مظفرالدین شاه قاجار، صدوسیزده سال پیش، در یازدهمین سال سلطنتاش، و تحت فشار اجتماعی و سیاسی فراوان، در چهارده مرداد ۱۲۸۵ هجری شمسی، به صدور فرمان مشروطه تن داد. این فرمان کموبیش نقطه عطفی در تاریخ ایران جدید است.
زیاده عرضی نیست، فقط خواستم بگویم سالی یک بار خواندن این فرمان، برای هر ایرانی که دغدغه ایران دارد، خالی از فایده که نیست، اسباب سنجش هم هست. سنجش اینکه بدانیم این صدوسیزده سال چقدر راه در تاریخ آمدهایم و چقدر راه مانده است که برویم.
«جناب اشرف صدراعظم -- از آنجا که حضرت باری تعالی جلشأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده لهذا در این موقع که اراده همایون ما براین تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت، اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه، علماء، اعیان، اشراف، ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ معین و مهیا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسیده و بعونالله تعالی مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمهٔ امور مملکت و اجراء قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر میداریم که سواد دستخط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفهالحال مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بیزوال باشند -- در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادیالثانیه ۱۳۲۴ هجری در سال یازدهم سلطنت ما.»
برخی از کلیدیترین عبارات این متن به نظرم اینهاست:
حضرت باری تعالی (انتساب شاه به خدا)
بکف کفایت ما
رعایای صدیق (شاه در برابر رعیت)
اراده همایون ما بر این تعلق گرفت (ملت کیلویی چند)
منتخبین شاهزادگان قاجاریه، علما، اعیان، اشراف، ملاکین، تجار و اصناف (بقیه ملت به هیچ)
به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود (ما دست آخر تأیید میکنیم)
به موجب این دستخط مبارک (شاه مبارک است)
مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است (قرار بود مجلس نگهبان عدل باشد)
تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما (ما شاهیم، خودمان میدانیم که نیتمان حسنه است.)
که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است (ما شاه هستیم و ترقی دولت و ملت ایران را خودمان تشخیص میدهیم.)
مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بیزوال باشند (کار خلق خدا، دعاگویی ما و مجلسمان است.)
نکته آخر اینکه «کلمات مهماند و کار میکنند.» همین متن سراسر از بالا به پایین پر از غرور و نخوت پادشاهی، دستآویز تاریخی و الهامبخش حرکت یکصدساله ملت ایران شده است.
کلمات و متنها فقط به دیوار تاریخ آویخته نمیشوند بیحرکت، بلکه بر صحنه تاریخ راه میروند، فرمان میدهند و اثر میگذارند و از این منظر است که هر قدر متن تولید کنیم و بر در و دیوار تاریخ و اذهان آدمیان آویزان کنیم، فقط حرف نزدهایم، بلکه کار کردهایم.
محمد فاضلی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی