arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۸۷۳۵۸
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۲۰ - ۱۸ دی ۱۳۹۶

عفت مرعشی: امروز حکمت حرف های آیت الله هاشمی برای همه مشخص شده است/در اواخر عمر خود نگران اختلافات داخلی بود/ هاشمی به ملاقات افرادی که به او تهمت بسته بودند هم می رفت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

در فراز و نشیب های زندگی شخصی و سیاسی همدم و همراه آیت الله بوده است، حتی به گفته خود هاشمی رفسنجانی در سال ۵۸ فرشته نجات او از سوء قصد گروهک فرقان بوده، وقتی خاطرات او را مرور می کنی سختی ها و شیرینی های زندگی او قابل درک است، از تحمل زندانی همسرش تا زندانی فرزندانش؛ زنی که شصت سال شجاعانه در کنار مرد شماره ۲ ایران زندگی خود را سپری کرد و هر روز که می گذرد غم نبود او را بیشتر حس می کند.

عفت مرعشی از دلتنگی های خود و صبر و شکیبایی آیت الله هاشمی رفسنجانی در برابر تهمت ها به خاطر حفظ نظام می گوید و حتی تأکید می کند که عده ای از وضعیت زندگی شخصی و ثروت آیت الله آگاه بودند، اما به خاطر حفظ منفعت های خود سخنی نگفتند.

در میان همه اما و اگرهای دلیل فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی، می گوید: در آزمایش هایی که بعد از فوت ایشان انجام دادیم در بدن او مواد رادیواکتیو از مقدار معمول بیشتر بوده اما چقدر این مواد در فوت ایشان تاثیر داشته است را نمی دانم، در مورد مسایل فوت ایشان بچه ها پیگیر هستند.

عفت مرعشی به نگرانی های آیت الله در اواخر حیاتش نیز اشاره و تأکید می کند که هاشمی رفسنجانی از زیاد شدن اختلافات بین مسئولان و سیاسیون داخلی ناراحت بودند و می گفتند باید بین ما وحدت و برادری بجای کدورت و کینه حاکم شود. در مورد خانواده هم نگران وضعیت مهدی بودند و می خواستند پرونده او درست وبی طرفانه رسیدگی شود و صحبت های زیادی هم کرده بودند که با فوت ایشان به نتیجه نرسید.

 

او از رابطه بسیار نزدیک آیت الله با امام خمینی(ره) و خانواده امام به خصوص سیداحمد و سیدحسن خمینی یاد می کند و درباره رابطه همسر مرحومش با آیت الله خامنه ای می گوید: همیشه آقای هاشمی نسبت به آقای خامنه ای علاقه زیادی داشت و اگر هم گله داشت به زبان نمی آورد و حتی دیگران اگر در حضور ایشان گله می کردند اجازه نمی داد نسبت به آقای خامنه ای بدگویی شود. البته حتما ایشان نظراتی درباره انقلاب و اداره کشور داشت و در جلسات خصوصی به آقای خامنه ای می گفت.

 

متن گفت وگوی شفقنا با عفت مرعشی را می خوانید:

با توجه به سابقه آشنایی دیرین شما با مرحوم آیت الله هاشمی شاید نزدیک ترین فرد به ایشان چه به لحاظ خانوادگی و خلق و خو شما هستید. بعد از گذشت یک سال از درگذشت ایشان چه اندازه فقدانشان را احساس می کنید؟ چه در میان خانواده و چه در میان مردم؟

حدود شصت سال زندگی مشترک با آقای هاشمی باعث شده است که همه جا حضور ایشان را احساس کنم، در هر مناسبت و اتفاقی که درون خانواده یا در کشور می افتد، یاد ایشان برایم زنده می شود و فکر می کنم ایشان همراه ما هستند.

از خصوصیات شخصی مرحوم آیت الله هاشمی بفرمایید. اینکه در این اواخر چه مسایلی ایشان را نگران یا به آینده امیدوار می کرد؟ بسیاری از صبوری و ادب و اخلاق در عین ذکاوت و هوشمندی ایشان یاد می کنند. از خصوصیات دیگر ایشان صبر در برابر مشکلات و سختی ها بوده است: فکر می کنید این صبر آیت الله از کجا ناشی می شد؟

آقای هاشمی خصوصیات برجسته ای داشت که شاید کمتر کسی این خصوصیات را باهم داشته باشد، ایشان در عین حال که بسیار نسبت به مسایل انقلاب و مردم حساس بودند هیچگاه لب به گلایه و شکایت باز نمی کرد و وقتی من و بچه ها، از ظلمی که به ایشان می شد ناراحت می شدیم، آقای هاشمی ما را آرام می کرد و برایمان توضیح می داد که این مسایل را بخاطر انقلاب باید تحمل کرد، فکر می کنم صبر آقای هاشمی از آنجا تمامی نداشت که ایشان برای خودش هیچ چیزی را نمی خواست، حتی آبرویش را برای انقلاب ومردم می خواست و اگر می دید که جان ومال و آبرو و خانواده اش را باید برای خدا و انقلاب به خطر بیاندازد تا مردم آسیب نبینند شک و تردید به خودش راه نمی داد.

رواج دروغ و تهمت و ریا در جامعه به ویژه در میان سیاستمدران یک معضل و آسیب بزرگ است. آیت الله هاشمی نسبت به این آسیب ها چه دیدگاهی داشتند و از چه خصوصیت منفی برای سیاستمدران بیش از همه چیز متنفر یا نگران بودند؟

آقای هاشمی کمتر حرف می زد و بیشتر گوش می داد، اخلاقش اینطور بود که همیشه بدنبال یادگرفتن مسایل بود، هیچ وقت من ندیدم پشت کسی حرف بدی بزند یا تهمت بزند، حتی وقتی بخاطر مسئولیتش اخبار و اطلاعات افراد مختلف را به او می دادند و از بدی های فردی که با ایشان مخالفت ودشمنی هم می کرد باخبر می شد، هیچ وقت آنها را به زبان نمی آورد، بخاطر همین حتی مطالب راستی را که می دانست علیه دیگران به زبان نمی آورد چه برسد به دروغ وتهمت.

آقای هاشمی از ریا ودرویی متنفر بود، می خواست همانطور که هست مردم او را بشناسند، حتی وضعیت داخلی خانه یا غذایی را که می خوردیم را هم پنهان نمی کرد و در خاطراتش می نوشت.

شما به واسطه همسر آیت الله هاشمی با بسیاری از شخصیت ها در ارتباط بوده اید. خاطراتی از ایشان و نحوه رفتار آیت الله به مخالفان و منتقدانشان دارید؟

آقای هاشمی اهل کینه نبود، افرادی که به او توهین کرده و تهمت بسته بودند را ملاقات می کرد و وقتی طرف اظهار پشیمانی می کرد به سرعت می بخشید، حرف های همه را با دقت گوش می کرد حتی مخالفانش را و اگر مطلب درستی در حرفهایشان داشتند را می پذیرفت.

دلیل نگرانی شدید آیت الله هاشمی از به قدرت رسیدن احمدی نژاد چه بود؟ آیا در فضای خانواده نکته ای غیر از آنچه در فضای عمومی در این خصوص مطرح شده بیان داشته اند؟

برای آقای هاشمی اشخاص مهم نبودند مسایل کشور مهم بود، با کسی مشکل شخصی نداشت، از اینکه انقلاب و مردم به خطر بیافتند نگران بود، شاید مشکل آقای هاشمی این بود که خیلی زودتر از بقیه می فهمید و از زمان خودش جلوتر بود، امروز دیگر حکمت حرف های او برای همه مشخص شده است. حرفهای که داخل خانه درباره سیاست می زد خلاصه و کوتاه بود و ما برای اینکه نظرات ایشان را بهتر بدانیم سخنرانی ها و مصاحبه هایشان را می خواندیم.

مهم ترین خاطره سیاسی که از آیت الله هاشمی دارید چیست که خیلی به خاطرتان مانده؟ خوب یا بد.
ارتباط ایشان به حضرت امام چگونه بود؟

ایشان در سخت ترین شرایط سیاسی آرامش خود را حفظ می کرد، اما تحمل چند واقعه برایشان خیلی سخت بود، شهادت شهید بهشتی و انفجار حزب که می گفتند کمرم را شکست، مساله آقای منتظری و از همه سخت تر رحلت امام خیلی به ایشان فشار آورد و مشکل هم اینجا بود با وجود ناراحتی زیاد، چون بیشترین بار اداره کشور به دوش ایشان بود باید احساساتشان را کنترل می کردند و به بقیه دلداری و روحیه می دادند.

بعد از امام ارتباط خانواده امام با ایشان و متقابلا ارتباط ایشان با خانواده امام چگونه بود؟

خانواده امام که رابطه نزدیک آقای هاشمی با امام را می دیدند بعد از امام بیشترین اعتماد را به ایشان داشتند و حتی در سال ۱۳۸۴ که ایشان تمایل به کاندیدا شدن نداشتند همسر امام به ایشان تذکر دادند که نباید بی تفاوت بمانند، ایشان هم حاج احمدآقا را مثل برادرشان دوست داشتند و به فرزندان حاج احمد آقا بخصوص سیدحسن آقا، مثل فرزندان خودشان خیلی علاقه داشتند و در بعضی سفرها ایشان را مانند فرزندان خود همراه می بردند.

نسبت به خانواده شما بسیاری سخن گفتند. نسبت به میزان ثروت شما و اینکه برخی از فرزندان شما نسبت به بعضی چهره ها و یا دیدگاه ها نگرش متفاوتی داشته اند. ولی بعد از درگذشت آیت الله هاشمی به نظر می رسد به میزان زیادی از این هجمه های کاسته شده است. فکر می کنید علت آن چیست؟ و چرا برخی از به ایشان هجمه ها وارد کردند؟

همه مسئولان ودست اندرکاران می دانستند که آقای هاشمی از انقلاب چیزی به اموالش اضافه نکرد و مقدار زیادی هم از اموال وثروتش را در راه انقلاب داد، اینکه در تبلیغات و شایعات و روزنامه ها برخلاف این می نوشتند بخاطر آن بود که با فکر آقای هاشمی مخالف بودند و نمی خواستند کشور به مسیری که ایشان صلاح می داند برود، بعد از فوت ایشان درب خانه ایشان به روی همه باز شد و مردم دیدند آقای هاشمی با چه وضعی زندگی می کرد و از خیلی از مسئولان دیگر هم ایشان ساده تر بود، اما قبل از فوت درست است که مردم نمی توانستند بیایند داخل خانه ایشان را از نزدیک ببینند اما مسئولان و سیاسیون که بارها آمده بودند و دیده بودند اما چون برخی ها به نفعشان نبود حقیقت را به مردم نمی گفتند که وضع زندگی آقای هاشمی چیست. امروز هم اگر کمتر به ایشان تهمت می بندند بخاطر آن است که دیگر از ناحیه آقای هاشمی احساس خطر نمی کنند.

بارها آیت الله هاشمی گفته بودند که کسی نزدیک تر به رهبری انقلاب غیر از ایشان نیست. در مورد رابطه ایشان با رهبری بفرمایید. آیا شده بود که از ایشان هم انتقاد یه گله ای داشته باشند؟

روابط آقای هاشمی با آقای خامنه ای مربوط به ده سال وبیست سال نبود، همان سالی که ما ازدواج کردیم ایشان با آقای خامنه ای در بین الحرمین آشنا شده بودند و در مسایل مبارزه و انقلاب و جنگ باهم بودند. همیشه آقای هاشمی نسبت به آقای خامنه ای علاقه زیادی داشت و اگر هم گله داشت به زبان نمی آورد و حتی دیگران اگر در حضور ایشان گله می کردند اجازه نمی داد نسبت به آقای خامنه ای بدگویی شود. البته حتما ایشان نظراتی درباره انقلاب و اداره کشور داشت و در جلسات خصوصی به آقای خامنه ای می گفت.

در مورد نحوه درگذشت آیت الله هم ابهاماتی مطرح می شود. اخیرا هم از خانواده گفته بودند که میزان رادیواکتیو موجود در بدن ایشان غیر طبیعی بوده. آیا شما هم ابهاماتی در این خصوص دارید؟فکر می کنید مرگ ایشان غیر طبیعی بوده است؟

در آزمایش هایی که بعد از فوت ایشان انجام دادیم در بدن او این مواد از مقدار معمول بیشتر بوده اما چقدر این مواد در فوت ایشان تاثیر داشته است را نمی دانم، در مورد مسایل فوت ایشان بچه ها پیگیر هستند و جلساتی داشتند، می توانید از آنها سئوال کنید.

آیا مطلب یا خاطره ناگفته ای از ایشان دارید؟

من مطالب زیادی از ایشان در کتاب خاطراتم که با اسم پابه پای سرو چاپ شده است آورده ام البته آن کتاب تا زمان انقلاب است.

آقای هاشمی در این اواخر دو نگرانی داشتند یکی در مورد انقلاب وکشور بود که از زیاد شدن اختلافات بین مسئولان و سیاسیون داخلی ناراحت بودند و می گفتند باید بین ما وحدت و برادری بجای کدورت و کینه حاکم شود و دیگری در مورد خانواده نگران وضعیت مهدی بودند و می خواستند پرونده او درست وبی طرفانه رسیدگی شود و صحبت های زیادی هم کرده بودند که با فوت ایشان به نتیجه نرسید.

نظرات بینندگان