محمود صادقی، عضو فراکسیون امید مجلس که صلاحیتش برای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی تایید نشد با گله از عملکرد شورای نگهبان میگوید: سخنگوی شورای نگهبان علت عمده رد صلاحیتها را مسایل مالی و اخلاقی اعلام میکند در حالی که به نظر من دلایل رد صلاحیتها، بیشتر جنبه سیاسی دارد.
صادقی همچنین عنوان کرد با توجه به اینکه اصلاحطلبان فقط برای ۳۰ کرسی امکان رقابت دارند، ترکیب مجلس یازدهم با اکثریت قاطع اصولگرا خواهد بود که این ترکیب بر اساس خواست عمومی مردم نیست بلکه روند تایید صلاحیتها، نقش عمده را در این خصوص داشته است.
متن گفت و گو با محمود صادقی را میخوانید:
بعد از اتمام بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان و مشخص شدن تکلیف کاندیداها، بسیاری از اصلاحطلبان به نحوه عملکرد شورای نگهبان انتقاد داشته و معتقد هستند که تعداد رد صلاحیت شدهها در جناح اصلاح طلبان بسیار زیاد است. با این شرایط به نظر شما، نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده به چه شکلی خواهد بود؟
بر اساس راهبردی که از ابتدا اعلام شده بود، اصلاحطلبان اولا بنای مشارکت فعال در انتخابات را داشتند و دارند و بیش از یک سال پیش، سومین دوره شورای عالی را با مشارکت احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب تشکیل دادند؛ بیش از ۳۰ جلسه و نشست متعدد کارگروههای کارشناسی برگزار و طرحی را به نام “سرا” آماده کردند. در واقع اصلاحطلبان بنای مشارکت گسترده در انتخابات را داشتند اما تعداد کمی از کاندیداها تایید شدند، کمتر از ۲۰ نفر در تهران و تقریبا کمتر از آن هم در مجموعه شهرستانها باقی ماندند. بنابراین اصلاحطلبان با این وضعیت امکان رقابت و شرکت در انتخابات را به صورت ارائه لیست ندارند؛ زیرا با توجه به تجربهای که در دور پیش با قرار دادن افراد غیر همسو در لیست به وجود آمد، این انتظار درستی نیست که اصلاحطلبان باز هم اینگونه لیست ارائه دهند. این بار باید افرادی را کاندید کنند که بعدا بتوانند مسوولیت عملکرد آنها را بر عهده بگیرند و متقابلا هم کاندیدا هم باید اشخاصی باشند که اساسا بتوان از آنها مطالبه کرد و اشخاصی که چنین هویتی نداشته باشند عملا نمیتوان انتظار پاسخگویی از آنها را داشت. بنابراین تا این مقطع، دستهای اصلاح طلبان برای حمایت از کاندیداهایی که بتوان آنها را به مردم معرفی کنند، خالی است. تعداد زیادی از کاندیداها رد صلاحیت شدند و بر اساس مقایسهای هم که انجام شده، این تعداد رد صلاحیتها تقریبا بی سابقه است. شورای استانی اصلاحطلبان در اکثر استانها اعلام کردند که برای ارائه لیست دستمان خالی است. سخنگوی شورای نگهبان هم علت عمده رد صلاحیتها را مسایل مالی و اخلاقی اعلام میکند در حالی که دلایل رد صلاحیت بیشتر آنها، جنبه سیاسی دارد؛ من با تعداد زیادی از نمایندهها که صحبت کردم، مواضع سیاسی که بیشتر در قالب نطق و یا سوال و استیضاح داشتند و یا فعالیت در شبکههای اجتماعی را دلیل رد صلاحیت عنوان کردند.
رد صلاحیت گسترده و نبود کاندیدای مورد نظر را دلیل عدم ارائه لیست عنوان میکنید درحالی که بخشی دیگر از کارشناسان سیاسی عنوان میکنند که اگر اصلاح طلبان بخواهند در انتخابات پیروز شوند باید لیست ارائه دهند. پس به نظر شما راهکار حضور موفقیت آمیز اصلاحطلبان در انتخابات آینده چیست؟
به من نظر فردی نمیدهم چراکه عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان هستم و هر نظری که خرد جمعی به آن رای دهد، من هم به آن ملتزم میشوم. وقتی شرایط برای ارایه لیست وجود ندارد پس معقولترین راه همین است که لیستی ارائه ندهیم اما مردم را به شرکت در انتخابات تشویق میکنیم که خودشان به صورت انفرادی تصمیم بگیرند و از میان کاندیداها، انتخابات کنند. اصلاحطلبان هیچ وقت انتخابات را تحریم نمیکنند با توجه به تحلیلهای بیگانگان و شرایط کشور در عرصه جهانی و منطقهای، نیاز است که انتخابات باشکوهی برگزار شود. عدم ارائه لیست نباید به معنای این باشد که در انتخابات شرکت نکنیم بلکه با وجود این محدودیتها کماکان حضور در انتخابات برای ما مهم است؛ خصوصا جدای از جنبههای مربوط به حقوق شهروندی و حق رأی، بحث امنیت ملی و تمامیت ارضی مطرح است. بر این مبنا اصلاحطلبان که خودشان از بانیان نظام و انقلاب هستند، حاضر نیستند به خاطر این محدودیتها، خدشهای به امنیت ملی کشور وارد شود.
به نظر شما میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده به چه میزان خواهد بود؟
در بخشی از شهرستانها و روستاها، انتخابات به طور سنتی جنبه محلی و قومی پیدا میکند و بخش قابل توجهی از مردم هم به طور معمول در انتخابات شرکت میکنند. اما در حال حاضر با توجه به شرایط موجود و مشکلات معیشتی و بیکاری که مشکل مشترک همه این مناطق است، به احتمال زیاد سطح مشارکت در شهرستان پایینتر از دورههای قبلی خواهد بود؛ اما در کلان شهرها و شهرهای بزرگ، نگاه عمده مردم بر این اساس است که این مشکلات معیشتی، ریشه در مشکلات سیاسی دارد و پیش بینی من این است که در کلانشهرها، سطح مشارکت خیلی پایین خواهد بود حتی اگر کاندیداهای بیشتری هم تایید شوند، باز هم ما در زمینه حضور گسترده مردم با چالش مواجه هستیم و میزان رد صلاحیت ها مزید بر علت شده است.
با توجه به مباحثی که در خصوص عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت کاندیداها عنوان کردید و همچنین وضعیت حضور مردم در انتخابات، به نظر شما آرایش سیاسی مجلس یازدهم به چه شکلی خواهد بود و اصلاحطلبان چند درصد کرسیهای مجلس را کسب خواهند کرد؟
در بیانیه اصلاحطلبان اعلام شده است که برای ۱۶۰ کرسی، اساسا هیچ رقابتی وجود ندارد و سرنوشت این کرسیها از قبل مشخص شده است؛ در حدود ۵۰ الی ۶۰ کرسی هم رقابت بین خود اصولگرایان هست و اصلاحطلبان برای حدود ۳۰ کرسی امکان رقابت دارند؛ یعنی در خوش بینانه ترین حالت اگر اصلاحطلبان در ۳۰ کرسی که امکان رقابت دارند، رأی بیاورند، ترکیب مشخص است که اقلیت ۳۰ نفره خواهند بود و مابقی یعنی ۲۵۰ الی ۲۶۰ کرسی متعلق به اصولگرایان است. بنابراین ترکیب مجلس یازدهم با اکثریت قاطع اصولگرا خواهد بود که این ترکیب بر اساس خواست عمومی مردم نیست بلکه روند تایید صلاحیتها، نقش عمده را در این خصوص داشته است.
به نظر شما خروجی مجلسی که تقریبا بیشتر کرسیهای آن را اصولگراها تشکیل دهند، چگونه خواهد بود؟
با وضع موجود و آرایشی سیاسی که به آن اشاره کردم، میتوان انتظار داشت که مجلس یازدهم، مجلس تکصدایی باشد. تجربه مجلس تک صدایی را که در دولت هشتم و نهم داشتیم که ۳ قوه با هم همسو بودند، نتایج فاجعه باری را به وجود آورد که هنوز هم در همان وضعیت فاجعه بار زندگی میکنیم و به نظر میرسد سیکل باطل مجددی در فضای سیاسی و مدیریت کشور ایجاد شود؛ اگرچه در نحلههای اصولگرا هم اختلاف نظرهایی در شیوه اداره کشور وجود دارد اما من فکر میکنم مجلس آرام و یکدستی را شاهد باشیم که با یکسال و نیمی که با دولت فعلی همزمان است، یک سال پر چالش را در رقم خواهد زد.
بخشی از سیاستمداران خصوصا در جناح اصولگراها، بر این باور هستند که عملکرد ضعیف مجلس دهم که اصلاحطلبان در آن اکثریت را داشتند، دلیلی خواهد شد که مردم در انتخابات بعدی به اصولگراها بیشتر رأی دهند. ارزیابی شما از عملکرد مجلس دهم چیست؟
برای ارزیابی عملکرد هر نهاد و شخصی علاوه بر توجه به ویژگیهای آن نهاد، باید به موانع، فرصتها و چالشهای بیرونی هم توجه داشته باشیم. مجلس ظرفیتهای بالایی در نظام دارد اما نهادهای موازی باعث کاهش قدرت تصمیم گیری مجلس حتی در پیش پا افتاده ترین مسایل شده است که نمونه آن را در اصلاح قیمت بنزین شاهد بودیم. همچنین شرایط عمومی کشور اعم از تحریمها و فشارهای معیشتی و عملکرد دولت هم در نگاه مردم تاثیر میگذارد. به هر حال مجلس دهم با چالشهایی که داریم شکل گرفت؛ در آن دوره هم اکثریت کاندیداها رد صلاحیت شده بودند و با فراخوان مجدد، اشخاصی شناسایی شدند اما این کاندیداها، اغلب با روش اکتشافی شناخته و به مردم معرفی شدند و مردم به سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان اعتماد کردند و اگر تک تک کرسیها، کیفیت علمی، کارشناسی و اخلاقی بالاتری داشت بسیار میتوانست در عملکرد مجلس موثر باشد. اگر مجلس دهم را با مجالس گذشته مقایسه کنیم طرحهایی که ارایه شده است با مجالس قبل تفاوت چندانی نداشت. تعداد قابل توجهی از مصوبات مجلس در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت بلوکه شده است یعنی مجلس کار خود را انجام داده ولی این نهادها هنوز مصوبات را تایید نکردهاند یا جلوی تعداد قابل توجهی از اقدامات نظارتی مجلس مانند استیضاحها، سوال از وزرا و تحقیق و تفحصها گرفته شده است. یعنی نهادهایی خارج از حوزه نمایندگان، بر عملکرد مجلس سایه انداخته و قاعدتا مردم باید با همه این محدودیتها، عملکرد مجلس را قضاوت کنند اما قضاوتهای مردم متاسفانه به سمتی رفته که در خصوص اثرگذاری اصل نهاد پارلمان به تردید افتادهاند. در بخش ارزیابی عملکرد مجلس دهم، رسانهها غیر از مباحث کلی که مطرح شد جا دارد که مصوباتی که از همه چالشها عبور کرده و تبدیل به قانون شده است را نادیده نگیرند. یکی از مصوباتی که بعد از چالشهای بسیار تصویب شد، کاهش مجازات اعدام در جرایم مربوط به مواد مخدر بود که نقش مهمی در کاهش اعدامها در ایران داشت. تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان در جای خود بسیار مهم بود که بخش قابل توجهی از کسانی که دچار معلولیت هستند، تحت حمایتهای قانونی و اجتماعی قرار میگیرند. قانون اعطای تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج مادران ایرانی با مردان خارجی هم چالشهای زیادی داشت که به تصویب رسید. تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه هم اقدام موثری بود که نباید نادیده گرفته شود. سوال از وزیر اطلاعات در خصوص مظنونان ترور دانشمندان هستهای و ارائه طرحی برای ممنوعیت پخش اعترافات اجباری آنها از تلویزیون که هنوز تصویب نشده است، ارائه طرح تشکیل هیات هماهنگی و نظارت بر زندانها، تلاشهایی که نمایندگان در دفاع از حقوق زنان و دانشجویان و پیگیری وضعیت زندانیان که در دورههای مختلف دستگیر شدند، همه تلاشهای مجلس را در تحقق حقوق و مطالبات جامعه نشان میدهد. بنابراین مجلس دهم حضور فعالی داشت اما تصویری که مردم دارند چندان رضایت بخش نیست که بخشی از این تصویر منفی، به دلیل عملکرد صدا و سیما است که به صورت جهت دار فعالیت های مجلس را در طول سه سال و نیم نادیده گرفته است.
امام خمینی(ره) بارها در سخنان خود مطرح فرمودند که “مجلس در رأس امور است”؛ اما الان عدهای اعتراض دارند و مطرح میکنند که مجلس دیگر در رأس امور نیست. چه عواملی موجب تنزل منزلت مجلس شده است؟
به نظر من مجلس حتی در جریان امور هم نیست. سوالی از دکتر ظریف داشتم که چرا بعد از خروج ترامپ از برجام، دولت گام بعدی مبنی بر اقدام متقابل را بر نمیدارد. بسیاری از نمایندهها تعجب کردند که چرا با اینکه از دولت و برجام حمایت کردم این سوال را از ظریف می پرسم! به ظریف گفتم که مجلس در رأس امور نیست اما حداقل باید در جریان امور باشد؛ درحالی که بسیاری از نمایندهها و کمیسیونهای تخصصی مجلس، از امور مهم کشور از جمله در حوزه سیاست خارجی بیاطلاع هستند و خبرها را از رسانهها میشنوند.
منبع: شفقنا