جرج سیکاریللو در نشریه «نیشن» چاپ امریکا نوشت: صرفنظر از نگاهی که دارید، در ونزوئلا یک کودتا در راه است. داستان از این قرار است: چهارشنبه، خوان گوایدو، شخص نسبتا کمتر شناختهشده و نفر دوم حزب دست راستی اراده ملت، به سادگی خودش را رییسجمهور قانونی کشور اعلام کرد. البته او در انتخابات رای نیاورده بلکه این مادورو بود که در انتخابات سال گذشته به این موفقیت رسید، در حالی که احتمالا اگر اپوزیسیون این انتخابات را بایکوت نکرده بود، آنها برنده میشدند. گوایدو اخیرا از طرف مخالفان به پارلمان راه یافت و طی ائتلافی غیررسمی، رهبری پارلمان را به دست گرفت. یک نظرسنجی نشان میدهد که تا یک هفته پیش، هشتاد درصد مردم ونزوئلا حتی نام او را نشنیده بودند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این متن آمده است: پس هر چه میخواهید نام آن را بگذارید، کودتای مخملی، تغییر رژیم یا هر چیز دیگر، این یک اقدام طبق قانون اساسی نیست چراکه ارتش از آن حمایت نمیکند. این اقدام اپوزیسیون با اتکا به اصل ۲۳۳ قانون اساسی انجام شده که مقرر میدارد مجلس ملی اختیار اعلام ترک پست توسط رییسجمهور را دارد. اما مشکل اینجاست که مادورو چنین کاری نکرده و تنها دیوان عالی اختیار برکناری رییسجمهور در قدرت را دارد. علیرغم ادعای دیکتاتوری دولت، اپوزیسیون موفق شده در انتخابات پارلمانی قبلی کنترل مجلس را به دست بگیرد و مدام از این فرصت برای ساقط کردن دولت استفاده میکند.
از زمان تشکیل مجلس، ونزوئلا شاهد اختلاف و تقابل میان دیوان عالی و مجلس بوده است. برای رفع این بنبست، مادورو پیشنهاد انتخابات مجلس موسسان را طبق اصل ۳۴۸ قانون اساسی مطرح کرد. اپوزیسیون این انتخابات را با بهانه شرایط نابرابر تحریم کرد و در نتیجه قدرت به دست طرفداران مکتب چاوز افتاد. وقتی مادورو نیز بار دیگر کاندیدای ریاستجمهوری شد، باز هم اغلب مخالفان انتخابات را تحریم کردند.
اما علیرغم اقدام خلاف قانون گوایدو در اعلام ریاستجمهوری خودخوانده، اغلب دولت های راستگرای آمریکای لاتین، مقام او را به رسمیت شناختهاند. معاون رییسجمهور آمریکا، مایک پنس نیز با انتشار یک پیام تصویری، حمایت خود از مخالفان را به زبان اسپانیولی افتضاحی اعلام کرد. این امر مایه تعجب نیست چراکه ترامپ بارها خصومت خود با مادورو را اعلام کرده بود و اخبار دیدار او با سران خاطی ارتش نیز به خوبی پوشش داده شد.
اگر تمام این تحولات برایتان آشنا به نظر میرسد، دلیلش این است که قبلا شاهد آن بودهایم. اپوزیسیون ونزوئلا نیز در کودتا بیتجربه نیست مثلاً شورش علیه چاوز در سال ۲۰۰۲ با حمایت آمریکا و تظاهرات خیابانی در سال ۲۰۱۳ دو نمونه از آن هستند. آغازگر این اتفاقات نیز ترامپ نبوده است. در سال ۲۰۰۹ وزیر امورخارجه آمریکا، هیلاری کلینتون از یک کودتای خونین در هندوراس حمایت کرد که یک موج مهاجرتی را به دنبال آورد. از آن موقع آمریکا به حمایت از احزاب دست راستی در آمریکای لاتین پرداخته است، چه در جریان انتخابات قانونی مانند آرژانتین، گواتمالا و شیلی و چه در قالب کودتای نرم مانند ونزوئلا و برزیل. اقدام اخیر در برزیل مسیر را برای ریاستجمهوری بولسانورو که هوادار دیکتاتوری نظامی در برزیل و مشوق حرکت گوایدو است، هموار کرد.
تردیدی نیست که ترامپ همانقدر دلواپس مردم ونزوئلا است که نگران مهاجران در مرز آمریکا و مکزیک بوده است. تحریمهایی که او علیه ونزوئلا وضع کرد، اوضاع مردم این کشور را به فلاکت کشاند. اما در حالی که دموکراتها درگیر عواقب دخالت روسها در انتخابات آمریکا هستند، بسیار دور از ذهن است که کسی در آمریکا به اقدام خطیر تغییر رژیم در یک کشور دوردست بپردازد.
در روزهای پیش رو، مواضع دیپلماتیک اتخاذشده، اهمیت فراوانی مییابند. در پاسخ به دخالت بیجای ترامپ و پنس، مادورو روابط سیاسی با آمریکا را به حالت تعلیق درآورد و دیپلماتهای این کشور را اخراج کرد. ترامپ اما دولت مادورو را دارای صلاحیت چنین اقدامی نمیداند و اگرچه قابل درک خواهد بود که مادورو در پاسخ دیپلماتهای آمریکایی را محبوس کند، این اقدام زمینه را برای مداخله نظامی آمریکا مهیا خواهد کرد. اما در میان ونزوئلایی ها، حمایت ترامپ از همه بیشتر برای گوایدو هزینه خواهد داشت چراکه او را کاملا دستنشانده امپریالیسم نشان میدهد. در حال حاضر با تعمیق این بحران، شرایط فقط برای کسانی که همواره قربانی این وقایع بودهاند، وخیمتر خواهد شد: مردم فقیر ونزوئلا که با وجود ناامیدی عمیق از دولت، تمایلی به تعویض دموکراسی سخت به دست آمده خود با یک کودتای نامشروع ندارند.
ناآرامی در ونزوئلا از سوم دی همزمان با فراخوان «خوان گوایدو» رهبر مخالفان این کشور و رئیس مجلس ملی در دعوت از هوادارانش برای شرکت در یک راهپیمایی در ونزوئلا آغاز شد. وی با حضور در جمع هوادارانش به طور نمادین سوگند خورد و خود را رئیس جمهور موقت خواند. vice در گزارشی ویدیویی به نظرات مخالفان و موافقان مادورو، رئیس جمهور و گوآیدو، رهبر مخالفن پرداخته است.
این دیگه چه استدلالیه؟ یعنی معیار قانونی بودن اینه که ارتش ازش حمایت کنه؟؟
اما نامش اهمیت ندارد. اگر زندگی مردم بهتر می شود نامش هر چه باشد خوب و مبارک است.
راستش و بخوای بعد از جنگ جهانی دوم یعنی دوران جنگ سرد هر کودتایی بوده زیر سر آمریکا بوده
مردم ونزوئلادغدغه دارندکه ازاین مصیبت نجات پیداکنند این کودتا نیست این عدم رضایت مردم ازیک سیستم ناکارآمداست که مردم رابه فقر ومهاجرت وتنگدستی گرفتارکرده است به هرحال مادورو اگرمشروعیت داشت یک انتخابات آزادبانظارت سازمان ملل برگزارمی کرد.
و اینکه بعد از جنگ جهانی دوم یعنی دوران جنگ سرد هر کودتایی در کشوری بوده کاملا به آمریکا متصل میشه
اگر اینجوریه که مردم فرانسه هم مکرون رو نمیخواستن چرا هیچی نگفتن و نشست برگزار نکردن
دنیا همینه فقط دنیا زورگویی
شما زیاد عجله نکنید