سرویس تاریخ «انتخاب»: دکتر مصطفی چمران از اعضای فعال نهضت آزادی ایران در خارج از کشور در سالهای پیش از انقلاب و نیز از همراهان امام موسی صدر در تشکیل جنبش امل1 در لبنان، دوره جنگهای چریکی را در مصر دیده بود، در میانه دهه چهل و درست زمانی که نهضت آزادی، شعبه خارج از کشور، تصمیم گرفت نیروهایش را برای مبارزات مسلحانه علیه رژیم شاه آماده کند. آن زمان نهضت آزادی خارج از کشور همراه با نیروهای اخوانالمسلمین در مصر و با پشتیبانی جمال عبدالناصر سازمانی را به نام «سماع» تشکیل دادند. این نهضت افرادش را در قالب این سازمان برای گذراندن دوره آموزش تئوری و عملی (طرز ساخت مواد منفجره، جنگهای چریکی، انفجار پل و....» به مصر میفرستادند. هرچند سازمان سماع مدت زیادی دوام نیاورد و بعد به عللی نهضت آزادی خارج از کشور آن را منحل کرد. دکتر مصطفی چمران از جمله افراد نهضتی بود که آموزشهای تئوری و عملی جنگهای نامنظم را در مصر گذرانده بود و پس از آن عازم جنوب لبنان شد تا مبارزانی را که از ایران یا لبنان نزدش میرفتند آموزش نظامی بدهد. مصطفی چمران در دولت موقت و سپس در سال نخست جنگ ایران و عراق وزارت دفاع را بر عهده داشت و به واسطه سابقهاش بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم در این جنگ بود. یکی از مسائل چمران در جنگ اختلافاتش با گروه های دیگر بود، اختلافاتی که علی شمخانی در توصیف آن میگوید: «ما یک دشمن داشتیم به نام عراق، یک مخالف داشتیم به نام ارتش، و یک رقیب داشتیم به نام گروه چمران.» اما محسن رفیقدوست، فرمانده اسبق سپاه، در خاطراتش بیشتر در این باره گفته است:
من... میدیدم که روابط بین سپاه و چمران خوب نیست. حتی در زمانی که ایشان وزیر دفاع شد، در دوره کوتاهی آقای خامنهای معاون ایشان بود. خدا رحمتش کند. ایشان همان موقع که وزیر دفاع بود، با سپاه همکاری نداشت. این قضیه به قبل از جنگ مربوط میشود. یک بار آقا به من فرمودند: «تو که با او آشنایی داری و همدیگر را میشناسید، بروید یک ملاقات با ایشان داشته باشید.» ساختمان وزارت دفاع در خیابان سرگرد سخایی بود. من رفتم و با چمران ملاقات کردم. صحبت ما بر سر این بود که چرا ایشان آبش با سپاه در یک جوی نمیرود. گفتم: «من خودم مدعی هستم که اولین و پیرترین سپاهی هستم؛ ولی در سپاه من کوچکترین سپاهی هستم. سپاه آمرانه نمیپذیرد.» گفت: «پس چطور میپذیرد؟» گفتم: «برادرانه میپذیرد.» گفت: «در یک سازمان نظامی؟» گفتم: «ما در صدر اسلام هم سازمان نظامی داریم. پیغمبر(ص) فرمانده بود. ولی وقتی یک غریبه میآمد، میپرسید: ایکم محمد؟ چون گرد مینشستند، که معلوم نشود فرمانده کیست. حالا شما هم یک مقدار از بالا بیایید پایین. به خصوص که اعتبار امام هم با شما هست.»
جنگ برای انقلاب و حتی ارتش پدیدهای تازه بود؛ ارتشی که بر اثر انقلاب، ضربه خورده بود. از آن گذشته تا آن موقع اصلا جنگ ندیده بود. در جنگ جهانی دوم فرمانده ارتش ایران به نظامیان گفته بود که به خانههایشان بروند. چهل سال بعد از آن هم گروه کوچکی به ظفار عمان اعزام شدند و در سال 1324 در غائله آذربایجان جنگ مختصری داشتند؛ همین. در سپاه هم یک مشت جوان دور هم جمع شده بودند که وقتی جنگ شد، هرکسی که عِرق دفاع از انقلاب و اسلام و ایران را داشت، راه افتاد...
منبع: برای تاریخ میگویم؛ خاطرات محسن رفیقدوست، به کوشش سعید علامیان، تهران: سوره مهر، چاپ اول، 1392، صص 168 و 169.
پینوشت:
1. جنبش امل یکی از دو حزب عمده شیعه در لبنان است. این جنبش در سال ۱۹۷۴ توسط سید موسی صدر پایهگذاری شد. جنبش امل یکی از طرفهای درگیر در جنگ داخلی لبنان بود. هماکنون نبیه بری دبیرکل جنبش امل است. [ویکی پدیا]