«من آدم خاصی هستم؛ نه اینکه آدم مهمی باشم یک آدم متفاوت هستم. من مربی درجهی یک فوتبال هستم. اگر در تاریخ گزارشگری فوتبال ایران، تفحص کنید میبینید که مربی A فوتبال نداریم که گزارشگر هم باشد، یعنی من از نظر فنی به موضوع احاطه دارم. همه اینها را گفتم به این نکته برسم که اول این را یادآوری کنم، آدم از خودمتشکری نیستم اما اعتماد به نفس با از خود متشکر بودن خیلی فرق میکند. من اعتماد به نفس و ادعا دارم چون کارم را بلدم و به نحو احسن انجام میدهم.»
علیرضا علیفر ـ گزارشگر پیشکسوت صداوسیما ـ سالهاست در تلویزیون گزارشگری میکند و به گفتهی خودش ۲۳ سال است گزارشگر است. قبل از آن هم به مدت هفت سال مربی بوده و هشت سال هم در روزنامهها و مجلهها فوتبالنویس و ژورنالیست بوده است.
سرهنگ علیفر در گفتو گوی خود با خبرنگار ایسنا از تجارب خود در عرصهی گزارشگری، محدودیتهای این حرفه، رسانهها و عمکرد آنها، شبکههای اجتمایی و دامن زدن به حاشیهها، شیوه جدید و نوین در گزارش مسابقات فوتبال و همچنین شیوهی اجرای خود در گزارشگری گفت.
او میگوید: من تا زمانی که هستم مردانه گزارش میکنم. از این عبارت مردانه خیلی چیزها میشود استنباط کرد. یعنی من چیزی را که میبینم واقعا گزارش میکنم. با هیچکس، خُرده حساب ندارم.
وی دربارهی خطاها و اشتباهات گوینده و گزارشگر روی آنتن زنده و بازخوردهایی که میتواند داشته باشد، معتقد است: من راجع به دیگران نظر نمیدهم، من فقط راجع به خودم صحبت میکنم. من اگر در طول ۹۰ دقیقه مسابقه فوتبال اشتباهی هم انجام دهم، طبیعی است، در تمام دنیا گزارشگر این حق را دارد. خواه، ناخواه پیش میآید و گزارشگر در همان لحظه با یک معذرتخواهی میتواند کار را تمام کند. هیچکس حق ندارد بعدها او را مواخذه کند. اگر معذرتخواهی نکند اشتباه از گزارشگر است که بعدها زیر سوال میرود. برخی جاها هم معذرتخواهی میکند، اما رسانه خوراکش حاشیه است. چون فقط با خبر تغذیه نمیشود. هیچ رسانهای در هیچ جای دنیا این گونه نیست که دنبال حاشیه نباشد. این حاشیه میتواند منصفانه باشد اما میتواند غیرمنصفانه هم باشد. آن جاهایی که منصفانه است آدم میگذرد و اعتراض نمیکند و جواب نمیدهد اما آنجاها که غیرمنصفانه است طبیعتا واکنش نشان میدهد.
در ادامه گفتوگو کامل سرهنگ علیفر با خبرنگار بخش رسانه ایسنا را میخوانید:
چقدر در این سالها تأکید داشتید تجارب خودتان را در عرصه گزارشگری به جوانان منتقل کنید؟
ـ این سوال مثل این است که شما به یک کارمند بانک بگویی وقتی نباشی و بازنشسته شوی کارمندی را برای جایگزینتان اتنخاب و تربیت کردهاید. این وظیفه سازمان صدا و سیما و رده بالای مدیریت بانک است که جایگزین را پیدا کند. و این جایگزینی به مرور و با توجه به برنامهریزی شکل بگیرد نه اینکه فقط شعار داده شود که ما دنبال استعداد جوان باشیم. ضمن اینکه حرفهها با هم متفاوتند. در برخی کارها فقط با تحصیلات دانشگاهی یا با تجربه میشود استادکار شد. کارهایی که مربوط به علم و دانش است و در دانشگاه تدریس میشود و فرد بعد از دیپلم پزشکی میخواند و تخصص میگیرد و در حد پرفسور و جراح قلب میشود. یا اینکه در نجاری یک نفر که حتی نمیتواند اسم خودش را بنویسد. ۱۰ سال ۱۲ سال است که کار میکند تبدیل به یک استاد تراز اول میشود و وقتی که یک کمد را میسازد تعجب میکنید کسی اسم خودش را بلد نیست بنویسد چگونه کمد را ساخته است. اما کار گزارشگر فوتبال یک معجون است. ما اگر تعداد کشورها را مشخص کنیم به طور تقریبی میگویم ۷، ۸ کشور در دنیا وجود دارند که مردمش عاشق فوتبال هستند، حتما نام ایران جزو آنهاست. علیفر برای چه علیفر شده است؟ در سه سال گذشته شما روزنامه، مجله، سایت یا رسانه در ایران پیدا نمیکنید که با من مصاحبه نکرده باشند. خب من آدم چندان شاخصی به عنوان مثال مقابل علی نصیریان نیستم، اگر بخواهیم مقایسه کنیم فرد خاصی نیستم ولی چون توجه روی فوتبال زیاد هست، گزارشگر فوتبال هم مورد توجه قرار میگیرد.
شما وقتی به مهمانی میروید از در که وارد میشوید اگر رفتار عادی داشته باشید و لباس معمولی پوشیده باشید، همه احوالپرسی معمولی خواهند داشت اما اگر شما به یک طریق خاصی لباس بر تن کنید و به طریق خاصی حرکت کنید تا آخر مجلس مورد توجه مردم هستید. تمام مهمانان تا آخر مجلس به شما نگاه میکنتد و تماشا میکنند که شما چطور مینشینید، چطور غذا میخورید و حرکتهای دیگر. الان گزارشگری فوتبال در کشور ما حالتی دارد که همه روی گزارشگر زوم کردهاند و مردم توجه ویژهای به او دارند.
در پاسخ به این پرسشتان باید بگویم که وظیفه منِ گزارشگر نیست که بخواهم برای خودم جایگزین تعیین کنم. نه در حرفه من بلکه در همه حرفهها کسانی که تراز اول هستند، دوست ندارند کسی بیاید و در حد آنها جایگزینشان باشد. هر کسی هم بگوید نه من این طور نیستم، دروغ گفته است و شعار میدهد. اما بالاخره باید جایگزین تعیین شود، نسل باید عوض شود. به هیچ وجه وظیفه من نیست که جایگزین تعیین کنم. وظیفه سازمان است آن هم از نظر من به شکل کلاسیک. اینکه فراخوان داده شود زمان کافی گذاشته شود، نه اینکه دو نفر را مأمور کنند که فراخوان بدهند، از میان ۱۰ هزار نفری که میآیند شما استعدادیابی کنید، باید صد نفر مأمور استعدادیابی شوند. پس از آن این صد نفر در زمانی حدود یک سال باید در تمام ایران فراخوان بدهند. از همه استانها شرکتکننده بپذیرند و حوصله داشته باشند. یک روز را به شرکتکنندگان یک استان اختصاص بدهند و فراخوان به معنای واقعی انجام شود و کسانی که واقعا استعداد دارند پذیرفته شوند. مثلا چیزی حدود ۵۰ نفر را انتخاب و آنها را در کلاسهای طولانی مدت با اساتید این حرفه آموزش بدهند و به تدریج این اتفاق بیفتد، نه اینکه اگر کسی را کشف کردند و استعداد داشت، از هفته آینده گزارش کند. این افراد باید حداقل یک سال به وسیله اساتید آموزش ببینند. بعد آن گزارشگر مبتدی بیاید و از ۱۰ دقیقه گزارش شروع کند. مثل فوتبالیست. فوتبالیستی که با استعداد است از روز اول جزو یازده نفر اول داخل زمین نمیرود. بلکه ۱۰ دقیقه آخر بازی که خیلی حساس است و تیم هم سه هیچ جلو است، او را به زمین میفرستند و بعد اگر جواب داد، به مراتب بیشتر از او استفاده میکنند. تا بازیکن فیکس شود، چند سالی طول میکشد. این طریقه انتخاب جایگزین است. در این سالها من اقدامی نکردم و کسی هم از من درخواست نکرده است.
چه واکنشی نسبت به بازتاب حرفهایتان در رسانهها دارید؟
ـ من همیشه دوست دارم حرفهای خودم در یک رسانه خروجی داشته باشد. متأسفانه برخیها حرفهای من را تفسیر میکنند و مفسر حرفهای من هستند. البته من بلافاصله واکنش نشان میدهم. من یک آدم خاصی هستم. نه اینکه آدم مهمی باشم یک آدم متفاوت هستم. حساسیت ندارم برخیها فقط میخواهند مطرح شوند، یعنی وقتی تماس میگیرند فقط برایشان مهم این است که مصاحبه اتفاق بیفتد و عکس و فیلمشان را منتشر کند. من نیازی به اینها ندارم، در آن مرحلهای هستم که از شهرت و محبوبیت فرار میکنم. من از در خانه که بیرون میآیم واقعا از دست محبت مردم گریزانم. باید عینک و کلاه بذارم. در تاریکی شب هم سمت من میآیند و واقعا محبت دارند. من چون نیازی به شهرت ندارم، حرف که میزنم اگر آن حرف تغییر پیدا کند، همیشه اعتراض میکنم و پاسخ میدهم ولی دوستان من معمولا این کار را نمیکنند.
حاشیه همیشه وجود دارد اما نحوهی عبور از این بحرانها خیلی مهم است. برای شما هم حاشیه کم نبوده است. برای گذشتن از حاشیهها و بحرانها چگونه برخورد میکنید؟
ـ فرهنگ یک کشور خود تعیینکننده است. پیش از این فضای حقیقی به رادیو و تلویزیون و مطبوعات مختص میشد. مطبوعات بسیار اندک بود. یعنی من یادم است صبحها اصلا نشریهای وجود نداشت، بعد یکی دو تا منتشر شد، عصرها هم کیهان و اطلاعات خیلی معروف بودند و مجلات هفتگی که تعداد بسیار کمی چاپ میشدند و در نهایت مخاطبان زیادی نداشتند. الان چون فضای مجازی ایجاد شده و در دسترس همگان است یک کارگر ساختمانی هم موبایل دارد، یک مقام بالا هم موبایل دارد. همه از نظر امکانات در یک حد صاحب این امکان هستند که از فضای مجازی اطلاع پیدا کنند. این بستگی به فرهنگ هر کشوری دارد. در فوتبال تکنیک فقط ۲۰ درصد قابل اصلاح است. تکنیک همان هنر فردی است. کسی که استعداد فوتبال دارد از همان ابتدا با تکنیک است و زیاد قابل آموزش نیست؛ البته اینها صرفا نظر سرهنگ علیفر هست. ممکن است خیلی از این صحبتها درست نباشد. فرهنگ مثل تکنیک در فوتبال است. یعنی ۲۰ درصد، ۳۰ درصد بیشتر قابل اصلاح نیست. کسی که فرهنگ ندارد باسواد و حتی تحصیلات فوق عالی هم داشته باشد، باز بیفرهنگ است. ما در کشورمان ادعا داریم که فرهنگ بسیار عمیق و باسابقهای داریم و واقعا هم همین طور است اما این در تمام موارد درست نیست. به عنوان مثال در رانندگی این فرهنگ صدق نمیکند. اگر صد سال، دویست سال و اصلا در حد نامحدود زمانی را در نظر بگیرید که در ایران در مورد رانندگی درست آموزش دهیم، از نظر فرهنگی درست و اصولی یاد نخواهند گرفت.
ـ تپق زدن و اشتباه در برنامه زنده تلویزیونی را نمیتوان بحران نامید. بحران هیچ ارتباطی به اشتباه کردن در برنامه تلویزیون ندارد. بعضی مسائل مربوط به مملکت و فرهنگ ما و برخی موارد مربوط به مسائل بینالمللی است؛ مسائلی که در عرصه بینالمللی مطرح است به یک شکل درباره آن قضاوت میکنند. در مورد برنامههای زنده در همه جای دنیا قضاوت این است که اشتباه در برنامههای زنده رادیو و تلویزیون خصوصا اگر زمان زیادی پخش داشته باشد، بحران نیست. حال شما حساب کنید، در ۹۰ دقیقه چیزهایی پیش میآید که قابل پیشبینی نیست. شما نمیدانید که چه میخواهید بگویید و نمیدانید چند لحظه بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
با توجه به اینکه شبکههای اجتماعی در دامن زدن به این حاشیهها تأثیرات زیادی دارند، چقدر بر بالا رفتن سواد رسانهای و آگاهی مردم تاکید دارید؟
ـ در مورد فضای مجازی فرمودید، فضای مجازی در کشور ما قابل اصلاح نیست. یعنی اینکه شما هر چقدر در رسانهها آموزش دهید که چگونه از فضا باید استفاده و خبرها را منعکس کرد و درست دنبال خبر گشت، هیچ اثری ندارد. مردم ما فقط دنبال حاشیه و دنبال نکات منفی هستند و به همین دلیل منِ سرهنگ علیفر شخصا هیچگاه دنبال این نبودم که نظر مردم، نظر موافق من باشد.
البته مردم نظرات مختلف دارند و با توجه به عقاید خودشان حرف میزنند. شما الان اگر نظرخواهی کنید که علیفر گزارشگر محبوبی است؟ ۹۰ درصد از مردم پاسخ مثبت میدهند و آن به دلیل این است که من در گزارشهایم از کلمات، واژهها و جملات و طریقه گزارش خاصی استفاده میکنم که جذاب است و یک حالت سینمایی دارد.
اما این نظرسنجی در رسانهها کاملا برعکس است؛ یعنی اگر شما از مردم نظرخواهی کنید، آنجا ۸۰، ۹۰ درصد علیفر محبوبیت دارد، اما در بین رسانهها ۸۰ تا ۹۰ درصد مخالف دارد و علت اصلی آن حسادت است. چون میدانند علیفر نزد مردم خیلی محبوب است و خودش هم چندان راغب نیست دنبال این کار باشد. این را بگویم آدم از خودمتشکری نیستم، اما من هشت سال ژورنالیست و فوتبالنویس بودم، هفت سال مربی فوتبال در چهار تیم بودم، بعد از این ۱۵سال، گزارشگر شدم و ۲۳ سال است که با فوتبال روز دنیا زندگی میکنم. من مربی درجه یک فوتبال هستم که در تاریخ گزارشگری فوتبال ایران، اگر شما تفحص کنید مربی A فوتبال نداریم که گزارشگر باشد، یعنی من از نظر فنی به فوتبال احاطه دارم. همه اینها را گفتم به این نکته برسم که اول این را یادآوری کنم که آدم از خودمتشکری نیستم اما اعتماد به نفس با از خود متشکر بودن خیلی فرق میکند. من اعتماد به نفس دارم چون کارم را بلدم و ادعا دارم چون کارم را بلدم و به نحو احسن انجام میدهم. من برای هر بازی مدت ۱۰ ساعت دنبال اطلاعات در حدود بالای ۱۰ تا سایت میگردم و با اطلاعات کامل بازی را گزارش میکنم. در حوزه اطلاعات فنی هم که مربی بودم و ۲۳ سال تجربه داشتم. گزارشگر هم انتخاب میکنم.
با این سن و سال و گرفتاری و با این وضعیت مالی ضعیف گزارشگری میکنم، برای مبلغی که کمدی است. کمدی است که بگویم برای یک مسابقه فوتبال چقدر میگیرم، وقتی برای این مبلغ بسیار ناچیز که فقط میشود گفت حق ایاب و ذهابم میشود، بعد از حدود ۴۰ سال زحمت کشیدن مسابقه را گزارش میکنم کسی سر من نمیتواند منت بگذارد.
«رسانهها از روی حسادت از من ایراد میگیرند. هیچکس بی ایراد نیست. علیفر هم بیایراد نیست. اگر شما را دعوت کنند که در یک سالن ۱۰۰ نفری به مدت پنج دقیقه سخنرانی کنی، خیلی سخت است در همان پنج دقیقه پنج دفعه تپق میزنی. حالا حساب کنید یک بازی مهم با حدود ۳۰ میلیون نفر بیننده و به جای پنج دقیقه، ۹۰ دقیقه باید گزارش مستقیم داشته باشی. در چنین شرایطی اشتباه طبیعی است. در همه جای دنیا گزارشها با یکی، دو اشتباه همراه است. بنابراین اگر کسی که در رسانه کار میکند، آدم بزرگواری باشد، عنوان میکند که علیفر این دو تا اشتباه را کرد اما طبیعی است. بگوید که ۹۰ دقیقه گزارش کردن کار آسانی نیست و این دو اشتباه چیز عادی است و در همه جای دنیا هسست نه اینکه بیاید و آن اشتباه را در مقابل این همه امتیاز تجربه کار و زحمت قرار دهد و آن را نقطه ضعف حساب کند. متأسفانه در مملکت ما این نقص درستشدنی نیست. همه ما نیمه خالی لیوان را میبینیم.»
ـ گزارش فوتبال معجونی از تکنیک، هنر و تجربه است و بدست آوردن همه اینها خیلی زمان میبرد و برای همین عرض کردم تربیت کردن گزارشگر خوب خیلی سخت است. من هیچگاه از اشتباهی که روی آنتن میکنم بعدا معذرت خواهی نمیکنم، معذرتخواهی در بعضی اشتباهات لازم نیست. یک اشتباهاتی معذرتخواهی میخواهد که به حالت توهین شکل گرفته باشد. آن هم به اینکه بعدا بیایم و در برنامهای معذرتخواهی کنم، معتقد نیستم تا محبوبیت برای من ایجاد شود. محبوبیت من ۴۰ سال زحمت و فعالیت در حرفهام است. معذرتخواهی در برنامههای تلویزیون از نظر من همان لحظه است. آنجایی که نیاز هست گزارشگر بلافاصله باید معذرتخواهی کند. چیزی حدود ۱۰۰ نفر آدم متخصص خانه و زندگی و زن و بچه و راحتیشان را رها کردند برای یک حقوق معمولی کارمند بانکی زحمت میکشند تا مخاطب در خانه فوتبال را مستقیم ببیند. ما دیگر ۲۰ بار معذرتخواهی که نمیکنیم. یک ببخشید کافی است.
هیچ فردی درباره اشتباه گوینده تلویزیون درباره سفر رئیس جمهور این گونه فکر نمیکند که به عمد باشد. این یک اشتباه غیرعمد بود و یک ببخشید در همان لحظه غائله را تمام میکند اصلا نیازی به معذرتخواهی دوباره نیست. من راجع به دیگران نظر نمیدهم، من فقط راجع به خودم صحبت میکنم. من اگر در طول ۹۰ دقیقه مسابقه اشتباه کنم در تمام دنیا گزارشگر این حق را دارد. خواه، ناخواه پیش میآید و گزارشگر در همان لحظه با یک معذرتخواهی میتواند کار را تمام کند. هیچکس حق ندارد بعدها او را مواخذه کند. اگر معذرتخواهی نکند اشتباه از گزارشگر است که بعدها زیر سوال میرود. برخی جاها هم معذرتخواهی میکند اما رسانه خوراکش حاشیه است. چون فقط با خبر تغذیه نمیشود. هیچ رسانهای در هیچ جای دنیا اینگونه نیست که دنبال حاشیه نباشد. این حاشیه میتواند منصفانه باشد. میتواند غیرمنصفانه هم باشد. آنجاهایی که منصفانه است آدم میگذرد و اعتراض نمیکند و جواب نمیدهد اما آنجاها که غیرمنصفانه است طبیعتا واکنش نشان میدهد.
در این سالها چقدر خود را به بهرهگیری از دانش روز ملزم کردهاید؟
همیشه همین طور بوده است. در حال حاضر در بسیاری از مسابقات فوتبال، تدابیر دفاعی برای گل نخوردن زیاد شده است، چون در یک مسابقه فوتبال یک گل میتواند یک تیم را قهرمان کند و یک تیم را دست پایینتر بیاورد. یعنی در ۹۰ دقیقه یک گل میتواند همه چیز را به هم بریزد. در فوتبال سابقا میگفتند هدف از فوتبال گل زدن است اما الان محققان فوتبال میگویند فوتبال دو هدف دارد هدف اول گل نخوردن است و هدف دوم گل زدن است. گزارشگر بازی را گزارش میکند. گزارشهایی مثل گزارشهای من منصف است. سالهای سال است با هیچکس رودربایستی ندارم.
من تا زمانی که هستم مردانه گزارش میکنم. از این عبارت مردانه خیلی چیزها میشود استنباط کرد. یعنی من چیزی را که میبینم واقعا گزارش میکنم. با هیچ کس خرده حساب ندارم. من حتی اگر با آدمی الان زدوخورد کنم و بینی من را بشکند در بازی فوتبال در زمین خوب بازی کند در گزارشم حتما میگویم که او الان خوب بازی میکند. گزارشگر باید چیزی را که میبیند و واقعیت است، گزارش کند. اما اینجا یک امای خیلی مهم وجود دارد و آن اینکه با توجه به احترامی که برای همه گزارشگران عزیز قائلم و سالهای سال با آنها همکار بودم، ۷۰، ۸۰ درصد این مسائل را رعایت نمیکنند.
«گزارش رادیو با گزارش تلویزیون کاملا متفاوت است. اکثر گزارشگران ما در حال حاضر رادیویی گزارش میکنند. شنونده رادیو چیزی را نمیبیند. وظیفه اول گزارشگر رادیو باید این باشد که توانایی تجسم بازی برای شنونده را داشته باشد، اینکه مثلا بازیکن کجای زمین است و با کلمات و واژهها باید برای شنونده این بخشها بازی مجسم کند. اما در گزارشگری تلویزیون شیوههای جدید در تمام تلویزیونهای دنیا وجود دارد که در تلویزیون ما اجازه داده نمیشود. من که با شیوه جدید گزارش میکنم دائما زیر سوال هستم. یعنی مدیران من دائم مرا احضار میکنند چرا این را گفتی و چرا این را نگفتی. در حال حاضر پوشش تلویزیونی مسابقات با بیش از ۱۰ دوربین انجام میشود. در تمام زوایای استادیوم دوربین مستقر هست. نه تنها صحنههای حساس، حتی صحنههای عادی هم گاهی اوقات بیش از یک بار نشان داده میشود. یعنی اینکه کسی که پای تلویزیون نشسته نیازی به گزارش بازی فوتبال ندارد. چرا، چون همه چیز را میبیند. گزارشگر در استادیوم یک انسان است. از یک زاویه بازی را میبیند. هر کجای استادیوم باشد، بهترین جای استادیوم را که برای گزارشگر در نظر بگیرند تا به بازی احاطه داشته باشد باز از یک زاویه بازی را میبیند. این در حالی است که تماشاگر در خانه از ۱۰ زاویه مسابقه را میبیند. گل که زده میشود شما گاهی اوقات گل را چندین بار از زاویههای مختلف میبینید.
نحوه جدید و نوین گزارش مسابقات فوتبال از قول سرهنگ علیفر
ـ نحوه نوین گزارش مسابقات فوتبال ما باید تابع کشورهای صاحب فوتبال باشد. فرش را در هیچ کجای دنیا نمیتوانند مثل ما ببافند، کشورهایی که دنبال بافتن خوب هستند باید بیایند و از ایران یاد بگیرند ولی ما در فوتبال که شماره یک نیستیم. تازه اگر اروپا را به عنوان شماره یک فوتبال دنیا کنار بگذاریم بعد به آمریکای جنوبی میرسیم. بعد به آفریقا میرسیم، ایران را اگر مقایسه کنیم خیلی بخواهیم تعصب داشته باشیم و دوستانه مقایسه کنیم، چیزی در حد فوتبال آمریکای شمالی کونکاکاف است. پس فوتبال ما که در حد اول دنیا نیست و فوتبال را از دیگران یاد گرفتیم. اشکالی ندارد که دنباله روی کنیم. چرا ما مربی خارجی میآوریم. برای اینکه مربیان کشورهای صاحب فوتبال را بهتر از مربیان ما میدانند به همین دلیل ارز مملکتمان را به آدمهای غریبه میدهیم و مربیان خودمان بیکار نشستهاند. خب ما فوتبال روز دنیا را قبول داریم. پس باید تکنیک روز دنیا را در پخش مسابقات قبول داشته باشیم. تکنیک پخش مسابقات فوتبال با بیش از ۱۰ دوربین است و بیننده احاطه کامل به مسابقه دارد و نیازی به گزارشگر بازی فوتبال نیست. منظورم این نیست که سکوت باشد و گزارشگر نباشد. گزارشگر باید یک آدم متخصص در فوتبال باشد. یعنی مربی درجه یک فوتبال باشد. این اولین شاخصه یک گزارشگر خوب است. اول باید در کار خودش تخصص داشته باشد. از نظر فنی بتواند تفسیر و تحلیل کند. ضمن اینکه گهگاهی نیاز به گزارش است. نباید حرف اضافی هم زد. در منطقه یک سوم دفاعی، در محوطه جریمه و در مقابل دروازه، گزارشگر باید گزارش کند اما وقتی توپ درست در وسط زمین متعلق به تیمی مثل بارسلوناست که ۲۰ بار بازیکنانش پاسهای کوتاه دو متری سه متری به هم میدهند و بازیکنان حریف دیگر جلو نمیآیند، نیازی به گزارش جزییات و نام بردن از تک تک بازیکنان نیست. شاید خیلی از گزارشگران دل و جرأت علیفر را در حین گزارش زنده مسابقات فوتبال نداشته باشند. میترسند اطلاعاتی غیر از اصطلاحات ورزش فوتبال را بگویند. سرهنگ علیفر در حال حاضر نوینترین گزارشگر دنیاست. گزارشگر تلویزیون باید مربی درجه یک فوتبال باشد و به مسائل فنی احاطه داشته باشد. از نظر سنی نباید زیاد جوان باشد چون گزارشگر جوان تجربه زیادی ندارد. وقتی من ۲۳ سال است که گزارشگرم، هر سال چندین بازی گزارش کردم، پس تجربه زیادی دارم.
ـ گزارشگر تلویزیون باید مربی درجه یک فوتبال باشد. تجربه من با گزارشگری که دو سه سال است به این عرصه آمده کاملا متفاوت است. من در این شرایط هم در خانه استیجاری زندگی میکنم و حتی ماشین هم ندارم. من درست و سالم زندگی کردم. از هیچکس نمیترسم چون کار خلاف در زندگی انجام ندادم. در کار گزارشگری هم کار خلاف انجام نمیدهم. نه با رییس باشگاه دوست میشوم، نه با مربی تیم. نه اینکه دشمن باشم اما حالتی را با آنها ایجاد نمیکنم که روی آنتن بخواهم به دروغ از آنها تعریف و تمجید کنم. من چیزی را که در زمین میبینم، میگویم. هر کسی خوب باشد میگویم خوب است، هر کسی ضعیف باشد، میگویم ضعیف است. برایم هیچ فرقی نمیکند.
چه محدودیتهایی برای گزارشگر در تلویزیون وجود دارد؟
در کشور ما از سالهای قبل به گزارشگر میگفتند شما فقط گزارش کنید. یعنی فقط اسامی بازیکنان را بگو ، اما الان هیچ کجای دنیا اینگونه نیست و نباید جلوی گزارشگر را بگیرید. شما باید به گزارشگر اجازه بدهید تا از استعدادهای خود استفاده کند. گزارشگر باید تحلیلگر باشد، گزارشگر باید تفسیر کند.
گزارشگری که فوتبال را نمیشناسد نباید گزارش کند. در هر رشتهای اولین شرطی که باید برای گزارشگران گذاشت این است که در رشته خودش یا بازیکن ملی باشد، یا مربی درجه یک باشد و آن ورزش را بشناسد. نه اینکه دو سال تماشاگر فوتبال بود، حالا علاقهمند است و میخواهد گزارشگری کند.
مدیران محترم ما در سیما از سالهای قبل همیشه سفارش میکردند که گزارش کنید و با زمان متأسفانه جلو نرفتند. الان هم به گزارشگر میگویند گزارش کن. در هیچ کجای دنیا این گونه نیست. در تلویزیون گزارشگر باید مفسر باشد. گزارشگر باید قدرت و توانایی یک مجری باتجربه را داشته باشد و بداههگویی بلد باشد. زبان مادری و زبان انگلیسی را خوب تلفظ کند. اسامی بازیکنان خارجی را بتواند تلفظ کند. همه اینها در مجموع باعث میشود که یک گزارشگر خوب و توانا، یک شخصیت بارزی در کشور ما باشد.
آیا با همکارانتان رقابت داشتهاید؟
ـ هیچ وقت برایم فرق نمیکند که چه بازی را برایم محول کنند. گزارشگر خوب و کامل گزارشگری است که بازی درجه سوم را به شکلی گزارش کند که تماشاگر را پای تلویزیون نگه دارد. فینال جام جهانی فینال جام ملتها، اروپا، فینال جام حذفی، مسابقه پرسپولیس و استقلال را اگر یک آدم عادی که تا حدودی هم با فوتبال آشنا باشد گزارش کند، باز هم مردم نگاه میکنند و صدای او را هم گوش میکنند، اما گزارشگر خوب و کامل، گزارشگری است که بازی درجه سه و بازیهایی که مهم نیست را به شکلی گزارش کند که تماشاگر را ۹۰ دقیقه جلوی تلویزیون نگه دارد. اما هیچگاه برای من مهم نبود که کدام بازی را به من محول کنند.
تا زمانی که گزارش میکنم این را میگویم که هیچ گزارشگری در طول تاریخ صداوسیمای ایران شبیه من گزارش نکرده و نمیتواند گزارش کند چون دل و جرأت من را روی آنتن ندارد.
مهمترین و جذابترین بازی که گزارش کردید و همچنین بدترین خاطره؟
ـ خاطره نه چندان خوبی که دارم از بازی ایران و ایرلند است که دقیقه آخر یحیی گلمحمدی گل زد اما به جام جهانی نرفتیم. البته من گزارش نمیکردم ولی خاطره بدی از این بازی داشتم. چون خیلی دوست داشتم ایران، ایرلند را ببرد.
من طبیعتا واژههایی که در گزارشم استفاده میکنم همه را دوست دارم اما نظر مردم مهم است. شک نکنید «توی دروازه» معروفترین، محبوبترین واژهای است که در بین گزارشگران میگویم. توی دوازهای که من استفاده میکنم معروفترین واژه است بین گزارشگران تاریخ ایران. نام نمیبرم کدام بازیها برای من مهم بودهاند. چرا که روی هر گزارش بازی ساعتها زمان برای کسب اطلاعات صرف میکنم، برایم مهم نیست که چه بازی به من محول شود. اما بهترین بازیهایی که در عمرم دیدهام بازیهای تیم ملی هلند در جام جهانی ۷۴ و ۷۸ است.