محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان 5 شنبه هفته گذشته از سوی وزارت خزانه داری آمریکا تحریم شد. اقدام تازه واشنگتن علیه وزیر خارجه کشورمان در حالی انجام گرفت که خلیج فارس در سی سال گذشته در تنش بی سابقه ای قرار گرفته است. آخرین درگیری ها در خلیج فارس به حمله نظامی عراق به کویت بر میگردد که با دخالت آمریکا پایان یافت. آمریکا در حالی ظریف را تحریم کرد که همان روز معافیت های هسته ای ایران را نیز تمدید کرد. که این نیز در نوبه خود جالب توجه بود.
این روزها حواشی علل تحریم وزیر خارجه کشورمان بسیار است. برخی از خبرگزاری های غرب در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده اند که دلیل تحریم ظریف پاسخ منفی ظریف به دعوت ترامپ در کاخ سفید بوده است. برخی دیگر عنوان کرده اند که علت ان این است که ترامپ با تحریم ظریف قصد دارد با رهبر معظم انقلاب مذاکره کند. برخی دیگر نیز سریال گاندو را مطرح کرده اند و معتقدند که این سریال چهره وزیر خارجه کشورمان را در جامعه بین الملل مخدوش کرد و من باب آن نیز ترامپ و مشاورانش دریافته اند که ظریف اختیاری ندارد! درباره علل و چرایی تحریم ظریف با مرتضی خوانساری گفتگوی داغ و چالشی داشته ایم که از نظر می گذرانید:
در وهله اول برای گرم شدن بحث بفرمایید ارزیابی کلی شما از تحریم ظریف چیست؟
پاسخ این سئوال را باید از تاریخ و ترامپ پرسید. به گواه تاریخ، ظریف مقتدرترین، با تجربه ترین و دلنشین ترین وزیر خارجه تاریخ دیپلماسی ایران و انقلاب اسلامی است.
ظریف به عنوان رئیس دستگاه سیاست خارجی اهداف نظام را به گونه ای در عرصه های بین المللی مدیریت کرد که توانست سیاست خارجی آمریکا را با چالش های جدی در عرصه های دیپلماتیک مواجه کند؛ بطوریکه آمریکا را مجبور ساخت که برجام را امضا کند و بعد از آن خارج گردد.
ترامپ هم پاسخ به تحریم ظریف را بهتر از هر کس دیگری داده است . ترامپ ده ها بار تاکید نموده که برجام بدترین توافق است. ترامپ اذعان دارد که با برجام ایران سر ما کلاه گذاشت. هم پول هایش را با برجام از آمریکا خارج کرد و هم می تواند بعد از چند سال سلاح اتمی بسازد .
حاصل تلاش ظریف رخنه در سیاست داخلی و خارجی آمریکا بود و به خوبی توانست ضعف و نقص دستگاه سیاست خارجی و تصمیم گیر آمریکا را به رخ آنها بکشید.
آمریکا به عنوان محبوب ترین کشور جهان بعد از جنگ جهانی دوم در تنش سیاسی چهار دهه اخیر با جمهوری اسلامی ایران به منفورترین کشور جهان نزد افکار عمومی و ناقض پیمان های بین المللی نزد افکار بین الملل مبدل شده است. این حاصل تلاش های دیپلماتیک نظام در عرصه جهانی است که بخش عمده ای از آنرا ظریف و همکارانش به دوش کشیدند.
آیا ظریف در معاشرت های دیپلماتیک محدود خواهد شد؟
با این وضعیتی که ایجاد شده آمریکا باید چه کار کند که دیپلماسی ایران را مهار نماید. بهترین راه این تشخیص دادند که ظریف تحریم شود. اما نمی دانند که با تحریم ظریف درهای دیپلماسی کشور بسته نخواهد شد. آمریکا با این اقدام ضعف دستگاه سیاست خارجی و ناتوانی اش در تحلیل رویداها را نشان داد و سیاست خارجی اش را دچار خود تحریمی کرد.
اتحادیه اروپا با ابراز تاسف از تصمیم آمریکا، از ادامه همکاری با ظریف خبر داد. حتی هم پیمانان آمریکا ازجمله وزرای خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس بر ادامه رایزنی ها و همکاری با ظریف تاکید نمودند. بنابراین آمریکا با تحریم ظریف بیشتر خود را تحریم کرده است.
حتی شرایطی که آمریکا در تحریم ظریف ایجاد کرد تا حدی برای آمریکا سخت شد که سفیر ترامپ در آلمان در مصاحبه با یک هفته نامه معتبر آلمانی از مأیوسی و ناامیدی از آلمان و اروپا سخن گفت.
این ناامیدی و سرگردانی در کاخ سفید هم مشهود است. وزیر خارجه به کاخ سفید دعوت می شود. دعوت را نمیپذیرد بعد از چند ساعت تحریم می شود. این نتیجه بی ثباتی در سیاست خارجی آمریکا است.
از منظر حقوق دیپلماتیک چه طور؟ اشاره کردید به سازمان ملل ایا دولت امریکا اجازه و اجرای این کار را دارد؟ پس مصونیت دیپلماتیک چه معنایی دارد؟
آمریکا طبق تعهدات و وظایف خود که در ابتدای استقرار سازمان ملل در نیویورک پذیرفته؛ به لحاظ حقوقی نمی تواند به نمایندگان کشورها برای شرکت در نشست های سازمان ملل ویزا ندهد. اگر روادید صادر نکند؛ نقض قوانین بین المللی را مرتکب شده است .
لازم به ذکر است که مصونیت سیاسی مصرح در کنوانسیون وین؛ زمانی احراز می شود که کشور پذیرنده این مصونیت را قبول کرده باشد. صرف دیپلمات بودن؛ مصونیت سیاسی کسب نمی شود. هر دیپلمات هم تنها در کشور پذیرنده مصونیت دارد.
ضمنا آمریکا به لحاظ حقوقی وظیفه مند است که نسبت به صدور روادید برای ظریف بمنظور شرکت در نشست های سازمان ملل اقدام کند. بنابراین ظریف حتی مشکل رفتن به ایالات متحده را ندارد؛ مگر اینکه آمریکا دوباره ناقض معاهدات بین المللی شود و کارنامه خود را در نقض قوانین بین الملل سیاه تر نماید.
دلیل این حجم از خشم و نگرانی چیست؟ چرا تیم ترامپ نگران رفت و آمد ظریف به آمریکا است؟ حتی یک بار بولتون اعتراف کرد که ما نگران مصاحبه های ظریف هستیم.
هدف اول تیم ترامپ از تحریم ظریف؛ تحریم ایشان و دیپلماسی ایران نیست. وحشت آنها از دخالت ایران در انتخابات 2020 آمریکا است.
تیم ترامپ می داند که ظریف با حدود 40 سال سابقه دیپلماتیک از برجسته ترین و با سابقه ترین دیپلمات عصر حاضر است و تنها وزیر خارجه ای در جهان است که تجربه جنگ، سازمان ملل، برجام و بحران های مختلف را دارد. مهمتر اینکه تحلیل گر تحولات داخلی و خارجی آمریکا است؛ و توانسته یک لابی قوی در آمریکا ایجاد کند.
نگرانی عمده ترامپ؛ دخالت ظریف در انتخابات 2020 آمریکا است. ترامپ به خوبی می داند که اگر ظریف با دموکرات ها در روند انتخابات 2020 هماهنگ باشد ترامپ شانسی برای پیروزی دوباره در انتخابت ریاست جمهوری را ندارد.
فراموش نکنیم که اثرگذاری موفق روس ها در انتخابات 2016 که با نزدیکی به خانواده ترامپ صورت گرفت؛ و منجر به افشای اطلاعات کلینتون گردید؛ زمینه ساز پیروزی ترامپ در انتخابات شد.
گزارش FBI در اواخر ریاست جمهوری اوباما تحت عنوان "رخنه روسیه به ایالات متحده" تا حدی حائز اهمیت تلقی گردید که اوباما دستورتحریم برخی افراد و نهادهای روسی دخیل در هک شدن سیستم های انتخابات آمریکا را صادر کرد که براساس آن ۳۵ نفر از نیروهای اطلاعاتی روسیه از آمریکا اخراج شدند.
متعاقب گزارش فوق؛ وزارت دادگستری آمریکا ورود پیدا کرد و گزارش جنجال برانگیز بازرس مولر در مورد رخنه روسیه در انتخابات 2016 آمریکا پس از دو سال تحقیق و 150میلیون دلار هزینه منتشر شد. نتیجه گزارش این شد که طبق قانون جرم رئیس جمهور آمریکا قابل اثبات نیست. اما در کنار قابل اثبات نبودن جرم ترامپ، صدور کیفرخواست برای ۳۵ نفر صادر شد که چندین نفر از آنها از اعضای اصلی کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ بودند.
ترامپ هم اکنون با برخورداری از "مصونیت قضائی" مصرح در قانون اساسی متهم نیست. به محض اینکه این مصونیت برداشته شود؛ مجرم است. الان هم سنا در پی استیضاح رئیس جمهور است اما قوانین پیچیده برای برکناری رئیس جمهور بخت اندکی برای موفقیت استیضاح کنندگان دارد. زیرا استیضاح ترامپ نیاز به دو سوم آرای نمایندگان سنا دارد که اکثرشان هم از جمهوریخواهان هستند.
پس دلیل عمده تحریم ظریف؛ شکنندگی ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا است که زمینه ساز جلوگیری از ورود ظریف به آمریکا شده است.
دلایل دیگری هم رسانه های خبری آمریکا مطرح کردند؛ در حواشی علل تحریم ظریف دو عامل خیلی بولد شد یکی دعوت ظریف به کاخ سفید به نقل از نیویورکر و دیگری سریال گاندو، به این خاطر که در این سریال وزیر خارجه را بسیار دور از واقعیت نشان داده اند، شما کدامیک را جدی تلقی میکنید؟ مورد کاخ سفید را آقای ربیعی تایید کردند؛ اما مورد دوم را چه طور ارزیابی می کنید؟
این دو موضوع باید از یکدیگر تفکیک شوند. زیرا هر کدام در بخش های جداگانه دارای اهمیت هستند. بحث درگیر کردن وزیر خارجه در یک سریال تلویزیونی یک موضوع سیاسی است که نه تنها بر اهمیت های امنیتی فیلم نمی افزاید؛ بلکه می تواند ماهیت امنیتی سریال را هم دچار خدشه نماید. سریال گاندو به لحاظ شکل و محتوا مخاطب خود را داشت و بسیار هم موفق بود. البته با تاکید باید گفت که نشان دادن اتفاق ها و رویدادهای امنیتی برای خارج؛ چارچوب و ضوابط خود را دارد و اگر حرفه ای نباشد؛ اصل موضوع و هدف خدشه دار می شود. وزارت خارجه بر اساس وظایف ذاتی خود و براساس وظایف و ماموریت های محوله عمل می کند و به هیچ وجه ورود شخصی و غیر هماهنگ به مسائل ندارد. اما اگر کارگردانی برای هیجان بیشتر مخاطب از وزیر خارجه بهره گیرد، اخلاق حکم می کند که هماهنگ باشد. در غیر اینصورت هم محتوای سریال را زیر سئوال می برد و هم سیاست خارجی کشور را درگیر مسائلی می کند که برای کشور هزینه بر خواهد شد.
یک روزنامه فرانسوی پشت پرده تحریم ظریف را اینگونه تحلیل کرده بود که ترامپ احساس کرده که ظریف اختیاری ندارد و می خواهد با رهبر عالیقدر ایران که تصمیم گیرنده نهایی است مذاکره کند . تحلیل شما چیست؟
روزنامه ها برای کسب مخاطب و رضایت آنها روی موج حرکت می کنند. مگر وزیر خارجه فرانسه در مذاکرات اختیار دارد؟ همه وزرای خارجه براساس نوع ماموریتی که به آنها سپرده می شود ؛ فعالیت دارند. اگر کسی فکر می کند که وزیر خارجه اختیار دارد؛ با دیپلماسی آشنایی ندارد. وزیر خارجه می تواند هم برای ادامه جنگ و هم برای آتش بس و ایجاد صلح مذاکره کند که موضوعاتی به شدت متفاوت هستند. اینطور نیست که وزیر خارجه ای که اختیار مذاکرات در مورد ادامه جنگ را داشت حالا نمی تواند در مذاکرات آتش بس و صلح حضور داشته باشد.
ما نباید در دام کسانی گرفتار شویم که قصدشان به چالش کشاندن وزیر خارجه و بعد دولت و رهبری است. نیت آنها ورود شیطنت آمیز به اقتدار نظام است. نباید تحت تاثیر بدخواهی های رسانه ای قرار گرفت. وزارت خارجه و شخص وزیر خارجه خط مقدم برای اجرای اهداف و تحقق تصمیم گیرها در بخش مرتبط با سیاست های کلان نظام هستند.
جالب تر اینکه بسیاری از روزنامه ها در اروپا؛ دولت ترامپ و شخص ترامپ را فاقد دانش و ظرفیت های لازم برای تصمیم گیری می دانند. پس مشخص است که چنین مطالبی با سفارش کار نو.شته می شود.
چرا امریکا همزمان با تحریم ظریف معافیت های هسته ای را تمدید کرد؟ این چه پیامی داشت؟
اولین پیام روشن این است که در مورد خروج از برجام اشتباه کرده اند. اگر این معافیت را هم بر می داشتند همه ارتباط خود با موضوع هسته ای ایران را از دست می دادند. الان هم حضور آنها در بحث هسته ای تا این حد کاهش پیدا کرده و نمی خواهند این سطح از مشارکت را هم از دست بدهند.
دومین پیام این است که دچار سرگردانی سیاسی و بن بست در تصمیم گیری هستند. به هیچ عنوان به مصلحت نمی بینند که کانال های ارتباطی خود را با ایران بطور کامل قطع نمایند. پیام دیگر به خودشان است که تحریم ظریف را نباید خیلی جدی بگیریم.
در نهایت با تحریم ظریف پیشبینی شما از اینده هرمز و خلیج فارس با تنش های موجود را چه طور میبینید؟ ایا ظریف حریف عرب ها و تنش ها خواهد شد؟
تحولات خلیج فارس را هم از ظریف منفک کنید.
تحولات آتی تنگه هرمز بستگی به تصمیماتی خواهد داشت که اگر به درستی از سوی دو طرف گرفته نشود؛ قطعا ترتیبات امنیتی و ژئو پولیتیک منطقه را دچار تغییر خواهد کرد و نقشه سیاسی و مرزهای جغرافیایی بسیاری از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و منطقه را که با قرار دادهای جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفته اند را تغییر می دهد.
در اینجا باید گذری داشته باشیم به اظهارات اخیر ترامپ که گفته بود که ایرانی ها در جنگ ها بازنده و در مذاکرات پیروز بوده اند. مطمئنا آقای ترامپ نسبت به تاریخ آمریکا هم بی اطلاع است . آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در همه جنگ هایی که در آسیا داشته از جمله جنگ های ویتنام و دو کره؛ جنگ های افغانستان و عراق و سومالی جنگ های نیابتی اش در یمن و لیبی شکست خورده است.
تیم ترامپ به خوبی می داند که ایران به جشنواره ای از پهپادهای فوق پیشرفته آمریکا مبدل شده است. هنوز وحشت آر کیو 170 را اوباما از یاد نبرده بود که ترامپ کابوس وحشتناک گلوبال هاوگ چند میلیارد دلاری را در چشمان خود دید.
در یک جمله؛ ایران توانست با برتری آمریکا از جنگ لفظی و جنگ دریایی و هوایی عبور دهد. در این فرآیند ؛ "استراتژی بازدارندگی" آمریکا جایگزین "اعلام جنگ" شد. با ساقط شدن گلوبال هاوگ و در پلان سوم آمریکا راهبرد بازدارندگی را به اجماع جهانی علیه ایران تغییر داد. حتی از متحدین راهبردی خود پاسخ نه دریافت کرد. حالا سرنوشت کشورهای منطقه و خلیج فارس و ادامه حضور آمریکا در منطقه به شلیک تیری بند است.