصیف ویروس کرونا از واژه نژادپرستانه «تُرکتازی» استفاده کردند. استفاده از این واژه توسط رسانههای «جمهوری اسلامی» طی سالهای اخیر همواره با اعتراض شهروندان تُرک ایران به عنوان بخش بزرگی از جمعیت این کشور مواجه شده است.»
ابتدا باید گفت که مطلب فوق را نمیتوان خبر دانست، چراکه از نظر فنّی فاقد عناصر خبری است؛ و نه میتوان عنوان «یادداشت» یا «مقاله» به آن اطلاق کرد، چراکه واجد شرایط یادداشت و مقاله هم نیست. از طرفی میتوان گفت اینکه باسابقهترین خبرگزاری ترکیه (تاسیس 1920)، پس از یکصد سال فعالیت، هنوز شرایط و ویژگیهای فنی یک خبر، یادداشت و مقاله را نداند، تقریباً غیرممکن است. حال این سوال پیش میآید پس چه دلیلی دارد که این خبرگزاری تُرک اقدام به نشر چنین مطلبی در پایگاه خود میکند؟ برای پاسخ به این سوال باید هم اصل موضوع -واژۀ «تُرکتازی»- و هم ریشههای تاریخی اینگونه فتنهانگیزیها از سوی رسانههای ترکیه و پاسخی که ایرانیان، خاصّه آذریها به آنها دادهاند، مورد واکاوی قرار بگیرد.
واکاوی مختصری در مورد واژۀ «تُرکتازی» در ایران
برای کسانی که آشنایی اندکی با ادبیات ایران -چه کلاسیک و چه معاصر- داشته باشند، اطلاق نژادپرستانه بودن به واژۀ «تُرکتازی» به لطیفهای سخیف و بیمزه میمانَد! چه آنکه استفاده از این واژه در معنای «تاخت آوردن» و «غارتگری کردن» قدمتی به درازای تاریخ ادبیات ایران از فردوسی بزرگ تا ملکالشعرای بهار دارد. جالبتر اینکه استفاده از این واژه در همین معنا در اشعار شاعران اهل آذربایجان -از خاقانی و نظامی گرفته تا استاد شهریار و پروین اعتصامی- به کرات به چشم میخورَد. منتهای مراتب، در آن دوران خبری از ایدئولوژی نژادپرستانۀ «پانترکیسم» نبود که این شاعران، به خاطر استفاده از واژۀ تُرکتازی انگ نژادپرستی بخورند!
نظامی: کس از بیم شه ترکتازی نکرد / بدان لعبتان دست یازی نکرد
خاقانی: ز زلفت بس نبود این ترکتازی / که هندوی دگر را برکشیدی
پروین اعتصمامی: ز ترکتازی تو، مانده بیوهزن ناهار / ز حیلهسازی تو، گشته مطبخی نالان
شهریار: فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد / در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
این تنها چند نمونه از استفادۀ شعرای اهل آذربایجان از واژۀ «تُرکتازی» است و موارد مشابه دیگری -در نظم و نثر- در ادبیات ایران به کرات یافت میشود. اینکه یک رسانۀ ترکیهای انتظار دارد ایرانیان به خاطر نوع ایدئولوژی محبوب آنها به ادبیاتشان پُشت کنند، شاید به این خاطر است که آنها چند دهۀ پیش، با ابداع خط و زبان جدیدی برای خود -که «جفری لوئیس»، زبانشناس مشهور غربی، از آن با عنوان «کامیابی فاجعهآمیز» یاد کرده است- موجب گسست ارتباط نسلهای جدید با ادبیات کهن خود شدند؛ که اگر چنین گسستی انجام نمیشد، نویسندگان آناتولی نیز امروز میتوانستند به راحتی به متون کهن خود رجوع کنند و مشاهده کنند که واژهای که امروزه آنها سنگ قداستش را بر سینه میزنند به قول یک خاورشناس مشهور «تا آستانۀ قرن بیستم یک اصطلاح توهینآمیز بود».
البته که این گسست فرهنگی و «ابداع سنت»، به خودِ آنها و شهروندانشان مربوط است، اما جایی که آنها بخواهند با استفاده از ایدئولوژیِ دگرستیزانۀ خود، در کشور ایران نیز -که مردمانش بیش از هزار سال پیوستگی ادبی، زبانی، فرهنگی و تاریخی با یکدیگر دارند- فتنهانگیزی کنند، باید با پاسخ دندانشکنی مواجه شوند. پاسخی که به آنها یادآوری کند ایران را با کشور خود اشتباه نگیرند که کاربست ایدئولوژیِ نژادیشان سبب شده هویت قومیِ بخش قابل توجهی از شهروندان آن نادیده گرفته شود و از اصطلاح موهن «تُرکهای کوهنشین» برای شهروندان کُرد خود استفاده کند!
سرچشمۀ ایدئولوژی خبرگزاری آناتولی
در بررسی آبشخور ایدئولوژی خبرگزاری آناتولی ترکیه، ابتدا باید به این نکتۀ قابل تامل اشاره کرد که یکی از موسسان اصلی این خبرگزاری، «خالده ادیب آدیوار» از اعضای اولیۀ سازمان زیرزمینی «ترک اُجاقی» (کانون تُرک) است. این سازمان، اولین تشکل رسمی برای ترویج ایدئولوژی «پانترکیسم»ِ ساختهشده توسط یهودیانی همچون «آرمینوس وامبری» بود و در اساسنامهاش ذکر شده بود از اهداف اصلی ترکاُجاقی «کار برای آموزش ملی مردم تُرک و افزایش سطح روشنفکری اجتماعی و اقتصادی آنها برای به کمال رساندن نژاد و زبان ترکی» است. خالده ادیب کسی بود که توانست قطعنامهای را در این سازمان به تصویب برساند که عضویت زنان در آن را مجاز کند.
وی از کسانی بود که آثار او از قبیل شعر و داستان و ترجمه و ... از جمله داستان مشهور «توران نوین»، الهامبخش پانترکیستها بود. قابل تاملترین نکته در مورد خالده ادیب این است که در سال 1920 در گردهمایی بزرگ ترکاُجاقی به صراحت اعلام کرد «استقلال آذربایجان نخستین گام در برنامۀ پانترکیسم ما باید باشد». وی در اواخر همین سال به همراه تعدادی دیگر از خبرنگارانِ دارای گرایش فکری پانترکیستی، اقدام به تاسیس یک خبرگزای کردند که ادیب نام «آناتولی» را برای آن برگزید. پس با این تفاسیر اینکه یک خبرگزاری تاسیسشده توسط پانترکیستها، با تمرکز بر زبان امروزینِ مردم آذربایجان اقدام به فتنهانگیزی در ایران کند، خیلی امر غیرقابل پیشبینیای نباید باشد!
ریشههای تاریخی فتنهانگیزی رسانههای تُرک و واکنش ایرانیان به آنها
این اولین بار نیست که یک رسانه در ترکیه، با محوریت قرار دادن زبان تُرکی در ایران، فتنهانگیزی قومی و زبانی را ابزاری برای پیشبرد ایدئولوژی فاشیستی و ضد ملّی پانترکیسم در ایران میکند. نخستین بار در سال 1302 سخنانی از شخصی به نام «روشنی بیگ» در محافل مطبوعاتی ترکیه منتشر شد مبنی بر اینکه اکثریت نفوس ایران را تُرکها تشکیل میدهند که فارسها آنها را استثمار کردهاند! در پاسخ به این یاوهگوییها، فعالان مطبوعاتی ایرانی، خاصّه اهالی آذربایجان وارد کارزار شدند و چنان پاسخهایی به او دادند که سفارت ترکیه در ایران در ابتدا از مقامات ایرانی عذرخواهی کرد و در ادامه با تندتر شدن مجادله، خواستار عذرخواهی طرف ایرانی نیز شد.
اولین پاسخ را فردی به نام «علی صادقی تبریزی» در «روزنامۀ میهن» داد که در آن، به باطل بودنِ بحث «تُرک و فارس» در ایران اشاره کرده بود. صادقی در این مقاله مینویسد: «این بنده تبریزی هستم ولی تُرک نیستم. همان اندازه که به تبریزی بودن خود مفتخرم، به همان اندازه به کسانی که من را منتسب به تُرک بخوانند، اعتراض دارم... بنابر این آقایان تُرک [ترکیهای] لازم است به وجود یک ملت ترک در ایران قائل نگردیده و در موقع تعداد نمودن تُرکهای دنیا ایرانیان [آذری] را جزو تُرکها به حساب نیاورند».
در سال 1303 مقالهای با عنوان «یتیم قاردشلریمیز» (برادران یتیم ما) در یکی از نشریات ترکیه منتشر شد که در آن با تاکید بر آموزههای پانترکیستی و الحاقگرایانه، به اهالی آذربایجان رهنمودی صادر شده بود که «ای تُرکِ اسیر فارس! آغوش برادران حقیقیات برای پذیرفتن تو باز خواهد ماند. تو هم وظیفۀ خودت را فراموش مکن!». در واقع نویسندۀ این مقاله، اهالی آذربایجان ایران را رسماً به تجزیهطلبی و الحاق به ترکیه تحریک میکند و فتنهانگیزی را به حد اعلای خود میرساند اما این بار نیز نویسندگانی از اهالی آذربایجان به پا میخیزند و جواب درخوری به این «تُرکتازی» میدهند.
«صادق رضازاده شفق» تبریزی طی مقالهای مستدل، به نویسندگان تُرک یادآور میشود که «وحدت و یگانگی ایرانیان استوارتر از آن است که با تبلیغاتی از این دست زیر سوال برود». شفق در این مقاله خطاب به نویسندۀ پانترکیست روزنامۀ «وطن» منتشره در استانبول مینویسد: «عبارات فارس را استعمال میکنید و میخواهید با این ترتیب بین ما اهالی آذربایجان و سایر ایالات ایران تولید اختلاف نمایید. ولی اشتباه میکنید. موضوع بحث امروز ما وطن ایرانِ مشترک است. ... در میان اقسام مختلفۀ اهالی آن مثلاً آنطوری که بین آذربایجانی و کرمانی هست، وحدت و اشتراک سجیه و آثار تاریخی موجود است. چنانچه کیخسرو، زردشت، فردوسی، نوروز، مذهب شیعه، تصوف و غیره در پیش یک آذربایجانی چه مزیت و اهمیتی داشته باشد، برای یک نفر کرمانی هم دارای همان مزیت و اهمیت است. در نزد ما یک حکومت مخصوص و متمایز فارس وجود ندارد. ... آذربایجان ایرانی است. روح، فلسفه و تصوف که مخصوص روح ایران و به روح تُرک بیگانه میباشد، در آذربایجان به وضع آشکاری ظاهر است. ... تاریخ و حقیقت با صدای بلند فریاد خواهد کرد: آذربایجان ایرانی بوده، ایرانی هست و ایرانی خواهد بود».
«تقی ارانی» دیگر نویسندۀ آذری و ترکیزبان اهل تبریز است که طی مقالهای با عنوان «آذربایجان یا یک مسالۀ حیاتی و مماتی ایران» پاسخ تند و تیزی به یاوهگوییهای پانترکیستی جراید استانبول میدهد و یادآور میشود که «ایراندوستی در قلب پاک یک آذربایجانی با شیر اندرون شده با جان به در شود!» وی در این مقاله با اشاره به اینکه «حساب آذریهای ایران از ترکهای عثمانی جداست» مینویسد: «آذربایجانیها حتی اگر زبان فارسی را هم ندانند، مانند طفلی که زبان مادر خود را ندانسته ولی علاقۀ روحی به او دارد، خودشان را نثار خاک پاک مادر عزیز خود یعنی ایران خواهند ساخت». ارانی در پاسخ به فتنهانگیزی پانترکیستهای ترکیه در ایران، به همین موارد بسنده نمیکند و با موضعی نسبتاً تند و بیپرده مینویسد: «گویا نمیدانند که یک نفر آذربایجانی، تُرکشدن را برای خود ننگ میداند!».
مقابله با فتنهانگیزی رسانههای مجریِ ایدئولوژی پانترکیسم در ایران؛ همچنان بر دوش اهل قلم، خاصّه آذریها!
موارد فوق به عنوان مشتی نمونۀ خروار از واکنش ایرانیان، خاصه آذریها، به فتنهانگیزی رسانههای تُرک در ایران است. در واقع «علی صادقی تبریزی»، «صادق رضازاده شفق»، «تقی ارانی» و سایر فعالان فرهنگی اهل آذربایجان، طی مقالات روشنگرایانۀ خود، به اصطلاح آب پاکی را روی دست تُرکها میریزند و جای هیچ حرف و حدیثی را برای آنها باقی نمیگذارند. اهمیت این کنش اهل قلم وطنخواه ایران، زمانی دو چندان میشود که بدانیم شوربختانه دولت وقت ایران در اغلب مواقع در برخورد با فتنهانگیزیهای رسانههای تُرک، بسیار منفعلانه عمل میکرد. به همین خاطر، آذریها به سببِ نزدیکی جغرافیایی به ترکیه، احساس خطر بیشتری نسبت به این فتنهانگیزیها میکردند و در واکنش به آن پیشگام سایر ایرانیان بودند.
جالب است که کنشگری مسئولانه و ایرانگرایانۀ آذریها، حتی باعث تعجب خود پانترکیستها نیز میشُد؛ تا جائیکه در یک جریدۀ پانترکیستی اذعان شد: «تصور نمیکردیم در تبریز که دومین شهر تُرک بعد از استانبول است (!)، از زبان یک نفر تُرک در زبان اجنبی فارسی برای ما پاسخ نوشته شود!».
با وجود گذشت حدود یک قرن از آن روزها، هنوز هم جواب فتنهانگیزی پانترکیستی رسانههای ترکیهای را بیشتر، اهالی آذربایجان میدهند و شوربختانه دولت و رسانههای مرکز با انفعال تمام با موضوع برخورد میکنند. تا جائیکه در پی درج مطلب اعتراضآمیز خبرگزاری آناتولی نسبت به استفاده از واژۀ «تُرکتازی»، خبرگزاری فارس خبر مزبور با عنوان «تُرکتازی کرونا در جهان» را حذف کرد و خبرگزاری ایرنا نیز در خبرش با عنوان «نیاز بیشتر به رسانه در روزهای تُرکتازی کرونا»، واژۀ تُرکتازی را به «یکهتازی» تغییر داد! این نشان میدهد که وظیفۀ پاسداری از هویت ملی و ایرانیت در مقابل تُرکتازی جریانهای نژادگرای برخی از کشورهای همسایه، همچنان بر روی دوش اهل قلم و فعالان فرهنگی ایرانگرا، خاصه کنشگران وطنخواه اهل آذربایجان است.
به عنوان یک تبریزی و ترک خاطرنشان می کنم که در تمام دنیا ادبیات و اصطلاحاتی را که دارای بار نژادپرستانه یا جنسیتی باشد را از ادبیات و گفتار حذف یا اصلاح می کنند
از اینرو تیتر خبرگزاری ها در استفاده از عبارت ترکتازی آن هم در عصر ارتباطات غیراخلاقی و نادرست است
چون آذربایجان هم جزو ایرانه.
برای من آذربایجان= ایران.
خواهشا دعوای قومیتی راه نندازید.
بالاخره هر کسی یه جایی بدنیا اومده که خودش انتخاب نکرده و خواست خدا بوده. پس افتخار کردن و یا تعصب کاملا اشتباهه.
با خواندن مطلب، ذهن متوهم، خودبرتربین و راسیستی نویسنده یا نویسندگان نمایان میشود.
اگر دنبال وحدت همه اقوام کشورمان ایران هستیم، بهتر است مثل این نویسنده در نقش دوست نادان نباشیم و سبب آزردگی بیشنر خاطر جمع کثیری از ایرانیان نشویم.
اگر چه داد ايران را بلای ترک ويرانی // شود از عدلش ابادان چون يزدانش کند ياری ( همان، ص۱۹۷)
(البته نگارش ترک به صورت تورک مشخصا مربوط به همان جریان معلوم الحال است)
کل متن مقاله دروغ و نفرت انگیز بود متاسف براتون
ولی می بینم که در تیتر آن دو خبر از عبارت درستی استفاده نشده است
دوستان، خطای دیگران را توجیه نکنید
دقیقا ترکیه مکانی برای فحاشی ، تمسخر و ... دین و مذهب ایرانیان شده است که توسط سازمانهای اطلاعات ترکیه ساپورت می شوند.
کامنت ها رو که می خوندم انگار آب داخل لونه مورچه ریختن
مطمئن باشید هموطنان ایرانی حساب عده ای وطن فروش را از شما هموطنان غیور آذری جدا می دانند
پاینده باد ایران
هزار تا قسم حضرت عباس هم بخورید آخرش دم خروس از زیر لباستون میزنه بیرون
هر کس گفت ترک هستم از همین قماشه
فقط آذری داریم
واقعا شعف بيمارگونه نويسنده مطلب فوق از توهين به يك قوميت شديدا مشمئز كننده و ننگين است.و نويسنده ان شديدا نيازمند روان درماني و معالجه.
ايا هدف نويسنده بيمار اين متن مثلا تعهد و تعصب به ايران است يا فروپاشاندن ايران؟ با نفرت پراكني و نژاد پرستي؟
سايت "انتخاب" يقين بدان نويسنده مطلب فوق يا يك بيمار رواني نژادپرست هست يا يك مامور حقوق بگير موساد يا انتلجنت سرويس.
٢-من يك ايراني ام ، يك ترك ايراني.و اگر به ايراني بودن خود افتخار ميكنم به همان اندازه به ترك بودن خود افتخار ميكنم و برعكس.
و اين دو جدايي ناپذيرند
٣-تلاش ميكنم خودم و فرزندانم برخلاف خواسته افرادی مثل نويسنده مطلب فوق به دام ضديت با زبان يا قوميت فارس نيفتيم چرا كه فارسي را دوست داريم و از زيباييها و دارائيها و موجودي هايش بهره برده و خواهيم برد و حسابش را با حافظ و سعدي و فردوسي ميسنجيم نه با نژادپرستها و حساب زبان فارسي و برادران و ملت و قوميت فارس را از نژادپرستان و شوونيست هاي فارس كاملا جدا ميكنيم و باز اگر نويسنده هايی مثل نويسنده فوق بگذارند مي پذيريم كه زبان فارسي زبان ارتباطي مشترك ملتها و اقوام ايراني باشد و مي پذيريم كه زبان هويتي ديگر ماست.
اما مطمئن بدانيد اگر دارها برچينيد و جويها از خون ها روان سازيد به دوران رضاشاهي با سياست يكسان سازي ملتهاي ايراني تحت قيموميت يك زيان و حذف ساير زبانها و حاكميت يك قومیت بر دیگر قومیت های ایرانی موفق نخواهيد شد.
زنده باد ايران با همه ملل و اقوام و زبانها و فرهنگ هاي متنوعش ذيل عدالت و دمكراسي.
سايت محترم انتخاب اگر به همه خوانندگانش احترام ميگذارد بايد از درج چنان نوشته اي از ميليونها ايراني غير فارس و مشخصا ترك خود عذر خواهي كند.
چرا اون موقع که به ایران توهین می کنن صدات در نمیاد؟
1- آوردن پرچم کشورهای دیگر به ورزشگاه بالذاته موضوع اشکال برانگیزی نیست، چنان که مثلا در بازی های آبادان و حتی در سطح آن شهر پرچم برزیل کثرت فراوانی دارد. اما اگر حساسیت خاصی روی آن پرچم باشد، باید مراقبت کرد. اگر پرچم ترکیه با اهداف تجزیه طلبانه به ورزشگاه آورده شود، در شرایط فعلی کشور به نظر من محکوم و مذموم است. اگر برای تقدیر و روحیه بخشی به مثلا مصطفی دنیزلی آورده شود، خود حرکت مشکلی ندارد ولی در شرایط فعلی که امکان تفکیک دو انگیزه از هم وجود ندارد، نهایت بی سلیقگی و باز به نظر من قابل شماتت است چرا که محل شبهه بوده و قطعا عده ای را رنجانده و عده ای را به طمع می اندازد. این شماتت عین شماتتی است که بر درج عبارت حساسیت برانگیز «ترکتازی» در عین وجود عبارات معادل و غیرحساسیت برانگیز وارد است.
2- پروفایل هر شخص مربوط به خودش است و اگر رگ غیرت من به خاطر پروفایل یک شخص بیرون زد، باید در تنظیماتش تجدید نظر کنم، اما اگر خصوصیتی با آن شخص داشته باشم، می توانم با رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر، عملش را مورد انتقاد قرار دهم. اما مقاله ای که در یک سایت رسانه ای درج می شود، کلا و اصولا متفاوت از پروفایل یک شخص است.
3- تنظیمات رگ غیرت من به گونه ای است که با این مقاله هم بیرون نزده است ولی منطق و استدلال چندانی در این مقاله نمی بینم و آن را رد کرده و در حد کامنت معترضش می شوم، همین اندازه هم به آوردن پرچم معترض شده و می شوم.
4- حتی اگر به آوردن پرچم معترض نشوم حقم بر اعتراض به این مقاله محفوظ است و کاملا بی ادبانه است که در پاسخ انتقادم به اعتراض یا عدم اعتراض هایم به موضوعات دیگر ارجاع شود.
ببین چگونه دل فرهیختگان کشورت را رنجانده ای
بابا هر نویسنده ای لایق نیست توهمات و دروغهایش را در این جا منتشر کند. خودتان قدر خودتان را بدانید.
ما از هر قومی و با هر گویشی باشیم اگر در شهرمان کسی نام خلیج همیشه پارس را عوض کند، پرچم ایران را زیر پا بگذارد و با پرچم کشور بیگانه عکس بی اندازد، چه همشهری باشد و چه فامیل باشد شدیدترین برخورد ممکن را با او می کنیم.
وطن و کشور برای ما اولویت اول است. بر سر ایران با هیچ کس تعارف نداریم.
من هم ایرانیم هم تورکم
چرا میخواهید من تورک بودن خودم را فراموش کنم
چرا وقتی صحبت اکثریت نفوس میاید اسمش میشود یاوه گویی
گیرم اکثریت نیستم و اقلیتم حق و حقوق زبانم را چه کسی میخواهد بدهد
عزیز دل برادر حق و حقوقم دیر و زود دارد ولی سوخت وسوز ندارد
این مقالتون هم سرتا پا توهین بود
این مثلا نویسنده تبریزی هم پسرخاله کسروی هست حتما
ببینید کی گفتم ها
در ماهیت و استقلال فکری نگارنده این یادداشت ها نیز شک دارم.
اما در عین حال تاکید بر ترکی نبودن زبان فعلی مردم آذربایجان از سمت شما بزرگوار.... اگر منظور شما بی ارتباط بودن زبان ترکی استانبولی با زبان آذری فعلی است... حرف کاملا غیر علمی و اشتباهی هست. البته مشابهت زبانی(و نه یکسانی) دلیل بر یکی بودن دو گروه قومی نیست! که این رو به درستی بهش اشاره کردید که می گذریم...
و نکته دیگر اینکه به نظرم استفاده از این واژه ها اگرچه نزد شاعران و ادیبان آذربایجان سابقه هم داشته ولی چنانچه در حال حاضر حساسیت آفرین ولو برای خبرگزاری رسمی ترکیه باشه(صرف نظر از یاوه گویی اون که بهش اشاره شد) نباید به استفاده از آن اصرار کرد! و به کار بردن واژه جایگزین از سوی خبرگزاری فارس که شما بهش انتقاد دارید کاملا کار درستی بوده چرا که معنا و مفاد و جایگاه جملات و بار معنایی و اجتماعی اونها... در گذر زمان می تواند تغییر کند و با عدم استفاده از واژه ترکتازی اصولا خللی در بیان معانی در جملات فارسی به وجود نمی آید.
به نظر این این آذری ها نیستند که باید ثابت کنند ایرانی هستند یا نه. تاریخ ایران زمین با هزاران تحریفی هم که شده، کفایت می کند که آذربایجانی ها نیاز به اثبات ایرانی بودن خود نداشته باشند. در مورد سایرین نظری ندارم.
اما این جمله رو از متن بالا کپی کرده ام
"پس با این تفاسیر اینکه یک خبرگزاری تاسیسشده توسط پانترکیستها، با تمرکز بر زبان امروزینِ مردم آذربایجان اقدام به فتنهانگیزی در ایران کند، خیلی امر غیرقابل پیشبینیای نباید باشد!"
نویسنده این متن متاسفانه به ظرافت پیغام توهین آمیز خود به آذربایجانی ها انجام داده است.
این که زبان امروزین آذربایجانی ها ترکی قفقازی هست، که صد البته با پذیرش تغییراتی که در زبان هر منطقه می توانسته در طول تاریخ اتفاق بیفتند، به نظرم زبان این منطقه همیشه زبان ترکی بوده هست و باقی خواهد ماند. همانطور که در متن بالا اشاره شده آذری ها در پاسخ به هویت و ایرانی بودنشان نیاز به کسی ندارند و یکسری آدم ها با تفکرات زرد گونه بهتر است یاوه گویی نکنند.
زنده باد ابران با همه اقوامش
واقعا براتون متأسفم. اینجا در زنجان اگر از همهی افراد مسن بپرسی که زبانشون چیه همه بلا استثنا میگن «ترکی». این که ادعا میکنین تا آستانهی قرن بیستم ترک یک اصطلاح توهینآمیز بوده واقعا جای تأسف داره.
ترک تازی اصطلاح نادرستی هست مخصوصا استفاده از آن در عصر جدید. در قرون گذشته پارسها هم می تاختند از هندوستان تا مصر، آیا دوست داشتید اعراب یا هندی ها اصطلاح پارس تازی را استفاده می کردند؟
شما دیگه خیلی...
بهتر است مسائل ریشه دار تاریخی را که بزرگانمان در طول دهه ها با مباحثه ها و مشاجره ها به سرانجام نرسانیده اند به یک گفتگوی عمومی تنزل نداده و آن را به اهل فن بسپارید.
ضمنا در عصر جهان وطنی دامن زدن به چنین مباحثی عین بازیهای کودکان است. چه از سوی شما و چه از جانب هر قلم به دست دیگر!
ترکان زمان فردوسی غیر از ترکان زمان ما بوده اند
ترک در زمان فردوسی ظاهرا به اقوام شمال شرقی ایران اطلاق میشدن(ظاهرن ترکمنستان فعلی) و البته بعد ها گروهی از اونها در زمان خلافت عباسی بواسطه نفوذشان به مناطق حوالی ترکیه فعلی می آیند و بواسطه در دست گرفتن حکومتها زبان بومی برخی از مناطق را به ترکی تغییر می دهند
بله زبان مشترک گاهی به علت تسلط سیاسی و گاهی به علت ارتباط تجاری برای اقوام مختلف ایجاد میشه که هیچ اهمیتی در نژاد و قومیت افراد نداره.
الان برزیلی ها با پرتغالی ها هم وطن محسوب نمیشن بخاطر زبان مشترک
لطفا آذری ها هم درک کنند که غلبه زبان ترکی در منطقه ناشی از اشغال شدن این منطقه در دوران سلجوقی و صفوی بوده توسط حاکمان ترک زبان
پاینده باد ایران
خار چشم دشمنان چشم تنگ
هیچ کدام از شهرهاز آذربایجان پایتخت سلجوقیان نبوده. جای طوال است که چرا اذربایجان زبان خود را عوض کرده؟ در زمان سلجوقیان خراسان مرکز حکومت سلجو قیان لوده که فردوسی بررگ شاهنامه را با حمایت دربار سلجوقیان نگارش کرده. جای بسی تامل و تفکر
بهتره از خواب جهالت مخلوط با تعصب قرون وسطایی بیدار شید و واقعیات رو ببینید.
2- در قرن پنجم، در میان شاعرانِ این سده، این واژه یا کاربرد ندارد یا نادر و مشکوک است.
3- در قرن ششم، نظامی گنجهای این واژه را بسیار استفاده کردهاست؛ بهنحوی که شاید روزی اثبات شود که نظامی گنجهای این واژه را رواج دادهاست.
4- نظامی در شرفنامه در وصف معراج حضرت محمد میگوید: ز معراج او در شب ترکتاز / معرجگران فلک را طراز" یعنی حضرت محمد در شب معراج ترکتازی کردهاست.
5- نظامی در هفتپیکر میگوید: "گفت من ترک نازنیناندام / نازنینترکتاز دارم نام // گفتم از همدمی و همکیشی / نامها را به هم بود خویشی // ترکتاز است نامت این عجب است / ترکتازی مرا همین لقب است" در این قصه نامِ شاهدخت «نازنینترکتاز» است و از طرفی مَلِک هم لقبِ ترکتازی را به خودش نسبت دادهاست.
6- با توجه به «3» و «4» و «5» ترکتازی صفت بد و زشتی نیست؛ بلکه ترکتازی یعنی «تاختن مانندِ ترک» و همیشه ترکان به جنگاوری و مهارت در انواع فنون جنگی – از جمله تاختن اسب – مشهور بودهاند.
خلاصه آنکه اگر حتی اصلاحِ زبان را برای توهینزدایی از آن هم به رسمیت بشناسیم، باز «ترکتازی» با توجه به هستۀ معناییاش از اتهامِ توهینآمیزبودن مبرّا است.
محسن نصیری، مدرس زبان و ادبیات فارسی
اما یک اصطلاح ممکن است فارغ از معنای اصلی، یا حتی در تضاد با معنای اصلی خود مفهومی را برساند. ترکتازی هم در هر حال کلمه ای است که سالهاست عده ای را می آزارد و بهتر است استفاده نشود.
زنده باد آذری های ایرانی
مرگ بر پانترکیسم
پاینده باد ایران
دقیقا همینطوره. کسی که وطن فروشی می کنه جایی در کشور ایران نداره.
«گویا نمیدانند که یک نفر آذربایجانی، تُرکشدن را برای خود ننگ میداند!».
مگر تعلق به یک قوم و نژاد افتخار یا ننگ دارد که این جمله ی پدرخوانده توده ای ها تقی ارانی را تکرار می کنی؟! آره ما ترک نیستیم تو این صد سال از بس ترکیه تبلیغ کرده ترک شدیم! آره صد ساله دارن تو ماهواره هاشون تبلیغ میکنن تو روزنامه هاشون همه جا ما هم از بس حرفای اونارو وحی منزل میدونیم به اجداد خودمون که همیشه ادعا میکنند نه ما آذری هستیم و آریایی، و ترک نیستیم، میگیم شما بیخود میکنید ما ترکیم هر چی ترکیه تبلیغ میکنه اون درسته! چقدر قویین رسانه های اینها که میلیون ها نفر رو تو یک کشور دیگه شست و شوی مغزی کردن! همینطور که عربستان و عراق مردم عرب خوزستان رو شست و شوی مغزی دادن و گرنه اونا که عرب نیستن اونا خوزی اند! و نقی عراقی خوزستان هم صد سال پیش به حاکم حجاز نوشته بود که یک خوزی ایرانی عرب بودن را ننگ می داند! خاک عالم بر سر فاشیست و متوهم تان. 10 سال بود خواننده سایتتان بودم از امروز اسم سایتتان را هم دیدم دو بار غسل میکنم.
اون افرادی که منفی دادن یعنی با وطن فروشی موافق هستن.
قرار نیست در دفاع از یک موضوع حق، به شیوه باطلی اقدام کنیم خود شما از این ور بام افتادین
اول ایران دوم ایران سوم ایران.
در ایران ترک نداریم فقط آذری
خار چشم دشمنان
با عذر بدتر از گناه میخواین چه چیزی رو ثابت کنید ؟؟؟
نویسندگان دوره رضاخانی نمایندگان ما نیستند.
نمایندگان ما شهیدانی هستند که خودشان را ترک میدانستند و
رهبری ما وقتی با کودکی حرف میزند از او مپرسد تورکسن یا فارسسان؟
ترک بودن توهین نیست، حرف یک اروپایی سند نیست.
اسم نویسنده را یادداشت کردیم و فراموش نخواهیم کرد.
از وبسایت وزین انتخاب انتظار نمیرفت که به اعضای حزب ممنوعه و راسیستی پان ایرانیست همچون نویسنده این مطلب که یک قومگرا و منکر اقوام ایرانیست، میدان بدهد.
این تفراد گردانندگان سایت تفرقه افکن آذریها هستند و معتقدند ترکان ایران فارس بوده و با حمله مغولان ترک شده اند!
افراد ساکن در ایران ترک نبوده اند بلکه در اثر تهاجم و غارت اقوام ترک زبان مغولی مثل مغولها و سلجوقیان به زور ترک زباندشده اند
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
بهترین مدرک برای رد ادعای ایشان این است که اساسا واژه ترک در ادبیات فارسی به معنای زیباروی است :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
یا :
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو».
یا
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش "بوی جوی مولیان آید همی"
تا جاییکه بنده می دانم اهالی شیراز ممکن است لر باشند ولی هرگز ترک نبوده اند همچنین اهالی سمرقند .
فلك يك چند ايران را اسير «ترك» و تازی كرد
در ايران خوان يغما ديد و تازی «تركتازی» كرد
گدايی بود و با تاج شهان يك چند بازی كرد
فلك اين شيرگير، آهو شكار «گرگ» و تازی كرد
در ضمن ما در ایران آذری داریم نه ترک. کسانی که از این مقاله ناراحتند در ایرانی بودن شک کنند. کسانی که ترک را تورک مینویسند در ایرانی بودن خود شک کنند. پانترکیسم مخلوطی از بی سوادی و بیشعوری است. کسانی که در ورزشگاه پرچم بیگانه می اورند هم بدانند که بالاخره روزی باید تاوان بیگانه پرستی خود را بدهند. مرگ بر پانترکیسم و وطن فروشان
ننگ بر وطن فروش
ببینیم راه به کجا خواهید برد
برای مثال در اهواز یا بوشهر الان دارن عربی صحبت میکن ایا انها عربن ؟نه. بلکه به دلیل گستزش و حمله تازیان به این مناطق زبانشان به عربی تغییر کرده ولی نژادشان عرب نیست. پساین قدر به زبان ترک و تازی افتخار نکنیم و پارسی را پاس بداریم
منوچهر حسن پور- تبریز
در ضمن خوب میدونید که ما تورکیم و واژه آذری از زمان رضا پهلوی به یادگار مانده
من یه سوال دارم به تاریخ نگاه کن ببین پابتخت حکومت های ترک کجا ها بوده. چرا اون جا تغییر زبان نداشتند. این ها هموم ملت هستند که شمایی به خودت اجازه می دهی برایشان هویت انتخاب کنی
پاینده باد ایران
یاشاسین ایران
حالا لطفا بجای مغلطه بفرمایید اگر طبق ادعای کتابی که معرفی کردید قوم ماننا از معروف ترین اقوام ترک هستند نام حاکم مقتدر و معروفشان "ایران زو" در ترکی به چه معناست اگر ادعایتان درست باشد به سرعت میتوانید جواب بدهید مثل این میماند که من از یک پارسی زبان بپرسم نام مهرداد و ... به چه معناست حال یعنی یک ترک زبان پیدا نمیشود که برای ما نام فرمانروای ترکشان را معنی کند. :)
حلاصه اینکه این کشور خودش پایش روی پوست پیاز است و اگر اردوان(ببخشید ترکیش میشه:"اردوغان") با همین فرمان پیش برود در آیندهای نه چندان دور بخشی از ساتراپهای ارزشمند به مامش باز خواهد گشت.
کسی که در خانه شیشه ای نشسته هرگز سنگ پرت نمی کند.
دوستان زیادی داشتم و دارم که همیشه با افتخار می گفتند ترک بوده اند. باید به عقاید دیگران احترام بگذاریم.
آیا یکی به منه فارس بگی افغانی ناراحت نمیشم؟ یا اگه یه کاری بکنم بگن فارس بازی در نیار ناراحت نمیشم؟ یاد بگیرم احترام متقابل است.
خواهش ما این است که این نوشته سرتاپا ایراد و توهین را از روی خبرگزاری محبوب ما بردارید.
و اینکه پان بودن همه گونه اشتباه است چه پانترکیسم باسی و چه پان فارسیسم.
خود بنده از آذری زبانهای منطقه نیر در نزدیکی سرعین هستم
سالهاست بخاطر رشته تحصیلی ام در خصوص فرهنگ و اصالت آذربایجان و اقوام آن مطالعه دارم
آذربایجان ما محدود به دو استان آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و .. نیست
ماورای ارس یعنی جمهوری آذربایجان هم تا ساحل باتومی تا کرانه های جنوبی کوه های الوند محدوده رشد و نمو قوم آذری بوده و هست
ترکها قومی بیابانگرد در محدوده قره قوم و سواحل شمالی و شرق خزر بوده اند که در مسیر خویش به شاخه های گوناگون بدل شده اند به دلیل مجاورت با آذربایگان قرابت های فرهنگی هم دارند ولی هرگز آذربایجانی ها جزو رسته ترکان ماورابحار و عثمانی نبوده و نیستند
ریشه آذربایجانی ها به اورارتویی ها میرسد که جزو ساکنین اولیه فلات ایران هستند
همینک هم در دامنه های سلطان ساوالان آثار این تمدن وجود دارد
به نوشته کتب تاریخی حضرت زردشت هم در کوه سبلان به مقاوم رسالت نائل شده
ترکبه عثمانی بخاطر حسادت و چشمداشت به سرزمین زیبا و تاریخی ایران همواره چشم طمع به این تاج ایرانی داشته و تاریخ ایران همواره شاهد جنگ و تجاوزات مکرر ترکان عثمانی به این مناطق بوده
همواره عثمانی در صدد مصادره مفاخر علمی و ادبی ایران بالاخص آذربایجان بوده و هست
یک بیت شعر به زبان ترکی عثمانی و از بزرگان علمی و مفاخر در کل تاریخ و آثار ادبا و علمای ما نیست ولی خب خیلی خودشون رو میکشند که بالاخره یکی از بزرگان این سرزمین اهورایی را بدزدند
پس همشهریان و همزبانان غیور آذری ما جزو ریشه دارترین ساکنین ایران بزرگ هستیم و هرگز با ترکان عثمانی و ترکان ترکمنستان و .... یک ریشه نبوده و نیستیم
یاشاسین آذربایجانیمز
آذربایجان اویاخدی ایرانیمیزا دایاخدی
بیز آذریلر هچ وقت آنا آتا وطنیمیزی عثمانی تبلیغتینه چون ساتماروخ
ولی تا کی باید به بهانه وطن پرستی، دیگر اقوام هموطن را به حاشیه برانند؟ کدام انسان منصفی بجز اندیشه فاشیستی می گوید همه ایرانی ها آریایی هستند یا باید آریایی باشند؟ و آیا همین آریایی دانستن همه ایرانیان نژادپرستی نیست؟
گرچه احتمال قوی نظرم رو انتخاب منتشر نمی کند
این یکی از روش های شناخت پانترک ها است. دیگر حنای پانترک های وطن فروش برای کسی رنگی ندارد
پاینده باد ایران
در ضمن خود ترکیه مردمش اصلا ترک نیستند و اغلب اینها از نژادهای دیگرند.
زنده باد آذری زنده باد ایران
سوالات زیادی دارم یکی اینکه:
وقتی ترکان بر این سرزمین غلبه کردند و وارد آن شدند در روستاها و شهرها کلاس ترکی گذاشتند و زبان همه را ترکی کردند ؟
فلک یکچند ایران را اسیرِ ترک و تازی کرد
در ایران خوانِ یغما دید تازی، ترکتازی کرد
پس با حساب پانترکیستهای مزدور استاد شهریار ما هم گویا نژادپرست بوده است!!
مرگ بر تجزیه طلبی و پانترکیسم
با افتخار هم اعلام می کنم که ترک هستم
از نژاد پرستی در هر شکلش بیزارم چه عقاید پان فارس و پان ترک و ...
این کلمات با محتوای نژادپرستانه در ادبیات فارسی نشان ضعف طرفداران این لغات می باشد
لطفا مردم ترک آذربایجان رو با ایم مقالات سر تا پا نژادپرستانه نرنجانید، کمی انصاف داشته باشیم.
هیچ وقت نگفت ما آزری هستیم.
همیشه ما رو تورک خطاب کرده و می کند.
پس من تورک زنگانم و این کار شما و آنهایی ک ما را آزری خطاب می کنند یک رفتار نژاد پرستانه و در جهت اهداف خاص است.
پس این اقدام نژاد پرستانه ست.
کشور ترکیه فاقد ثبات،استقلال و اقتدار میباشد کشوری که برای ادامه حیات خود آویزان کشورهای متجاوز و گروه های متخاصم افراطی (داعش) و...میشود بالطبع یک دید و نظر منطقی را ارائه دهد....زنده باد ایران و ایرانی
من با يك جستجوي ساده اسم نگارنده اين گزارش به نوع تفكر ايشان و نوع تحليل هاي ايشان پي بردم. هركسي نظري دارد و نظر ايشان هم محترم است اما يك حقيقتي وجود دارد در اين كشور آن هم اين است كه ترك ها مورد سنگين ترين هجمه ها قرار مي گيرند. انواع توهين ها به هويت، نژاد و زبان ترك ها شده است. دوستان بايد حقيقت را پذيرفت. به ترك ها مي گويند آذري به زبان مي گويند لهجه. مردم خوب به خاطر دارند در زماني كه شناسنامه دادن و تعيين نام روستاها و شهرها قانون شد، چگونه با خط فكري عده اي نژادپرست و وابسته به بيگانه فرهنگ و هويت اين ملت را به تاراج بردند. آمارهاي تكان دهنده بيكاري و نبود كارخانه هاي مادر در آذربايجان سبب گسيل مردم از نقاط مختلف بع مراكز شد.
حال در عجبم باز قرار است اين چنين بر طبل تفرقه بزنند؟!
چرا توهين مي كنيد به يك ملت
ترك تازي يعني چه؟
مگر همين ترك ها نبودند كه سال ها دلاورانه ايستادند. آيا در شلمچه، چزابه، خرمشهر، مهران إسلام آباد غرب هم ترك تازي مي كردند؟!؟حافظه تاريخي مان چقدر رنگ باخته است؟! مگر همين ترك ها خط شكنان جنگ نبودند؟! به كدامين سو مي رويم؟!
يك حقيقت است كه در ايران ما يك جمعيت زيادي ترك داريم. انكار اين مسأله با مقاله حل نمي شود. اين نوع كتمان حقايق راه به جايي نخواهد برد. در هر كشوري اقوام مختلف زندگي مي كنند. هرجا ناديده انگاشته شدند مشكلات با خود آورد. كاش حقايق را ببينيم.
سياسي كاري و سياه نمائي راه به جايي نمي برد. يك واقعيتي وجود دارد كه در ايران، تركيه، آذربايجان، تركمنستان، ازبكستان، آلمان، بلغارستان، مجارستان، قبرس، چين، قزاقستان، قرقيزستان، عراق، أفغانستان و روسيه ترك زبانان ساكن هستند و زندگي مي كنند همان طور كه اقوام ديگر هم زندگي مي كنند و كاملا هم محترم اند. در طول تاريخ مرزها تغيير كرده اند اما هويت، فرهنگ و باور مردم اصلي دستوري نيست كه امروز امر كنيم فردا ياشاسين بشود زنده باد.
در خدمت و خیانت روشنفکران , جلد ۲ , صفحه ۱۳۸
افشاگری سیاست های ترکی زدایی حکومت پهلوی :
اکنون چهل و چند سالیست تمام تلاش های حکومت ایران نه تنها بر محدود کردن بلکه بر محو کردن زبان ترکیست. آن را آذری نامیدند. زبان تحمیلی نامیدند. اسامی شهر ها و محله های آذربایجان را عوض کردند. کارمند و سرباز ترک را به نواحی فارس نشین و برعکس فرستادند...