پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نیکی کریمی در گفتوگو با روزنامه شرق درباره بیمهری به هنرمندانی چون عباس کیارستمی و محمود دولتآبادی صحبت کرده است.
اخیرا نمایشگاهی از عکسهای نیکی کریمی با عنوان «گل مردگی» بر پا شد. این هنرمند درگذشت عباس کیارستمی را انگیزه اصلی خلق آثار این نمایشگاه میداند و درباره آن میگوید: «مجموعه «گلمردگی» در سال ٩٤ شروع شد و برایم فرازونشیب بسیاری داشت تا به تصویر نهایی برسد. این اولینبار بود که از طبیعت و خیابان و دوربین روی دست به استودیو میرفتم و صحنهها را میچیدم. احساس یک فیلمساز- نقاش را داشتم که باید قابی ابدی از تصویرش میساخت. مردن و به استعاره از آن، پژمردن، جهانم را بههم زده بود، چراکه مرشد همیشگیام را از دست داده بودم و ذهنم درگیر بهتصویرکشیدن این فقدان بود. همزمان اخبار نابسامانیهای خاورمیانه من را بیشتر با مفهوم نیستی و فقدان درگیر میکرد؛ احساس تکافتادگی و تنهایی در جهانی بینور و بیامنیت. همه اینها من را رساند به «گلمردگی».»
او در بخش دیگری از این مصاحبه درباره بیمهری به هنرمندانی مانند عباس کیارستمی و محمود دولتآبادی صحبت کرده است. در قسمتی از این گفت و گو آمده است: «آدمهای بسیاری هستند که دائم در سفرند. من هم در مواقعی از سال بین تهران و لندن در رفتوآمدم و خیلی اوقات در لندن یا جاهای دیگر بهسر میبرم. مشاهداتم به من میگویند در کشورهای پیشرفته جهان، ما شاهد تکریم و پاسداشت هنرمندان در قالب طرحهای تشویقی و حمایتی هستیم.
هر کدام از هنرمندانی که داخل ایران کار میکنند و زحمت میکشند، اگر در خارج بودند، قدر میدیدند و بر صدر مینشستند؛ چه برسد به هنرمند بزرگی مانند آقای کیارستمی. متأسفانه بزرگان و دولتمردان ما اصلا قدر هنرمندان خود را نمیدانند. درحالیکه دفاع از یک هنرمند برای احترام به هنر است. همه ما خواهیم رفت و زمان خواهد گذشت، اما تاریخ یک روز شهادت میدهد به کیارستمی نامی با این درجه از هنر چه گذشت و چه رفتارهایی با او شد. بعد هم یکباره میبینیم میگویند مرد! حالا این قضیه چه درباره بزرگانی مانند کیارستمی میتواند اتفاق بیفتد چه برای نسل ما. میگویم نسل ما، منظورم متولدین دهه ٥٠ یا دهه خاصی نیست؛ همه آنهایی که چه قبل از آن به دنیا آمدهاند چه بعد؛ تمام کسانی که این روزها را گذراندهاند. این همه سال زحمت کشیدند، نه تنها کسی قدرش را ندانست، بلکه به او توهین و تحقیر نیز کردند. فیلمهایش را اكران نکردند، آخر سر هم اسطورهای حذف شد. گوهرهای ارزنده خود را یکی یکی از دست میدهیم و قدر آنها را نمیدانیم. او را وادار میکنیم در جایی دیگر جز کشور خودش فیلم بسازد و البته در این بیمهریکردن و نادیدهگرفتن، کیارستمی تنها نیست. خیلیهای دیگر هم هستند؛ یکی از آنها محمود دولتآبادی است؛ نویسندهای که نهتنها هیچ حمایتی از او نشد، بلکه فرصت دریافت جایزه نوبل نیز از او سلب شد. خلاصه این ماجرای گلمردگی است و هیچ اسمورسم دیگری ندارد. گل نمادی از نسل خودم یا انسانهایی است که دوستشان دارم.»