اندیشکده کارنگی در مطلبی به قلم مایکل یانگ، نظرات چندین نفر از کارشناسان این اندیشکده در مورد مسائل سیاسی و امنیتی مرتبط با خاورمیانه و آفریقای شمالی را منتشر کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، نظرات کارشناسان مذکور به شرح زیر است:
فرید مرجایی:
محاصره اقتصادی و تحریمهای فلج کننده آمریکا مشکلات فراوانی برای ایران ایجاد کرده اند. همیشه این نگرانی وجود دارد که بحران اقتصادی به ناآرامیهای مردمی گسترده منجر شود. به همین خاطر رهبران ایران از کاهش تنش در جبهههای مختلف استقبال خواهند کرد.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان یکی از معدود شاهزادههای سعودی است که در خارج از کشور تحصیل نکرده است. شاید به همین خاطر او از دریچه سیاست اقتدارگرای داخلی به مسائل بین المللی مینگرد. حاکمان اقتدارگرا هرگز به خاطر سیاستهای خود با مقاومت داخلی روبرو نمیشوند. به همین خاطر خیلی تمایلی به مذاکره نشان نمیدهند. اما ابتکارهای استراتژیک ریاض به پیروزی منجر نشده اند. سیاستهای عربستان در یمن، سوریه و قطر به شکست منجر شدند. مسائل دیگر از جمله قتل جمال خاشقچی و قیمت پایین نفت نیز شاید دیدگاههای رهبران سعودی را تغییر داده باشند.
به احتمال زیاد تهران و ریاض در ماههای آینده فرایند گفت و گویی را شروع خواهند کرد که میتواند به کاهش تنش در خلیج فارس و همچنین پایان جنگ داخلی یمن منجر شود. با وجود این، بعید به نظر میرسد که دو کشور آمادگی لازم برای حل و فصل همه اختلافات خود را داشته باشند. البته هرگونه ابتکار دیپلماتیک عربستان باید در چارچوب معماری امنیتی آمریکا برای منطقه پیاده سازی شود. اما در شرایط کنونی بعید به نظر میرسد که تهران تمایلی برای تغییر رویکرد بلند مدت خود در قبال آمریکا و اسرائیل داشته باشد.
فاتیحا دازی هنی:
در ماههای اخیر شاهد تشدید تنش بین ایران و عربستان بوده ایم. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به خاطر سیاستهای منطقهای خود مورد انتقاد قرار گرفته است. ائتلاف نظامی عربستان در یمن به شکست منجر شد. علاوه براین، اتحاد عربستان و امارات علیه جمهوری اسلامی باعث تشدید تنش در منطقه و دور شدن قطر از کشورهای عربی شد.
ماه گذشته شاهد حملات گستردهای علیه تاسیسات و میادین نفتی عربستان بودیم. کشورهای غربی و عربستان معتقدند که ایران پشت این عملیات بوده است. اما در نهایت رئیس جمهور آمریکا تمایلی برای اقدام نظامی علیه تهران نشان نداد. این موضوع میتواند به یک رویکرد امنیتی جدید در خلیج فارس منجر شود. تهران و ریاض باید به دنبال راهکارهایی باشند که به کاهش تنش در منطقه کمک کند. هیچ کس در شرایط کنونی تمایلی به درگیری نظامی نشان نمیدهد. قرار است ولادمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در اواسط ماه اکتبر از عربستان بازدید کند. مسکو میتواند نقش موثری در این زمینه ایفا کند.
توماس لیپمان:
به نظر میرسد که وقایع اخیر باعث تغییر دیدگاههای تحلیلگران در مورد تنش در خلیج فارس شده اند. حملات ماه گذشته علیه تاسیسات نفتی سعودی و عدم تمایل دونالد ترامپ به اقدام نظامی علیه تهران باعث تشدید نگرانیهای رهبران سعودی شد. خروج تدریجی نیروهای امارات از جنگ یمن نیز چالش دیگری برای ریاض ایجاد کرده است. ایرانیها نیز زیر بار تحریمهای شدید واشنگتن قرار گرفته اند و اقتصاد آنها در آستانه فروپاشی قرار دارد.
برخی کشورهای منطقه از جمله عراق و پاکستان در حال تلاش برای میانجیگری بین تهران و ریاض هستند. اما ما نباید خیلی امیدوارم باشیم. دو کشور چشم اندازهای ناسازگاری در مورد آینده خاورمیانه دارند. البته تهران و ریاض تمایلی به جنگ تمام عیار ندارند، زیرا هیچ کدام توانایی پیروزی را نخواهند داشت. البته آنها میتوانند در مورد برخی مسائل از جمله جنگ یمن، حمایت ایران از گروههای شبه نظامی و برنامه هستهای ایران به توافق برسند. علاوه براین، هیچ کدام از دو طرف به مشروعیت رژیم دیگر اعتقاد ندارد که خود احتمال موفقیت مذاکره مستقیم را کاهش میدهد.
فیرص ماکساد:
برخی منابع گزارش کرده اند که تهران و ریاض به طور غیر مستقیم در حال مبادله پیام هستند. این موضوع نباید برای ما غافل گیر کننده باشد. کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه تهران و حملات اخیر علیه تاسیسات نفتی در خلیج فارس به بحران کنونی منجر شدند. مقامات آمریکایی به تهران هشدار داده بودند که هر گونه حمله مستقیم علیه منافع یا سربازان آمریکایی با اقدام نظامی پاسخ داده خواهد شد. به همین خاطر جمهوری اسلامی تصمیم گرفت متحدان عربی واشنگتن را در راستای تشدید تنش در خلیج فارس هدف قرار دهد. عدم واکنش دولت ترامپ به حملات ماه گذشته باعث کاهش اعتماد کشورهای عربی و اسرائیل به واشنگتن شده است. متاسفانه رئیس جمهور آمریکا از یک سیاست خارجی منسجم پیروی نمیکند. ترامپ از شروع یک جنگ جدید در خاورمیانه هراس دارد، اما تمایلی نیز برای عقب نشینی از کمپین فشار حداکثری نشان نداده است. به همین خاطر متحدان عربی آمریکا احساس میکنند که باید رویکرد جدیدی را برای تامین منافع خود اتخاذ کنند.
مارک لینچ:
گزارشهای اخیر در مورد تلاشهای عربستان و ایران برای کاهش تنش در منطقه امیدوار کننده هستند. البته هنوز تردیدهای زیادی در مورد نتایج این مذاکرات وجود دارد. دو طرف دلایل خوبی برای روی آوردن به دیپلماسی دارند. ایران برای مدتی طولانی به دنبال تعامل با رقیب منطقهای خود بوده است. حملات ماه گذشته نیز باعث تشدید نگرانیهای رهبران سعودی در مورد جنگ تمام عیار در منطقه شدند. اگرچه کمپین فشار حداکثری آمریکا از لحاظ اقتصادی ضربه بزرگی به ایران وارد کرد، اما آشکار است که واشنگتن پیشرفتی در دست یابی به اهداف استراتژیک خود نداشته است. علاوه براین، سعودیها نگران عواقب احتمالی شکست ترامپ در انتخابات سال آینده هستند. در سالهای گذشته جنگ یمن و قتل جمال خاشقچی باعث بدتر شدن تصویر عمومی رژیم سعودی در فضای داخلی آمریکا شده بود.
اگرچه شرایط کافی برای گفتگو بین این دو رقیب منطقهای فراهم شده است، اما بعید به نظر میرسد که تهران و ریاض بتوانند تمام اختلافات خود را حل و فصل کنند. در طول یک دهه گذشته شاهد گسترش فرقه گرایی، جنگهای نیابتی و حملات تروریستی در خاورمیانه بوده ایم. بدون شک مقابله با رفتارهای منطقهای ایران یکی از اهداف اصلی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی بوده است. خروج آمریکا از توافق هستهای نیز فرصتی در اختیار جریانهای تندرو در ایران قرار داد تا سطح حمایت داخلی خود را افزایش دهند. البته دو طرف دلایل خوبی برای پرهیز از درگیری نظامی دارند و باید به دنبال راه حلی برای کاهش تنش در خلیج فارس باشند.