سیمون تیسدال در گاردین نوشت: آن ها حق داشتند نگران باشند. چند ساعت پس از سفر ترامپ به اروپا، وی به نزدیک ترین متحدان آمریکا توهین کرد و آنها را به تجزیه و فروپاشی ناتو تهدید کرد. وی در حال حاضر درصدد است به هلسینکی برود و با بهترین دوست و حامی میتینگ انتخاباتی اش یعنی ولادیمیر پوتین دیدار کند. این برای اروپا یک لحظه شوم و سرشار از هراس و نفرت است. اکنون سوال بزرگی پیش روی رهبران اروپایی قرار دارد، ترامپ تا چه حد اجازه خواهد یافت به رفتار خود ادامه دهد تا این که رهبران کشورهای دموکراتیک غربی خط قرمزی برای او ترسیم کنند؟ چه میزان زمان لازم است تا رهبران اروپایی بفهمند که ترامپ دشمن است نه یک هم پیمان؛ دشمنی که تمام ارزش ها و منافع کشورهای اروپایی را زیرپا می گذارد. آنگلا مرکل از آلمان تا حدودی در مقابل وی ایستاد اما ترزا می فقط درصدد چابلوسی وی برآمد. اتحادیه اروپا تلاش کرد تا اقدام این کشور در زمینه تعرفه های تجاری را تلافی کند اما سایرین ترامپیسم را تنها به عنوان یک انحراف نه یک تحول استراتژیک نادیده گرفتند. هیچ چیزی اقدامات غیرمنطقی وی را متوقف نمی کند و وی به طور بدخواهانه سعی میکند همه چیز را در مسیر خود نگه دارد.
به گزارش «انتخاب»، گاردین ادامه داد: دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین قرار است در مورد مسائل اشغال غیرقانونی کریمه از سوی روسیه، حملات سایبری، جنگ اطلاعاتی، مداخله روسیه در انتخابات آمریکا، بی رحمی حملات تسلیحات شیمیایی سوریه، سالیسبوری، معاهدات هسته ای متقابل و تحریم های کره شمالی صحبت کنند؛ اما چیزی که در دستور کار ترامپ کاملا متفاوت به نظر می رسد، ایران است. کشورهای اروپایی تمایل دارند که واشنگتن از انتقام گیری نسبت به ایران در سال 1979 خودداری کنند. دیپلمات های آمریکایی نزدیک 40 سال است که در تهران کار نکرده اند و سیاستمداران، تاجران و رسانه های آمریکا نسبت به ایران از دانش و اطلاعات محدودی برخوردار هستند. این امر باعث شده که به راحتی دولت های استبدادی عرب سنی حوزه خلیج فارس از چنین خلایی استفاده کنند و به صورت غیرمنصفانه ایران را مایه ترس و وحشت و از لحاظ بین المللی منفور به تصویر بکشند.
متحدان غربی از تحریک ترامپ توسط عربستان و اسرائیل هراسان هستند؛ به طور خاص بنیامین نتانیاهو در هفته گذشته به مسکو رفت و با پوتین دیدار کرد. در این جلسه خصوصی، در ازای فشار روسیه به ایران برای خروج از سوریه، حفاظت از مرز اسرائیل و کاهش نفوذ ایران در لبنان و منطقه؛ وی شناسایی دوفاکتوی آمریکا در زمینه الحاق کریمه به روسیه، کاهش تحریم های روسیه در مورد اوکراین را پیشنهاد کرد. چنین توافقی نه تنها بقای بشار اسد را تضمین می کند بلکه مهر تاییدی بر سلطه مسکو بر خاورمیانه است. اما این اقدام یک خیانت بزرگ برای حامیان دموکراسی است که به نیروهای ضد اسد برای مبارزه با داعش کمک کرده اند. این مسئله همچنین یک فاجعه بزرگ برای ناتو خواهد بود و به اعتبار این اتحاد در اروپای شرقی ضربه خواهد زد. همچنین تمام تلاش بریتانیا برای تنبیه روسیه به دلیل مشارکت در حمله به سالیسبوری را بی اثر خواهد کرد.
ترامپ به هیچ یک از این موارد توجهی نمی کند زیرا هدف آشکار وی تنها فرونشاندن اقدامات منطقه ای ایران نیست بلکه وی درصدد تغییر نظام است. هر کسی جنگ عراق را به یاد داشته باشد این نشانه ها را تشخیص خواهد داد: تحریک یک قیام ملی همراه با اعتراضات خیابانی در دسامبر گذشته، نابودی توافق هسته ای موسوم به برجام، شکل گیری تحریم های جدید، اعتراضات ریاکارانه در مورد حقوق بشر، تلاش های بی رحمانه برای سرکوب و منزوی ساختن مسئولان ایران. همه این ها یک مسیر را نشان می دهد. متحدان آمریکا نمی توانند با این طوفان ناگهانی مقابله کنند. فشار کاخ سفید، دخالت سیاسی مستقیم، بهره گیری از اهرم مالی و ارز رایج ( دلار) ، اطلاعات جعلی، تشویش اذهان عمومی، بی توجهی فاحش به هنجارهای دموکراتیک مبتنی بر سازمان ملل و حقوق بین الملل، خصومت پرخاشگرانه در مقابل دیپلماسی، از جمله روش هایی است که ترامپ برای متهم کردن دولت های اروپایی استفاده می کند که از مجازات های ضد ایرانی وی امتناع می کنند.
علی اکبر ولایتی مشاور عالی رهبر ایران در طی سفر خود به مسکو مورد استقبال پوتین قرار گرفت و توانست به دوستی مستمر روسیه اطمینان پیدا کند. مشخص نیست که آیا پوتین از قدرت لازم برای خروج ایران از سوریه برخوردار است یا خیر. اما ملاحظات منطقی نمی تواند ترامپ خارج از کنترل، ائتلاف ایدئولوژیست های جناح راست، دیکتاتورهای غیرمنتخب و جنگ طلبان اسرائیلی را از جنگ افروزی علیه ایران بازدارد. آیا چشم انداز شروع جنگ با تهران بر اثر اقدامات ترامپ نمی تواند دلیل کافی برای ایستادگی کشورهای دموکراتیک غربی مقابل ترامپ باشد؟ رهبران کشورهای اروپایی باید در مقابل ترامپ مقاومت کنند و بگویند کافی است؛ اگر ما در مقابل ترامپ ایستادگی نکنیم چه کسی خواهد ایستاد؟