پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
صبح امروز اتفاق عجیبی افتاد که مدتی پیش خودم خندیدم و لازم است اینجا بنویسم برای اینکه گرفتاریهای روزمره را بعدها بازگو کند. منشی سفیر آمریکا پیام کیسینجر را به منزل آورد و مطابق معمول منزل من پر از اربابرجوع و بهخصوص طبقه خودم یعنی لاشخورها بود. وقتی گفتند منشی سفیر نامه فوری آورده، او را به سالن خواستم و پذیرفتم. نامه را به دست من داد و، چون کاملا در محاصره اربابرجوع بودم، فکرم نیز در محاصره آنها بود. وقتی که نامه را به دستم داد، من خودم را حاضر کرده بودم که آن یک دقیقه عرض خصوصی را هم در دنباله نامه بشنوم و وقتی گفت: thank you and goodbye یکه خوردم که این چه کسی بود که یک دقیقه عرض خصوصی نداشت، شاید معجزه شده باشد! تازه به خودم آمدم و به پاکت سفیر نگاه کردم.
باری صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه سرحال نبودند، نفهمیدم چرا. فکر میکنم موضوع کردها و اتهامات نسبت به بیوفایی ما و رها کردن آنها فکر شاهنشاه را به خود مشغول میداشت.
پیام کیسینجر را تقدیم کردم. فرمودند: «جواب ندارد.» عرض کردم: «همیشه که جواب مرحمت میفرمودید.» فرمودند: «جواب مطلبی است که به سفیر آمریکا گفتهایم.» شمهای راجع به دانشگاه تهران عرض کردم که «دو هزار نفر در حزب جدید اسم نوشتهاند، کاملا بر خلاف انتظار بود.» تلگراف علی امینی را که داوطلب عضویت حزب شده بود به عرض رساندم. فرمودند: «جواب بده: از شما غیر از این انتظاری نبود.» با آنکه در فرمایشات روز اول گوشههایی هم به او بود. عرض کردم: «ژان برنار، متخصص خون، ۱۹ مارس به تهران میآید که شاهنشاه را معاینه کند. الحمدالله حالتان که خوب است.» فرمودند: «شکایتی ندارم، ولی طحال در حال کوچک و بزرگ شدن هست و فرق چندانی نکرده.» بعد مرخص شدم. فرماندار کل استرالیا رفت.
بعدازظهر جشن جاوید ارتش در پیشگاه شاهانه بود. شاهنشاه خواستند تفقدی به نخستوزیر [هویدا] بفرمایند. حالش آنقدر بد است [به خاطر تشکیل حزب رستاخیز – انتخاب]که این اندازه تفقدها علاج درد او نیست. پس از جشن در منزل کار کردم و شب جشن تولد دخترهایم بود. منزل آنها رفتم....