سرویس سیاسی «انتخاب»: «همه ی افراد در دولت بدون استثنا زحمت کشیدند. کسی نیست که زحمت نکشیده باشد و از دولت دفاع نکرده باشد. اما همه هم یک جور نبودند، مختلف بودند. بعضی ها با همه ی توان امدند. ما روستایی هستیم، به قولی بعضی ها گیوه را ور کشیدند و به میدان امدند، استین ها را بالا زدند و به میدان آمدند. اما بعضی ها پاشنه ی گیوه شان خوابیده بود و ور نکشیدند. لخ لخ کردند.»
این اظهارات حسن روحانی رییس جمهور، در روز 13 خرداد 96، دو هفته پس از پیروزی در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری است؛ سخنانی که بوی تغییرات گسترده کابینه از آن می آمد. اما این تغییرات در سطح محدودی آن هم به گونه ای غیرمنتظره اعمال شد. وزرایی که به نظر می رسید افکار عمومی و حامیان انتخاباتی روحانی مخالف ادامه حضور آنها در دولت بودند، ابقا شدند و برخی دیگر که هم عملکرد آنها نشان از موفقیت شان داشت و هم پشتوانه های سیاسی روحانی حامی ادامه حضور آنها در دولت بودند، کنار رفتند.
حسن روحانی، در حالی که به یک سالگی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نزدیک می شویم، دست کم دو بار دیگر از مدیران و وزرای خود گلایه کرده است.
او اول اردیبهشت ماه در نشست هم اندیشی مدیران ارشد دولت تدبیر و امید، گفت: مدیران دولتی روزه سکوت نگیرند، طبق شرع و قانون باید به وظیفه عمل کرد. مدیری که در انجام وظایفش از اخم و تلفن دیگران می ترسد، کنار برود بهتر است.
8 روز پس از این اظهارات، روحانی بار دیگر زبان به گلایه از وزرای خود گشود و در مراسم روز کارگر گفت: من وزرا را در دولت به دو دسته تقسیم میکنم که البته هر دو دسته پرتلاش هستند. ولی یک دسته از اول سال نوای ناامیدی میدهند که بودجه کم است، نفت ارزان شد، مالیات چه شد، خشکسالی و کاهش بارندگی داریم و تمام صحبتشان نا امیدی است. یک عده هم امیدوارانه حرف میزنند میگویند بارندگی کم است، پس باید الگوی کشت را عوض کنیم. یعنی هم پیشنهاد میدهند و هم امیدواری.
اینکه هدف روحانی از این گلایه ها چیست و چرا در حالی که هنوز بیش از سه سال از زمان دولتش باقی مانده چنین به انتقاد و گلایه از منصوبان خود در دولت می پردازد جای تامل دارد.
از زمان آغاز به کار وزرای روحانی در دولت دوازدهم کمتر از 9 ماه می گذرد. روحانی نسبت به دولت اول خود، در کابینه فعلی، تغییراتی ایجاد کرد که در مجموع نه تنها حامیان و پشتیبانان انتخاباتی او را راضی نکرد بلکه در مواردی به «عقبگرد» تعبیر شد.
تغییر وزرایی مانند دفاع و دادگستری تاثیر چندانی در کلیت کابینه نداشت چراکه بیشترین نگاه ها متوجه حوزه اقتصادی بود و حوزه های سیاسی و فرهنگی در جایگاه های بعدی قرار داشتند. با همین نگاه، تغییر وزرای آموزش و پرورش و ارتباطات هم اگرچه در مجموع مورد استقبال قرار گرفت اما در ابتدا با توجه به وضعيت اقتصادي دولت، کم اهمیت تر از حوزه اقتصادی و سیاسی تلقی شد؛ با اين حال، به اذعان مخالفان و موافقان دولت، تغيير وزير ارتباطات با هر انگيزه اي از سوي رييس جمهور، اتفاقي كم سابقه در اين وزارتخانه را موجب شد كه باعث شد اين انتصاب، به يكي از نقاط مثبت و برجسته كارنامه دولت و روحاني تا اينجاي كار تبديل شود؛ گرچه بنظر، شايد هيچكس تصور نمي كرد آذري جهرمي نه تنها تا اين اندازه موفق باشد، بلكه گوي سبقت را از كارآمدترين وزراي دولت يازدهم نيز بربايد؛ اين اتفاق البته افتخارش به جز روحاني متعلق به آذري جهرمي و جوانان كارآمد و شايسته ايست كه با بي توجهي نسل هاي كهنسال انحصارطلب، خود را مادام العمر بر مديران شايسته ي دهه شصت و جوان ترجيح داده اند؛ اين اقدام روحاني كه بسيار شجاعاته است، مي تواند سنگ بناي يك رويه جديد و مثبت در كشور باشد.
روحانی اما در کابینه دوم خود، محمد شریعتمداری را جایگزین نعمت زاده کرد؛ اردکانیان را به جای چیت چیان در وزارت نیرو گمارد. زنگنه را حفظ کرد و شاید مهمترین تغییر در کابینه روحانی را با کنار گذاشتن علی طیب نیا و عدم استفاده از او در تيم اقتصادي دولت شاهد بوديم؛ تغییری که نمی توان اوضاع ارزی و نابسامانی اقتصادی امروز را بی ارتباط با آن دانست.
درباره زنگنه هم باید گفت از فردی که تمایلی به حضور در کابینه نداشته و با اصرار روحانی پذیرفته که بار دیگر در کابینه حضور یابد، نمی توان مانند فردی که خود با اشتیاق وانگیزه فراوان به دولت می پیوندد برخورد کرد. زنگنه توانایی های خود را بارها در دولت های پیشین به کار بسته و در دولت دوازدهم نیز همین رویه را در پیش گرفته است؛ طبیعتا نمی توان از چنین فردی مدام انتقاد کرد و خرده گرفت.
روحانی همچنین در تصمیماتی پرانتقاد وزرایی مانند عبدالرضا رحمانی فضلي و ربيعي را در کابینه نگه داشت؛ وزرایی چون او که انتقادات فراوانی نسبت به عملکرد آنها در دوره اول وجود داشت و چه بسا در گمانه زنی های اولیه، در زمره «پاشنه ورنکشیده ها» دسته بندی می شدند. نگاه ها در مورد عباس آخوندی، حسن قاضی زاده هاشمی، محمد نهاوندیان، سلطاني فر نیز چندان مثبت نبود. با این وجود روحانی آنها را در کابینه نگه داشت تا مفهوم «پاشنه ورنکشیده ها» در اظهارات او در هاله ای از ابهام باقی بماند.
کار به جایی کشید که حتی افراد زیادی از اصلاح طلبان از محدود شدن حوزه عملکرد و تاثیرگذاری اسحاق جهانگیری در دولت دوم روحانی سخن به میان آوردند؛ معاون اولی که آبروی سیاسی خود را خرج پیروزی روحانی در انتخابات کرد و تحت هیچ شرایطی و با هیچ تعریفی نمی توان او را در زمره «پاشنه ورنکشیده ها» به حساب آورد.
اکنون و در حالی که هنوز یک سال هم از دولت دوم روحانی سپری نشده، سوالی که به اذهان متبادر می شود این است که اگر چرا روحانی همه این «پاشنه ورنکشیده ها» را در دولت حفظ کرد و به عکس، افرادی با کارنامه مثبت را از کابینه خارج کرد تا مجبور شود در همین مدت کوتاه، به گلایه از اعضای دولت خود بپردازد؟ آیا از نظر روحانی، رحمانی فضلی و نهاونديان و سلطاني فر با آن همه انتقاد كارشناسان به آنان، «پاشنه ورکشیده» بودند و امثال طیب نیا «پاشنه ورنکشیده»؟
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات در واکنش به اظهارات امروز روحانی و انتقاد از دسته ای از وزرا گفت: مردم هنوز به تغییر در کابینه امیدوارند. اما این صحبت های آقای روحانی در جامعه رای ایشان، کنشگران سیاسی و نخبگان کشور پذیرفته نیست. آقای روحانی باید دست به عمل بزند.