محمد رویانیان مدیرعامل پیشین پرسپولیس که به قول خودش یک شبه به عنوان یک پلیس موفق به فوتبال و تیم بحرانزده پرسپولیس آمد و مأموریتش این بود که تیمی که با مربیگری حمید استیلی در انتهای جدول بسر میبرد را به نحوی مدیریت کند که به روزهای خوبش برگردد.
قضاوت این را که رویانیان چقدر در انجام این امر موفق بود، به اهالی فوتبال واگذار میکنیم، اما آنچه را که نمیشود کتمان کرد این است که رویانیان در جذب بازیکنان نامدار و ملیپوش و البته مربیان مطرح در پرسپولیس موفق بود و شاید در دوره مدیریت او بازیکنان و مربیان وقت این تیم بیشترین دریافتیها را از باشگاهشان داشتند. به خاطر عقد همین قراردادهای سنگین و پرداخت آنها هم بود که مجبور شد منزل دو میلیاردیاش را بفروشد!
رویانیان در این گفتوگو خیلی از ناگفتههایش از مدیریت پرسپولیس را به زبان آورد و در برخی موارد هم سعی کرد به خاطر حفظ حرمتها سکوت اختیار کرده و اشاره کوچکی داشته باشد. در زیر ابتدا گزیدههایی از صحبتهای رویانیان را میخوانید.
* چون پلیس بودم برای آمدن به پرسپولیس فقط یک «پرس» کم داشتم!
* تنها تجربه ورزشیام قبل از آمدن به پرسپولیس این بود که رئیس جمهور وقت قصد داشت مرا به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی انتخاب کند، اما در نهایت علی سعیدلو برای این پست انتخاب شد.
* احمدینژاد عنوان ژنرال را به من داده بود.
* وزیر ورزش وقت سه روز به من اصرار کرد تا مدیرعامل پرسپولیس شوم، اما نپذیرفتم.
* استانداری را قبول نکردم و گفتم کار من نیست، اما با این حال مجبور شدم وارد فوتبال شوم و پرسپولیس را از بحران خارج کنم.
* مقابل قبله قرار گرفتم و گفتم خدایا از الان در پرسپولیس هستم.
* اگر بگویم فلان بازیکن که از او به عنوان اسطوره تعصب نام برده میشود چطور راضی به آمدن به پرسپولیس شد و بعد به ماندن رضایت داد، تعجب میکنید.
* با قلعهنویی از قبل رفاقت داشتم، اما به او پیشنهاد رسمی برای پیوستن به پرسپولیس ندادم و فقط گفتم بیا اینجا هدایت تیم را برعهده بگیر!
* خودم دوست داشتم برنو متسو را بیاورم، اما پیشکسوتان و علی پروین به مانوئل ژوزه رأی دادند.
* ژوزه 23 جام در کارنامهاش داشت و یک انتخاب خیلی خوب برای پرسپولیس بود.
* نمیخواستم تیم با آن همه ستاره و بازیکن خوب را به مربی داخلی بسپارم.
* تیم را با دنیزلی بستم و همه تلاشم را کردم تا او به کارش ادامه دهد، اما نیامد تا بزرگترین ضربه را از این اتفاق بخوریم.
* بعضیها که حرف از تعصب و اسطوره بودن میزنند یک چاقو و چنگالشان را به پرسپولیس ندادند، اما من منزلم را دادم.
* از بازیکنان خواهش کردم به خاطر هواداران تحصن خود را بشکنند، اما راضی نشدند و مرا مجبور کردند تا خانهام را بفروشم.
* در جریان دادن بنز و پورشه توسط باشگاه به برخی بازیکنان نبودم و این موضوع ارتباطی به من نداشت.
* سه سال مدیرعامل پرسپولیس بودم، اما یک ریال از این باشگاه حقوق نگرفتم.
* وقتی پول بازیکنان را دادم به آنها گفتم دیگر نمیخواهم رویتان را ببینم و دیگر هم ندیدم.
* غیر از منزلم 200 متر زمین در پرند به باشگاه پرسپولیس دادم.
* حمیدرضا گرشاسبی و اعضای هیئت مدیره پرسپولیس افراد سالمی هستند و باید در این باشگاه بمانند.
* مدیران قبلی پرسپولیس پول ژوزه و مالیات دایی را از عمد ندادند تا هم پول قرارداد ژوزه چند برابر شود و هم اینکه دایی ناراحت شده و کل پول قراردادش را بگیرد.
* خدا گواه است ژوزه را از داخل تیم و تیم ملی زدند و شبانه او را فراری دادند.
* هشت بازیکن در تیم ملی داشتیم که وقتی از نزد کیروش برمیگشتند از ژوزه تنفر داشتند.
* ژوزه دو ماه علی کریمی را اخراج کرد تا تیم درست شود، اما باز نتیجه نگرفتیم.
* احمدینژاد فشار آورد که دایی سرمربی پرسپولیس نشود.
* وزیر وقت ورزش به سیاسی گفته بود اگر عرضه نداری دایی را برداری کاری کنم تا در ورزشگاه با سنگ او را بزنند. او حتی گفته بود با 100 میلیون میتواند سکوها را علیه دایی کند.
* به پروین گفتم تو بیا تا انتخاب سرمربی پرسپولیس هدایت تیم را برعهده بگیرد. اول قبول کرد، اما صبح فردا گفت نه سردار، کامنتهایی بدی برایم گذاشتند!
* به گلمحمدی گفتم بمان، پشتت هستم، اما چهار صبح استعفا کرد.
* از مهدویکیا ناراحتم، اما بازی کردن او در فینال جام حذفی ارزش این را داشت که قهرمانی را از دست بدهیم.
* از علی دایی انتظار داشتم بحران تیم را جمع کند تا من مجبور به فروش خانهام نشوم.
* علی کریمی اگر علیه مسئولان فدراسیون حرف میزند یا قانعش کنند یا اینکه ایرادها را برطرف کنند، او بزدل نیست.
* اگر بگویند به پرسپولیس برگرد قبول نمیکنم، اما اگر برگردم باز هم دایی را سرمربی خواهم کرد البته به یک شرط.
علیاکبر طاهری هشت بار از من شکایت کرد در حالی که من خانه و زمینم را در پرسپولیس از دست دادم و الان مستاجرم.
منبع: تسنیم