ليلى نقولا در المیادین نوشت: سفرهای اسیایی ولیعهد سعودی بن سلمان، در حالی انجام می شود که پاکستان در شرایطی سخت قرار دارد؛ چرا که از اتمام ذخایر خارجی و ناتوانی روز افزون در برقراری توازن در این کشور رنج می برد. علاوه بر اینکه در سایه حملات تروریستی که در ایران و هند واقع شد، از سوی این دو کشور تهدید شده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: سفر بن سلمان به پاکستان در سایه عقب نشینی آمریکا از افغانستان، شاخص مهمی است که نشان دهنده تمایل عربستان برای پر کردن خلأ استراتژیکی است که آمریکایی ها در منطقه ایجاد کرده اند و عربستان بخوبی می داند که نظارت قطر بر مذاکره ایالات متحده با طالبان، و وجود فضای طبیعی برای ایران و ترکیه در آسیای میانه، امکان حفظ جایگاهی برای عربستان را در منطقه دشوارتر از قبل می کند؛ از این رو، سعودیها به سرعت به سمت ارتباط اقتصادی با پاکستان رفته اند تا برای عقب نشینی آمریکایی ها از منطقه آماده شده و به نوعی جایگاهی را برای خود رزرو کنند.
با وجود برچسب اقتصادی که بر سفر بن سلمان به پاکستان زده شده و نیاز شدید این کشور به کمکهای اقتصادی عربستان، و اعلام ولی عهد سعودی در مورد امضای قراردادهایی به ارزش 20 میلیارد دلار با پاکستان، باید گفت اهداف بن سلمان در ضمن چارچوب استراتژیکی بسیار فراتر از سرمایه گذاریهای اقتصادی قرار می گیرد که محوریت آن، نقش عربستان در منطقه ای پر از تحولات است که در آن ایران یک بعد حیاتی دارد که نمی توان از آن غافل شد. ضمن اینکه ولی عهد سعودی با سفر به هند پس از پاکستان، نشان داد که تنها طرفدار پاکستان نیست و به این شکل، نگاهها را از طرف اصلی درگیری اش یعنی ایران منحرف نکرد.
محمد بن سلمان برای مهار ایران در دو بعد امنیتی و اقتصادی، به سرمایه گذاری در پاکستان روی آورده است؛ از جنبه امنیتی، شاهزاد سعودی پیش از این تهدید کرده بود که جنگ را به داخل ایران می کشاند؛ از این رو به مناطقی نیاز دارد که از استقرار امنیتی زیادی برخوردار نباشد، تا بتواند آن را به محیط مناسبی برای حضور گروههایی تبدیل کند که قصد دارد آنها را به داخل ایران بکشاند و به نظر می رسد مناطق مرزی بین پاکستان و ایران برای این مساله مناسب باشد.
اما از بعد اقتصادی، مشارکت عربستان در ساخت پالایشگاه نفتی در بندر گوادر پاکستان، با هدف قطع راه امکان صادرات نفت ایران به پاکستان، هند و چین صورت گرفته است.
شاید هدف راهبردی مهمتر ولی عهد عربستان که از عزلت بین المللی پس از ماجرای قتل خاشقچی رنج می برد، مربوط به این مساله باشد که پاکستان در طول تاریخ به حفظ امنیت مملکت سعودی اهمیت خاصی داده است و نزدیکی به آن می تواند به معنای استفاده از ظرفیتهای پاکستان برای حمایت از عربستان در برابر خطرات احتمالی باشد.
بر این اساس، بن سلمان قصد دارد با کمک اقتصادی به پاکستان، دغدغه امنیتی خود در داخل عربستان را برطرف کند؛ بویژه آنکه ولی عهد سعودی به دنبال ماجرای قتل خاشقچی در معرض انتقادهای گسترده ای از سوی دولتهای غربی قرار گرفت. در شرایطی که احتمال درخواست برکناری ولی عهد سعودی از سوی برخی افراد این خاندان وجود دارد، در جریان درگیری احتمالی بر سر حکومت، بن سلمان می تواند به حمایت ارتش پاکستان برای تامین امنیت خود، تکیه کند.
در نتیجه، قطعا پاکستان به ثروت عربستان نیاز دارد، اما اینکه اهداف بن سلمان در مورد تبدیل پاکستان به سکویی برای مهار و کنترل ایران و انتقال جنگ به داخل این کشور محقق شود، واقعا دشوار است؛ چرا که این مساله مخالفتهای داخلی با دولت پاکستان را به دنبال دارد و نمی توان تصور کرد که پاکستان برای راضی کردن هم پیمان سعودی اش، روابط خود با ایران را قطع کند.
مترجم: مریم نصرالهی