سرویس سیاسی «انتخاب» / رضا متین: روز یکشنبه هفته جاری (19 آبان) زمانی کهنماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس به منظور تصدی سفارت ایران در روسیه استعفای خود را تقدیم مجلس کرده بود و موافقان و مخالفان ایراد سخن میکردند، این گونه گفته شده که بیش از همه تکاپوی بهروز نعمتی، دیگر نماینده حوزه انتخابی تهران، برای گرفتن تاییدیه استعفا چشم همگان را گرفته بود. در آن زمان گمانهزنی این بود که این تلاشها بیهوده نیستند و خود نعمتی نیز احتمالا همین رویه را در پیش دارد و میخواهد همانند همقطار خود زین پس دیپلمات شود.
بر اساس آنچه در شبکه های اجتماعی آمده (و تایید نشده)، نعمتی به زودی دیپلمات خواهد شد؛ آنهم سفیر ایران در ایتالیا.خیز برداشتن یک نماینده یا نمایندگان برای تصدی پست سفارت به صورت جوهری و فیالنفسه اشتباه و امری نامعقول نیست و در نوشتار حاضر نیز این ملاحظه مورد مدّاقه قرار گرفته که انتصاب عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی به سفارت هر کشوری از بنیان خطایی غیرقابل بخشش نیست اما به طور حتم، در سطح حداقلی باید امکان انتقاد از مکانیزم و نوع انتخاب را محفوظ پنداشت. بر همین مبنا، فرضیه تصدی نعمتی بر پست دیپلماتیک مهم سفارت ایتالیا، فارغ از اینکه آیا به واقعیت تبدیل میشود یا خیر، مورد کنکاش انتقادی قرار گرفته است.
رویه مرسوم در انتخاب دیپلماتها در کشورها مختلف جهان بر اساس ترکیبی از سه عامل، تخصص، تجربه و سطح نفوذ و کارآمدی است. یک دیپلمات باید به طور حتم سطحی از دانش روابط بیالملل و آگاهی تخصص پیرامون وضعیت کشور یا حوزه محل خدمت خود را در کارنامه داشته باشد. افزون بر این عامل دوم، تجریه دیپلماتیک و حضور مستمر در امور مربوط به سیاست خارجی است که باید ملاک قرار بگیرد. سوم سطح اینکه یک دیپلمات باید شبکهای از روابط و نفوذ را در ساختار قدرت داخلی داشته باشد، تا در کشور هدف خدمت مقبول واقع شود و در پیشبرد امور موفق عمل کند.
با حسابی سرانگشتی میتوان اظهار داشت که بهروز نعمتی هیچ یک از مولفههای ابتدایی و لازمه دیپلمات بودن، یعنی تخصص، تجریه و نفوذ را دارا نیست. او در مجلس نهم در مقام نماینده حوزه انتخابی اسدآباد از استان همدان به بهارستان راه پیدا کرد. در مجلس دهم، با شاهکار شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، در لیست امید 30 نفره تهران قرار گرفت و به عنوان نفر بیستم به پارلمان راه پیدا کرد و اولین کسی بود که با امتناع از حضور در فراکسیون امید، راه خود را از اضلاحطلبان جدا کرد و آنها در کُما فرو برد.
تا کنون آنچه نمایان است نوع حضور و فعالیتهای نعمتی در مجلس نهم و دهم، هیچگونه ارتباطی با منصب دیپلمات بودن ندارد لذا بگذارید به سراغ تحصیلات و سوابق مدیریتی او برویم. بهروز نعمتی، دانشآموخته کارشناسی الهیات و معارف اسلامی و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی است. او همچنین، مدتی فرماندار بیجار و در مقطعی و ریاست هیات مدیره شرکت کفش ملی را بر عهده داشته است. افزون بر اینها، در اردیبهشت ۱۳۹۸ این نماینده مجلس از سوی مسعود سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان، بهعنوان سرپرست فدارسیون کشتی نیز منصوب میشود. سادهتر کدگشایی کنیم، کفش، کشتی، فرمانداری، معارف اسلامی، مدیریت اجرایی، نمایندگی مجلس و شاید تعدادی منصب دیگر که ما بیاطلاع هستیم، چه پیوندی با سفیر شدن دارند!
بگذارید آسان و سهلالفهم بگوییم؛ یا ما قدرت فهم تواناییهای آقای نعمتی را نداریم یا واقعا یک جای کار ایراد دارد. ایتالیا مهمترین کشور برای صادارات ایران در کل قاره اروپا است و یکی از هفت کشور صنعتی جهان (جی 7) محسوب میشود. واقعا این مساله قابل پذیرش نیست که شخصی، با کمترین رزومه کاری در حوزه سیاست خارجی و به صرف نمایندگی مجلس و احتمالا یک سری حمایتها بر سفارت تهران در رم تکیه بزند. در نتیجه میتوان عنوان کرد که نعمتی جامهای گشاد را برای پوشیدن انتخاب کرده یا جامهای گشاد را برای او انتخاب کردهاند. در هر دو صورت، پیشنهاد این است که همان ردای خداحافظی با بهارستان در قامت نماینده لیست مستقلین برتن شما زیبندهتر است جناب نعمتی، تا هوای سفر به ایتالیا.
وامانده از بهارستان و در راه باغ ملی
نعمتی که به طور حتم می داند شانسی در انتخابات مجلس ندارد، منفذ دیپلمات شدن را برای خود برگزیدهاست. نعمتی، نیک میداند که نه در تهران بار دیگر رنگ مجلس را میبینند و نه در اسدآباد. اکنون در بده و بستان «بفرمایید سفارت برای شما بینصیبان اسفند 1398»، نعمتی نیز سودای دیپلمات شدن دارد. اگر مجلسیان در 19 آبان مهر تایید بر یک استعفا زدند، اکنون این انتظار میرود حداقل با این یک مخالفت کنند، تا شاید امیدوار شویم که همچنان ندایی مبنی بر دفاع از تخصص و شایستهورزی وجود دارد.
اقای ظریف! جلوی این انتصابات را بگیرید
طی چند هفته اخیر شاهد نوعی سکوت از سوی محمد جواد ظریف پیرامون این موضوعات هستیم. در اینجا دو فرضیه قابل طرح است. اول اینکه یا ظریف مخالف است و گزینهها بر او تحمیل میشوند و دوم اینکه ظریف موافق است و این گزینهها انتخاب او بودهاند. در هر دو حالت تفاوتی در صورت مساله ایجاد نمیشود. پرسش این است مگر وزارت خارجه قحطالرجال است که یک فرد با تخصص و تجریه نسبی از سفارت برداشته میشود و دو فرد بدون کارنامه جایگزین میشوند؟
به هیچ عنوان مساله این نیست که بگوییم مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه بسیار موفق و کاردان است و متعاقب آن به هیچعنوان نمیگوییم که حمید بیات، سفیر فعلی ایران در ایتالیا، دانش آموخته روابط بینالملل از دانشگاه وزارت خارجه و کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و مسئولیتهای مختلفی در حوزههای مدیریت مناطق در وزارت خارجه دارد، پس لیاقت او حضور در منصب سفارت ایران در رم است. مساله این است که اگر «سنایی و بیات»ی که حداقل فهمی از زبان، فرهنگ و حوزه مسئولیت خود در روسیه و ایتالیا دارند، برکنار میشوند، از میان همان کارمندان و کارکنان وزارت خارجه که شاید سالها خاک تجربهاندوزی را خوردهاند، گزینهای شایستهتر انتخاب شود.
فارغ از اینکه اجباری پشت پرده وجود داشته باشد یا خیر، مسئولیت اصلی این انتخابها بر عهده شخص محمد جواد ظریف است. شاید برخی از کارمندان و مدیران وزارت خارجه که دستی در آتش دارند، تقریرات نگاشته شده را نپسندند و حتی مخالف باشند اما این مساله سبب نمیشود که در مسیر خدمت به منافع ملی کشورمان و پیشگیری از انتخابهای نامعقول در هر زمینهای اعم از سیاست داخلی و خارجی، سکوت پیشه کرد. لذا ضروری است وزیر امور خارجه کشورمان که شاید خود ما نیز او را یکی از صاحب سبکترین و کاردانترین وزاری خارجه تاریخ ایران میدانیم، کنشی در حد قامت خود نسبت به این انتصابات انجام دهد. در حالت حداقلی میگوییم آن ظریفی که ما میشناختیم، این نبود، پس نگذارید مردم ناامید شوند و جلوی اینگونه انتصابات را بگیرید.