بلومبرگ در مطلبی به قلم نوح فيلدمان نوشت: پیش بینی این است که مطمئنا انتصاب جان بولتون همه را ناراحت کرده است اما وی در مقام مشاور امنیت ملی میانه روتر خواهد شد. زمانی که رادیکال ها به مقام رسمی دست پیدا می کنند میانه روتر می شوند؛ زیرا فشار بوروکراسی آن ها را به میانه روی سوق می دهد.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این گزارش آمده است: این چیزی است که من از جان بولتون انتظار دارم. وی همواره به عنوان یک دست راستی با ساختار بوروکراسی مبارزه کرده است. بنابراین پیش بینی من این است که جان بولتون به دلائل مختلفی میانه روتر خواهد شد.
در وضعیت فعلی در دولت ترامپ؛ تقریبا از جناح چپ هیچ کسی نمی تواند جان بولتون را مجبور به عقب نشینی کند. بنابراین وی بدون هیچ گونه مخالفتی درصدد تحقق بخشی به ایده های خود است و همین خود را به نزدیک ترین واقع گرایان در محافل ( چرخه) سیاست خارجی تبدیل کرده است.
جان بولتون اکنون به این درک رسیده است که گزینه ای ندارد جز این که وی نقش یک مخالف جنگ را بر عهده بگیرد و از رئیس جمهور بخواهد تا پیامد اقدامات و مداخله تهاجمی را در نظر بگیرد. جان بولتون از منظر ایدئولوژیک نومحافظه کار نیست و همچنین وی مخالف ایجاد دموکراسی و ایده آلیسم مرتبط با آن است. در عوض وی به عنوان پیچ و مهره جناح راستی قدرت ملی درصدد این است که آمریکا نیاز دارد تا قدرت خود را به نمایش بگذارد و در زمانی که از لحاظ عملی نیاز به زور باشد از آن استفاده کند.
در واقع این بدان معناست که وی همچنین به این مسئله را مورد توجه قرار داده است که کاربرد زور می تواند نتیجه معکوسی داشته باشد. اگرچه دونالد ترامپ به این فکر می کند که دور تا دور خود را مشاورانی احاطه کرده اند که با انگیزه های افراطی وی مخالفت نمی کنند اما این محتمل نیست بلکه جان بولتون ترامپ را محدود خواهد کرد. هسته ی این مفهوم بر خلاف روال پیش بینی ها نسبت به جان بولتون است اما وی همواره به موقعیت و جایگاه های مختلفی را در جناح راست افراطی در سیاست خارجی جمهوری خواهان برعهده داشته است. وی هیچ وقت خارج از این طیف نبوده است.
بنابراین در این جا روان شناسی طبقه اجتماعی امری مناسب است. پدر جان بولتون یک مامور آتش نشانی بالتیمور بوده است ولی جان بولتون با تحصیلات تکمیلی به مدرسه مقدماتی تجلی را گذرانده و لیسانس خود را سوم کام لود از دانشگاه ییل گرفت و از دانشکده حقوق همانجا جی دی را دریافت کرد. (مدرک جی دی یک دکترای حرفهای و نخستین درجه تخصصی عالی در حقوق است.).
وی همچنین در وزارت دادگستری و وزارت خارجه حضور داشته است . وی در وزارت امور خارجه در نقش دستیار وزیر امور خارجه همکاری کرده است. جان بولتون همچنین معاون وزیر امور خارجه در حوزه کنترل تسلیحات و امنیت بین الملل در دوره جرج بوش بوده است. این منصب وی را مجبور کرد که در داخل مرزهای دولت بماند.
همچنین در نهادها و موسسات سازمانی آمریکا ، اتاق فکرهای موسسات محافظه کار نقش و جایگاه برجسته ای داشته است. وی همچنین نویسنده ویکلی استاندارد ( یک سازمان محافظه کار) است. علاوه بر این مفسر شبکه فاکس نیوز است نه یک شرکت کننده بریت بارت. نکته برجسته این است که تفکرات وی همواره متمایل به سمت نهادها و موسسات دست راستی است و وی هیچ وقت ضد رادیکال ها نبوده است و بلکه همیشه از مواضع راست ترین جناح حمایت کرده است. با توجه به تغییرات جدید در آمریکا، مایک پمپئو جایگزین رکس تیلرسون وزیرخارجه سابق شد.
مایک پمپئو به عنوان یک ایدئولوگ سابق کنگره از جان بولتون دست راستی تر است. اگر جینا هاسپل به عنوان مدیر آژانس اطلاعات مرکزی تایید شود این سازمان احتمالا با اعلام هشدار مواجه خواهد شد.
دراین راستا تنها چهره ای که می تواند با جان بولتون و دست راستی ها مبارزه کند جیمز متیس وزیر دفاع است. اما این مورد بستگی دارد که آیا جیمز متیس در جایگاه و منصب خود باقی می ماند؟ جیمز ماتیس و افسران ارشد نظامی آمریکا علاقه بیشتری نسبت به ترامپ در زمینه مداخله خارجی دارند. برای نمونه آن ها خواهان حفظ نیروهای نظامی آمریکا در سوریه حتی بعد از شکست داعش هستند.
بنابراین جان بولتون احتمالا در اولین فرصت کاری خود، به سیاست های مداخله گرایانه جناح راست افراطی و پیامدهای این سیاست ها فشار وارد می کند. اما اگر خلاف این باشد این یک فاجعه است. اگر در چند سال آینده، آمریکا در مکان های جدیدی از جمله شبه جزیره مبارزه می کند پس نظر من اشتباه است بنابراین بولتون هم بر طبق نقش قدیمی اش عمل می کند.
گذشته از تجارت، اگر ما فقط سیاست خارجی را ببینیم، همچنان به نظر می رسد تغییرات در دولت مانند سال اول-که شباهتی به دولت اوباما ندارد-نشانه ای خواهد بود که به هر حال عو عو کرد کردن بولتون بدتر از گاز گرفتنش خواهد بود.
جان بولتون در سال 2003 به عنوان معاون وزیرخارجه جرج بوش در حوزه کنترل تسلیحات زمینه خروج آمریکا را از چارچوب توافق شده برای خلع سلاح کره شمالی را فراهم کرد. بولتون بعدا در اظهاراتی بیان کرد که به اطلاعاتی دست یافته است کره شمالی برنامه سانترفیوژ خود را پنهان کرده است. وی بوش را به جای پیگیری دیپلماسی به عقب نشینی از توافق متقاعد کرد. وی نوشت: «این پتکی بود که من دنبالش بودم.»