روزنامه اطلاعات نوشت: ماجرای تحریم در ایران دو سویه دارد؛ یکی مردم و رنجهایشان و دومی کاسبان و گنجهایشان. ماجرای اخیر حملات زننده به وزیر خارجهای که سلامت و حیثیتش را برای دفاع از منافع ملی ایران و ارتقای منزلت حقوقی و سیاسی کشورمان در جهان بر سر این کار نهاده، تنها یک فصل کوچک از تقابل گنج و رنج است.
این نوع برخوردها، فضاسازیها، تهدیدها و تمهیدها که البته حسابش و حتی شیوه بیانش از انتقادهای دلسوزانه و کارشناسانه جدا است جملگی آشناست و در چرخهای معیوب، بهترین مدیران و دولتمردان ایران را از میدان به در کرده و کاسبان و معجزههای هزاره و نجومی بگیرها و مدعیان گمنام و بینام و نشان را جایگزین کردهاند تا برنامه توسعه و رشدِ اقتصادیِ مملکت از توش و توان بیفتد و رجزخوانی و آشوب جایگزین دیپلماسی و نظم سیاسی شود.
در جهان، تجربه و کارآمدی است که کارنامة دولتمردان را پربار و آنان را در نظر مردم قابل اطمینان میسازد. اما گویا در اینجا به محض اینکه کسی کار و کارنامهای پربار داشت و آمادة ورود به میدان خدمت بود، از بام به دام میافتد تا مبادا نام یابد و کام گیرد و خدمتی شایسته مرتکب شود. این چرخة باطل را میشناسیم و سناریوهای کارگردانانش نیز برای همه آشکار و روشن شده است.
با این حال عدهای از همین افراد در موضوع لایحة مبارزه با پولشویی و شفافیت مالی که سرنوشت نظام بانکی ایران در معاملات نفتی و معادلات جهانی بدان وابسته است، جنجال و قشقرقی به پا کردهاند که عاقبتش معلوم نیست. جالب آنکه مجال و آرامش لازم را هم برقرار نمیکنند تا وزیرخارجه توضیح دهد و اندکی گوشة لحاف سنگین را کنار بزند تا مردم هم بدانند چرا برخی مایل نیستند پولهای درشت و کلان رهگیری شود و سندهای مهمِ مالی ردگیری و منتشر شوند و دههها پول نفت و معادلات ارزی و قرضی، یا وامهای بی بهره و بلاحدود و بیبازگشت کجاست و بهکدام جیبها سرازیر شده است؟!
برخی از این حضرات فکر میکنند مردم خاموش و بیاطلاع از هر کار و کردهای در حال گذران امور هستند. گنج این قبیل حضرات بر روی رنج مردم انباشته شده و به فرمایش مولاعلی(ع) کاخی برپا نمیشود مگر کوخ و خرابهای آوار شود و اینهمه کاخها و آقازادهها در لواسان و شمال تهران و دریاکنار و اینهمه ماشینهای لوکس و قیمتی که جلوی چشم بینوایان در جاده و خیابان ویراژ میدهند از آنِ کیست؟ از آنِ نوجوانان شوشتری یا بچههای خیابانگرد و مردمِ جویای کار یا کارگران نیشکر یا معلمان و حاشیهنشینان و مضطربانی که هرلحظه در انتظار معجزه و دستی برای داد و امداد به درگاه حق دعا میکنند؟!
بیش از این تعلل نکنید و لایحه را برای تنظیم نظام بانکی و مبادلات بینالمللی از تصویب بگذرانیم. فردا برای مردم روزهای سختی خواهد بود زیرا اغلب مردم در کانادا و امریکا و استرالیا و اروپا دوست و فامیل ندارند که دارو برایشان بیاورد و کمک کند تا مشکلات اورژانسی حل و فصل شود. این لایحه اگر رد شود یا کأنلمیکن تلقی شود، بهترین فرصت برای آمریکاست تا تلاش کند که اروپاییان را از ایران دور سازد و ما را تنها بگذارد تا برخی کشورهایی که نفت ما را دریافت میکنند، به راحتی پول ملت را بالا بکشند و به دست واسطههایی در سایه و تاریکی برسانند تا با امثال ضراب و زنجانی تقسیم کنند.
آخرین سخن با رئیسجمهور است که باید تمام قد از این وزیر خردمند دفاع کند. اگر رقبای کاسب تحریم موفق شوند و چنان ضربهای بزنند که ظریف از کابینه بیرون رود، منتظر همین بازیها برای زنگنه هم باشید و آن کابینه دیگر ربطی به ته مانده امید و آخرین قطرههای اعتمادِ مردم و رای مردم ندارد. زود باشید چون الآن هم دیر است.
امیدمان را ناامیدنکنید