اجلاس جی ۲۰ در رأس خبرهای مهم جهان قرار گرفته و تحتالشعاع قدرت روسیه در مناقشات و مسایل مهم جهان در اغلب خبرهاست. ماجرای اوکراین و توقیف کشتیهای دریای ازوپ و تحرکاتشان در دریای سیاه، دخالت در انتخابات آمریکا و دستکاری شبکههای اجتماعی و افکارسنجی به نفع ترامپ، گرمایش زمین و نقش گاز و نفت روسیه، شکنندگی روابط روسها با اروپای غربی، نقش تعیین کنندة روسها در جنگ سوریه و بسیاری از مسایل ریز و درشت، نشانگر افقی است که نیمه اول قرن بیست و یکم را شبیه میانه قرن بیستم تا دهه ۸۰ کرده است.
آیا روسها که نمیتوانند بازیگر اقتصادی قدرتمندی مثل چین و ژاپن و کره باشند میخواهند از موقعیت نظامی خاص و میراث رفقای اتحاد شوروی برای ارعاب و حفظ موقعیت و منفعت بهره بگیرند؟ آیا جنگ سرد تازه آغاز شده یا آغاز خواهد شد؟
در کنار این استفهامهای سرنوشت ساز برای جهان، مسایل مهم دیگری هم هست که مهمترین آنها، مناقشات خاورمیانه و آیندةیمن و سوریه است و سپس قدرت اقتصادی چین که با بلندپروازی و نیازهای غیرقابل مهار توأم شده و هر روز بر کمیت و حجم این بلندپروازیهای بیمرز و بیحصار افزوده میشود. بحران مهاجران در اروپا و مکزیک و جنوب آمریکا نیز یک جنبه دیگر از مسایلی است که بر اخبار جهان سایه انداخته است.
دهها مسألة کوچک و بزرگ دیگر هم هست، اما آنچه باید برای ما مهم باشد و به آخر و عاقبتش بیندیشیم، تأثیر هریک از این مسائل بر اقتصاد و سیاست و آیندة کشور ماست. جایگاه ما کجاست و به رغم موقعیت استثنایی کشورمان از حیث ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک، چرا در زمرة اقتصادهای بزرگ جهان نیستیم و نه فقط اندازه و ابعاد اقتصاد ایران کوچکتر شده، که ممکن است تحریم و بازیهای منطقهای و جهانی موجب حذف منابع و منافع آن در این حوزهها شود. اما چاره چیست؟
برخی از تحلیلگران رسمی تلاش زیادی میکنند تا به این پرسش پاسخ دهند که چه راه حلهایی میتوان برای مقابله یافت؟ تحلیل محتوای اغلب این نوع تحلیلها بیانگر این است که برای حل مشکل باید بخشی از روش و استراتژی «مقابله» را به «معامله» و نفع بردن برای تغییر موازنه و برون رفت از هر بنبست سیاسی و اقتصادی تغییر دهیم. این را از روی ناگزیری نمیگویم و تغییرات جهان درطول یک قرن گذشته نشان داده که تجارت مسیر مطمئن برای ایجاد موازنه و پشتوانه مطمئنی برای حفاظت سیاسی و نظامی است.
روشن است که این مسیر راه نجات و حفظ موقعیت ممتاز برای ما خواهد بود. حضور موثر در روابط تجاری دو و چند جانبه موجب امنیت و استحکام قدرت سیاسی و اعتبار بینالمللی کشورهاست. در غیاب تجارت، کشورها به راحتی منزوی و از چرخة اثرگذاری و تحولات بزرگ خارج خواهند شد.حتی قدرت نظامی اگر در غیاب اقتصادی پویا و منعطف که در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی فعال باشد در نظر گرفته شود، قادر نیست حرفی برای گفتن داشته باشد. اهرمهای اقتصادی همیشه حرف اول را میزنند.
چند نکتة مهم در باره کشورمان را هیچگاه نباید از یاد برد. اول این که ایران بیش از هر کشور دیگری با رقبای منطقهای و در حال توسعه درگیر است و هر فرصت و چالش اقتصادی، از سوی این رقبا مانند طعام گرسنگان ربوده میشود و سپس به اهرمی علیه ما بدل خواهد شد. این مسأله از کشورهای فقیر در شرق و شمال تا ثروتمندان نفتی و شیوخ جنوب صدق میکند.
دوم این که کشور ما مسیر مهم ترانزیت است و بستن درها یا تنگ کردن راه عبور میتواند موجب افول بنیة اقتصادی کشور شود. باید مسیرهای شرقی غربی و جنوبی شمالی به هر ترتیب باز و بهترین تسهیلات ریلی و هوایی و جادهای فراهم شود. در این صورت ما برندة اصلی خواهیم بود و همسایگان هم منتفع خواهند شد.
مسألة بعدی نفت است و فعلا نقش تعیین کنندة آن غیر قابل انکار است. اما با وجود تحریمها و درآمد حداقلی نفت، بهتر است ترانزیت و تجارت تشویق شود و ارز حاصل از نفت نیز به دور از دسترس دلالان و ارزطلبان نامحدود و نامشخص، مصرف و سرمایهگذاری شود. زیرا این گروه کسانی هستند که جز رانت و فروش پول کاری نمیکنند و نهایتا به مافیای تبهکاران میپیوندند.
واپسین نکته اینکه باید تا امروز ما جزو بیست اقتصاد بزرگ جهان میبودیم. چرا جای ما را ترکیه و سعودی و هند بگیرند؟ چرا قدرت نفتی و قراردادهای بزرگ برای ایران با تهدیدهای داخلی و ممانعت و ارعاب رقبا همراه شود و چرا پروژههای بزرگ ایران با محدودیت از نمودارها و فهرستها حذف شوند؟
در حوزه برنامهریزیهای اقتصادی هشدار جدی در راه است و از باب علاقه به میهن و سرنوشت مردم باید این موضوع را در ذهن داشته باشیم که مبادا چندسال بعد باز در بر همین پاشنه بچرخد و امارات و عراق و آذربایجان جزو اقتصادهای بزرگ تلقّی شوند و ما به پاکستان و افغانستان نزدیک شده و خدای ناکرده فرضِ رقابت فقر را در منطقه دنبال کنیم!
*سید مسعود رضوی | روزنامه اطلاعات