پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز سیزده به در مردم خراب شد، زیرا ۲۴ ساعت است یکسره باران میآید و در همه جای کشور هم هست. من منزل ماندم. [جان] مکلوی، دوست شخصی جانسون و رئیس سابق بانک بینالملل، دیدنم آمد. دو ساعت راجع به عمل جانسون و سیاست بینالملل صحبت کردیم. او هم عقیده مرا درباره استعفای جانسون تایید کرد. راجع به نفت و اختلافاتی که داریم به او توضیح دادم (در سابق در این یادداشتها نوشته شده است که چیست). راجع به اوضاع خاورمیانه و خاور دور صحبت کردیم. در خصوص اینکه ممکن است روسها در ازای صلح ویتنام، معامله در خاورمیانه بخواهند، نظر مرا تایید کرد. این شخص خیلی وارد به سیاست دنیاست. هنگامی که کندی فقید میخواست پایگاه موشکی کوبا را بردارد، این شخص مامور مذاکره با [واسیلی] کوزنتسف روسی بود. آنجا هم روسها قصد معامله داشتند، ولی آمریکاییها قوی بودند زیر بار نرفتند، فقط باقی ماندن کاسترو مورد توافق طرفین قرار گرفت.
مطلب دیگری که برای ما حیاتیست آن بود که میگفت ممکن است اعراب بخواهند با اسلحه زیادی که از شورویها گرفتهاند واقعا عمل اسرائیل را خاتمه بدهند و برای استعمال اسلحه هم متخصص روسی در اختیار مصر بگذارند. موضوع دیگری که غیر قابل ادراک است اینکه روسها بر علیه اروپا پایگاههای موشکی خود را دو برابر کردهاند. چنین احتیاجی نیست، برای چه؟ از اینکه دیروز موجبات شرفیابی او را به پیشگاه شاهانه فراهم کردم، خیلی ممنون بود.
امروز [الکسی] کاسیگین، نخستوزیری شوروی، وارد تهران شد. به دعوت نخستوزیر به ایران آمده است. آمدن او حالا مغتنم است. یکی اینکه در گیر و دار خلیج موثر است، دیگر اینکه دوستی روسها، بهخصوص حالا که با اعراب نزدیک هستند، تا اندازهای ما را از انزوا خارج میکند، سوم اینکه حسن رابطه با روسها هنگامی که نمیدانیم رئیسجمهور آمریکا چه کسی خواهد شد، مغتنم است. بهخصوص اگر پولیتیسینهایی [سیاستمدارهای] نظیر [رابرت] کندی بشوند، ما باید قابلیت مانور کردن داشته باشیم، زیرا کندی با ما و بهخصوص با رژیم ما و شاهنشاه ما، حسن رابطه ندارد، مگر آنکه دست قوی ما او را وادار به رعایت بکند. به هر صورت از بازی چرخ نمیتوان غافل بود. شاهنشاه البته تعادل را با نهایت زبردستی حفظ خواهند کرد.
شاهنشاه عصری به اتفاق والاحضرت همایونی به سلامتی ورود فرمودند. من شرفیاب شدم. از عصر ساعت پنج تا حالا که یک صبح است، در حضور بودم. هم کار زیاد و هم قدری تفریح کردیم. به این جهت خوش گذشت. چون شرفیاب بودم، به مهمانی نخستوزیر که به افتخار کاسیگین است نرفتم. سیزده به در بر من تلخ گذشت، زیرا خانم تلفن کرد که به هر حال دخترم را باید عمل کنند. بینهایت نگران هستم. به درگاه خدا پناه میبرم.