انتخاب: شمس آلاحمد، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، طی مصاحبهای با خبرنگاران روزنامههای رنجبر، اطلاعات و بامداد (تیرماه ۵۹) در مورد انقلاب فرهنگی و اهداف آن توضیحاتی داد.
«انتخاب» بخشهایی از سخنان وی را از روزنامه رنجبر (ارگان حزب رنجبران ایران)، پنجشنبه ۵ تیر ۵۹، برگزیده که در پی میخوانید:
هدف انقلاب فرهنگی از بین بردن فرهنگ سلطهگر و استعماری غرب و شرق است. در صدد هستیم به جای فرهنگ سلطهگر و استعمارگر غرب و شرق که در سابق حاکم بود و قصدش ساختن آدمهای پولپرست، مادیگر و به قول هشترودی عدداندیش، فرهنگ اسلامی را اساس قرار بدهیم، یعنی ساختن انسانهایی که آن هسته الهی و آسمانی تقویت بشود نه آن هسته حیوانی و مادی. یعنی بها دادن به ارزشهای معنوی انسان.
انقلاب فرهنگی صرفا با بستن دانشگاهها تمام شده نیست و انقلاب فرهنگی در کلیه سطوح است و میدانیم که باید حرکت آن تند و سریع باشد، اما میخواهیم که قدمهای ما متین و محکم باشد و از سر بصیرت و آگاهی ممکن است که این امر حرکت ما را از سر تاخیر نشان بدهد ولی من معتقدم که دیر رسیدن بهتر است از هیچ نرسیدن.
من احساس میکنم که کشورمان در مرز تصادم و توافق قدرتهای بزرگ شرق و غرب است. میدانیم که کشور ما حلقه استقبال همه کشورهای منطقه به ویژه کشورهای مسلمان منطقه است. بنابراین یک حرکت شتابآهنگ و با لغزش ما چگونه میتواند این جهانشمولی که در نظرات انقلاب ما وجود دارد، پاسخ بدهد.
فعالیتهای انقلاب فرهنگی که تاکنون صورت گرفته عبارتاند از:
۱- شناختن تمام فعالیتهای فردی و گروهی که قبل از انتخاب این ستاد انجام شده است. برای پرهیز از دوبارهکاری و کسب بصیرتی بیش از آنچه تاکنون داشتهایم.
۲- ما هفت نفر آدم هستیم با ۷ سن و سال مختلف و تربیتها و شیفتگیهای مختلف نسبت به آرمان و مکتب و حتی دارای تعابیر و زبانهای مختلف. پس ما لازم دیدیم که خودمان را یک تن و یک فرد و یک بیان بسازیم. ما سعی میکنیم که در هر جلسه باورهای اساسیمان را در مورد مقولاتی مثل انقلاب و فرهنگ و مکتب و اسلام نزدیک به هم کنیم. شما علت این نیازمندی را در تجربه خودتان دیدهاید و کسی نمیتوان دید که بگوید مثلا من در خط امام نیستم، اما با مشاهده تفاوت نیروهای پیرو خط امام به اعجاب میافتید. ما هم به عنوان پیروان خط امام این ضرورت را احساس میکنیم که باورهای خودمان را در این مورد یکی بکنیم، یعنی باورهای خودمان را در مورد خط امام مشخص بکنیم.
... انقلاب فرهنگی را این ستاد و حتی دانشجویان شروع نکردند بلکه همین مردم شروع کردند. اما در مورد تعطیل شدن دانشگاهها باید گفت که در آن روزهای اردیبهشت یک فریادهای آنی و التهابی نیز وجود داشت که همگی شماها از آن اطلاع دارید. به این دلیل آمدند و دانشگاهها را در قبل از ۱۴ خردادماه تعطیل کردند. اما این به آن معنی نیست که تا رسیدن به یک نتیجه معین دانشگاهها تعطیل باشد.
ما میدانیم که هماکنون در حدود ۱۷۰ هزار دانشجو و ۲۰ هزار استاد در دانشگاه داریم. اگر دائما دانشگاهها را تعطیل بکنیم این نیروها در کجا جذب بشوند. از طرف دیگر در حدود ۷۰۰ هزار نفر برای رفتن به دانشگاه امیدمند هستند و با این کار یک میلیون خانواده را نامید و نگران خواهیم کرد. باید کلیه نیروها در پیشبرد انقلاب فرهنگی کمک بکنند.
انقلاب فرهنگی به این معنی نیست که این ۷ نفر بنشینند و برای جامعه قانون مقررات تعیین بکنند. ما طی اطلاعیهای به تمام انجمنها و نیروهایی که دارای افکار و عقاید دیگری نیز هستند اعلام کردهایم که بیایند و برنامهها و طرحهای خود را در مورد انقلاب فرهنگی ارائه بدهند.
ما متقاضی هستیم که حتی حوادث انقلاب فرهنگی چین را بدانیم و بدون اینکه از دیگران کپیه بکنیم ببینیم که احتیاجات جامعه ما چیست؟ انقلاب فرهنگی یک تغییر نسل در تمام زمینههاست؛ در رادیو و تلویزیون، در روزنامهها و در کلیه فعالیتهای فرهنگی و هنری. این منابع باید خوراک فرهنگی مردم ما را تامین بکنند. ما باید در امور فرهنگی خودکفا بشویم ولی این امر احتیاج به زمان دارد.
در جامعه ما روشنفکران و دانشجویان سارتر و آگوست کنت را میشناسند ولی ابن سینا و یا ابن خلدون را نمیشناسند. این مسائل وقت میخواهد و اینها را نمیتوان یکروزه حل کرد...
در صورت احترام به چهارچوبه قانون اساسی کلیه گروهها باید به فعالیت خود بپردازند. اما نمیتوان به یک گروه مشخص توجه خاصی بشود و نباید ایدئولوژی خاصی در محیط دانشگاهها بر دیگران تحمیل گردد. این امر اسلامی نیست و انسانها حق دارند که در این مورد نگران بشوند.
ستاد انقلاب فرهنگی یک ارگان اجرایی نیست و به قول برادرم آقای حبیبی جنبه مولایی و یا مقام مشورتی دارد. حضرت امام در جریان کارها به این امر توجه کردهاند که ما در این مورد تحقیق بکنیم و نتیجه آن را در اختیار امام بگذاریم...