خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۹ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز تا ساعت هشت صبح، بقیه کارها را انجام دادم. ساعت هشت، جلسه مجلس خبرگان شروع شد و تا ساعت ده و ربع ادامه یافت. اجلاس را ختم کردیم و به ملاقات رهبری رفتیم. آیتالله مشکینی و آیتالله خامنهای صحبت کوتاهی کردند. من به دفترم مراجعت نمودم. ساعت پنج و نیم بعد از ظهر، کارها را تمام کردم. با گرفتن حمام، رفع خستگی کردم.
در راه خانه، بازدید کوتاهی از نمایشگاه تشخص زن کردم. طرحهای لباس خانمها و عکسهای خانمها در لباسهای گوناگون در ایران و کشورهای دیگر اسلامی را دیدم و تشویقشان کردم. فائزه آمد. مقداری از کیفیت برگزاری مسابقه ورزش بانوان کشورهای اسلامی گفت. مجموعاً خوب برگزار شده است؛ گرچه بعضی خشک مقدسها هم نق میزنند.
سال ۱۳۷۲
در منزل بودم. وقت به مطالعه و استراحت و تنظیم کتابخانه گذشت. در دوران تعمیر منزل، کتابخانه را جمع کرده بودیم که نظم آن به هم ریخته است؛ به تدریج منظم میکنم که دسترسی، آسان باشد.
عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. سئوالاتی از دوران کودکی و نوجوانی و جوانیام برای تاریخ انقلاب، بهخصوص تحصیل در مکتب و
اوایل حضورم در حوزه علمیه قم داشت. برای کارهای بنیاد تاریخ کمک خواست.
دیشب هم برفی بارید. مهدی آمد. گزارشی دربارة طرحهای نفتی داد و نظراتی داشت. شب از کرمان خبر دادند که جمعی از مردم و خانوادههای شهدا در فرودگاه اجتماع کردهاند و مانع آمدن [آقای سید حسین مرعشی]، استاندار به تهران شدهاند. بنا بود فردا در دفتر مراسم معارفه باشد که به پس فردا موکول شد.
سال ۱۳۷۳
آقای [عبدالله] نظری، از علمای ساری و برادران علیزاده آمدند. از افراط مأموران تعزیرات شکایت کردند؛ گفتم کسانی که شاکی هستند، بنویسند. علیزادهها از تندروی و سیاسیکاری دیوان محاسبات و آقایان [احمد] جنتی و [علیاکبر] ناطق نوری شکوه داشتند و آقای نظری از مدیرکل اطلاعات ساری.
کمیته بند یک [لایحه بودجه کل کشور] جلسه داشت. پیشنهادهای بانک مرکزی برای کنترل قیمت ارز، منجمله تلاش برای جذب نقدینگیها و جدیگرفتن مبارزه با قاچاق کالا و تزریق ارز به بازار برای نیازهای واقعی مطرح و تأیید شد.
عصر شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. دربارة اوضاع افغانستان و پیشروی طالبان و مشکل شیعه در غرب کابل، بحث و تصمیمگیری شد و قرار شد با طالبان رابطه برقرار شود و در قندهار کنسولگری تأسیس کنیم و برای رفع مشکل حزب وحدت پیگیری کنیم و کمک به آنها را شروع کنیم.
کارکنان نهاد [ریاستجمهوری]، افطار میهمانم بودند. در دفترم اعضای شورای عالی امنیت ملی بودند. به نهاد رفتم و با آنها افطار کردم و برایشان دربارة شب قدر و مقام علی (ع) صحبت نمودم.[۱] گفتم مثل خانوادههای دفتر، هدیهای به بچههایشان داده شود. به دفترم برگشتم. آقای فلاحیان آمد و اوراق فاکسی را آورد که یکی از عناصر حزب دموکرات آمریکا زده و خواسته بود، برای کمکردن دشمنی دولت فعلی آمریکا که درصدد ضربه زدن به ایران است، بعضی از اسناد مربوط به جریان مک فارلین را برای تضعیف جمهوریخواهان منتشرکنیم تا باعث کمشدن خشم دموکراتها و نزدیکی ایران و آمریکا بشود. گفت آیتالله خامنهای گفتهاند کمیتهای زیر نظر من، موضوع را پیگیری کنند. گفتم باید قبلاً با رهبری در این باره صحبت کنم. سرماخوردگی و کمی تب دارم. به خانه آمدم؛ به خاطر کسالت، نتوانستم تمام شب را احیاء داشته باشیم.
سال ۱۳۷۴
ستاد تنظیم بازار، جلسه با چند گزارش و مصوبه داشت. عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة نحوه انجام تکالیف بانکها در دادن تسهیلات بحث بود و کارکنان سازمان تبلیغات اسلامی رسمیت یافتند.
افطار میهمان آیتالله خامنهای بودم. دربارة مسایل بوسنی و هرزگوین و [لوئیس] فراخان و انتخابات و مردودیها[ی اخذ صلاحیت در شورای نگهبان] مذاکره کردیم. ایشان مایل نیست که داوطلبان به ادله خطی و رقابتها رد شوند. قرار شد به شورای نگهبان تذکرداده شود؛ حتی در مورد افراد نهضت آزادی که به صورت فردی ثبت نام کردهاند، مگر اینکه قانون مانع آنها باشد. نگرانی هم از رأی نیاوردن نامزدهای جامعه روحانیت مبارز ندارند و اهمیتی هم به برندهشدن رقبای آنها نمیدهند.
سال ۱۳۷۵
از منزل به محل پارک جمشیدیه [در شمال تهران] رفتیم؛ برای افتتاح طرح توسعه پارک که در سطح ۳۰ هکتار ساخته شده است. نام بخش جدید را «باغ فردوسی» گذاشتیم. طراح، آقای دکتر [غلامرضا پاسبان] حضرت[۱] که در زمان رژیم سابق، طرح پارک جمشیدیه را هم داده بود، توضیحات داد. با حفظ طبیعت کوه، تأسیسات خوبی ساختهاند؛ منجمله مرکزی برای هر یک از استانهای کشور که از آذربایجان و کردستان و تُرکمنها و زاگرس ساخته شده و کردستان و آذربایجان، با گروه سرود و نمایش کارهای دستی بومی، برنامه اجرا کردند.
برای درههای گلابدره و کلَکچال هم طرح تهیه کردهاند. ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان، خرج این قسمت شده است. پیشنهاد کردم، در یکی از آثار، طرح ایجاد درختی بزرگ که عملکرد آب را در بخشهای مختلف - از بالا تا پایین درخت- نمایش میدهد، اجرا کنند؛ شبیه آنچه در لسآنجلس، قبل از انقلاب دیدم.
سپس به محل پل بزرگ یادگار امام رفتیم که ۲ هزار و ۶۰۰ متر است؛ بزرگترین پل کشور. از لوح پرده برداشتیم و از روی پلگذشتیم. زیر پل راکه بازارچه عظیمی میسازند، دیدیم؛ با زیر بنای ۳۳ هزار مترمربع، در دو طبقه که تاکنون ۵ میلیارد تومان، سرقفلی فروختهاند. ارزشکل سرقفلی مغازهها، ۲۵ میلیارد تومان است. سپس سراسر بزرگراه
یادگار امام را که ۶ کیلومتر است، رفتیم؛ در حال ساخت است. [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران و شهردار منطقه، توضیحات میدادند. در دره پونک، دومین تونل آب را برای عبور بزرگراه ساختهاند.
گشتی در خیابانهای سعادتآباد زدیم. در ساختمان جدید شهرداری [منطقه ۲]، گزارش کارها و چند طرحی را که افتتاح شد، دادند، منجمله خود آن ساختمان که جالب ساخته شده است. گزارش آقایان کرباسچی، [شهردار تهران] و موسوی، [شهردار منطقه ۲] را شنیدیم؛ تاکنون ۱۲۰ پل و ۲۲۰ کیلومتر اتوبان ساختهاند و ۲۴ هزارهکتار فضای سبز در کمربندی سبز تهران و پانصدمین پارک سبز داخل تهران، به نام گلشن که در جنوب شرقی شهر، امروز افتتاح شد.
بخش خصوصی در این ۷ سال، ۵ هزار میلیارد تومان، سرمایهگذاری در ساختمان کرده است. من هم صحبت دلگرمکنندهای در اهمیت کارهای شهرداری تهران ایرادکردم[۲] و از چند لوح پرده برداشتم؛ من جمله آبیاری بارانی فضای سبز تهران.
به دفترم رفتم. در مسیر، آقای [علیمحمد] بشارتی [وزیر کشور]، در ماشین نشست و راجع به تاریخ انتخابات ریاستجمهوری بحث شد. قرار شد روز ۱۶ خرداد ۷۶ باشد. قبلاً روی دوم خرداد صحبت بود. به خاطر استفاده از فضای برنامههای سالگرد امام، جهت حضور مردم در پای صندوقها، این تاریخ را انتخاب کردیم؛ نظر رهبری هم همین است.
آقای [علیرضا] عسکری، فرمانده جدید نیروی مقاومت بسیج تهران آمد و از سیاستهای افراطی که در سال گذشته در بسیج اجرا شد، اظهار ناراحتی کرد؛ من جمله استفاده از بسیج در نهی از منکر و فساد خانمهای بدحجاب و نیز شرکت در انتخابات مجلس، به نفع یک جریان و موارد دیگر و برای کار جدید کمک خواست؛ به نظر میرسد، آدم معتدل و عاقلی است.[۳]
اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیسجمهور] آمد. درباره مسائل انتخابات و ماهواره و مسائل آمریکا با ایران صحبت شد. عصر آقای نعمتزاده، [وزیر صنایع] آمد. گزارش کار صنایع، منجمله چوب و کاغذ مازندران و سیمان هرمزگان و کاغذ کرمانشاه و پارچه چادرمشکی را داد و برای گرفتن ارز اضافی استمداد کرد. شب شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلسه با چند مصوبه داشت. آقای [مصطفی] پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات]، اطلاع داد که فرد آفریقایی را آزاد کردهاند. به خانه آمدم. فائزه آمد. در مورد انتخابات [ریاستجمهوری] و ساختمان ورزشگاه انقلاب، مشورت کرد.