فردیک ریچاردز نقاش و سیاح انگلیسی که در سال ۱۳۰۹ ش، یعنی اوایل سلطنت رضاشاه به ایران سفر کرده، جزئیاتی از تهران را در کتاب خود شرح داده است.
به گزارش «انتخاب»؛ وی نوشته است:
«تهران امروز با شتابی تبآلود از مغربزمین پیروی میکند. قسمتهای کاملی را از ظواهر سبکها و مختصات و ادوار تاریخی مغربزمین، بدون در نظر گرفتن اینکه از چه کشوری آمده اخذ میکند و با زندگی خود تناسب میدهد. طرحریزی شهرها، جادهسازی و ساختمان، در حال حاضر سکنه را مجذوب خود کرده است. یکی دو ساختمان، از ساختمانهای جدید، موجب سرافرازی معماران آنها شده است. یکی از آنها ساختمان جدید بانک شاهنشاهی ایران است که نام آن به طرز زیبایی با حروف لاتین نوشته شده. این بنا ثابت میکند که پیشهوران کنونی ایران، هنگامی که خوب راهنمایی شوند، چقدر عالی کار میکنند. با اینکه بنای مزبور بسیار خوب و زیباست بیننده نمیتواند این اندیشه را از خود دور کند که اگر آن بنا در سرزمینی که این سبک معماری از آنجا اقتباس شده بنا میشد چقدر زیباتر مینمود...
تهران یک شهر شرقی نیست بلکه تقلید ضعیفی از یک شهر اروپایی است. شعار تهران امروز این است «جنبه شرقی را کنار بگذارید و همه چیز را غربی کنید». به زودی با سرعتی که پیشرفت و ترقی خیابانهای تهران را لگدمال میکند فقط سفارتخانهها و نمایندگیهای خارجی آداب و سنن آن را حفظ خواهند کرد.
تهران به هیچ وجه فاقد زندگی اجتماعی نیست، چه هیاتهای سیاسی تقریبا کلیه کشورهای اروپایی و آمریکا در این شهر سفارتخانه دارند و نمایندگیهای شرکتهای دائمی اروپایی نیز در تهران میباشند... تهران فاقد ابنیه زیباست، چه مساجد و مدارس زیبایی ندارد و قصور سلطنتی آن نیز مانند قصور سلطنتی واقع در اصفهان مشخص و مشهور نیست. «شمسالعماره» کاخی که دارای دو برج است؛ بنای مشخص و مشهور خیابانی است که به بازار منتهی میگردد. «کاخ موزه» (کاخ گلستان) شاید حاوی متنوعترین مجموعههای دنیا باشد. «تختطاوس» درخشان و پرتلألو را اغلب به آبشار نیاگارا و کاخ بلور تشبیه کردهاند.
یکی از خیابانهای تهران، که بیش از سایر خیابانهای این شهر در آن آمد و رفت میشود، خیابان لالهزار است. لالهزار، بانداستریت [از خیابانهای معروف لندن در آن زمان] ایران است و تعداد زیادی از مغازههای آن از جعبه آیینههای مغازههای مغربزمین تقلید میکنند. در این خیابان ناله چنیدن گرامافون اغلب در هوا بلند است و مجسمههای مومی در جعبه آیینهها (گرچه حرارت آفتاب به آنها صدمه زیاد میزند) موجب تفریح اروپاییان و مورد علاقه شدید خریداران ایرانی و مخصوصا افراد عشایر است.
جوانان خودآرای ایرانی خیابان لالهزار یا بانداستریت تهران، لباس خود را از پارچه شطرنجی قفایی خیلی کمرنگی انتخاب میکنند که به یک نسخه خطی در زیر نور چراغ شبیه است. کلاه پهلوی آنها که به رنگ مشکی مانند کلاه افسران است و از حیث گرانی با کلاه بازرگانان رقابت میکند، باید با لباسشان متناسب باشد.
ادامه دارد...
سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهیندخت صبا، بیجا؛ بیتا، صص ۲۴۱-۲۴۳
۲۵ مه [1850 میلادی برابر با ۴ خرداد ۱۲۲۹ خورشیدی]: با اینکه تهران در ارتفاع سه هزار پا از سطح دریا قرار دارد، ولی تابش خورشید به قدری ایجاد گرما میکند که باید برای فرار از آن به مناطق کوهستانی پناه برد... تا ماه آینده نیز تقریبا نیمی از جمعیت تهران به همین ترتیب به ییلاقهای دامنه کوه مهاجرت خواهد کرد تا از شر هوای نامطبوع تهران در امان باشند، چون پایتخت مملکت در این فصل به هیچ وجه قابل زندگی نیست.