روزنامه شهروند نوشت:«لوئیس فیلیپ مادریا کائریو فیگو»، مرد طلایی فوتبال پرتغال و ستاره سالهای پیشتر بارسلونا و مادرید اسپانیا به ایران آمد، در یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب حضور پیدا کرد، رفت و حاشیهای به جای گذاشت که دوباره تلویزیون پر از مشکل را، با چالش مواجه کرد.
داستان اینبار یک برنامه تلویزیونی پرحاشیه، آنهم از نوع نود، برخلاف جنجالهای متداولش موضوعات مالی مربوط به دعوت از یک فوق ستاره فوتبالی بود. فوق ستارهای در قد و قامت فیگو؛ بازیکن سالهای پیش بارسلونای اسپانیا، که وقتی از این تیم به رئالمادرید رفت، چنان حاشیه و ناراحتیای برای طرفدارانش در بارسلونا ایجاد کرد که تا مدتها هروقت او را در میدان مقابل تیم خود میدیدند، سیلی از دشنام حوالهاش میکردند.
آغاز حاشیه و دلیل یک اعتراض
برنامه نود تلویزیون که حالا سر از صفحه فرهنگی یک روزنامه سراسری درآورده، نخستین جنجالش نیست و احتمالا با روندی که دارد، آخرین جنجال و حاشیهاش نیز نخواهد بود اما بیشتر این جنجالها و حواشی نود، مربوط به فوتبال و گوشه و کنار آن است. اینبار اما حضور فیگو و اخبار منتشرشده درباره پرداخت مبلغ قابل توجهی به او، برای قبول دعوت نود و حضورش در این برنامه، داستانی دیگری به وجود آورده و مضاف بر حواشی ورزشی، این سوال را ایجاد کرده است که تلویزیون برای جذب مخاطب، چقدر هزینه میکند. هزینهای که نه در قامت دستمزد بازیگر و کارگردان در ساخت سریالها، بلکه بهعنوان «هدیه» و درقالب پرداخت به میهمانان سرشناس برنامههای گفتوگو محور، پرداخت میشود.
در این نوبت حاشیه به وجود آمده و سوالاتی که پس از آن سر از خاک بیرون آورد، از آنجا آغاز شد که خبر رسید برنامه نود (البته اسپانسر برنامه) مبلغی ١٠٠هزار یورو تقریبا معادل نیممیلیارد تومان، به فیگو پرداخت کرده تا در این برنامه حضور پیدا کند.
از آن پس بود که برخی از اهل رسانه و مخاطبان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یا هرجایی که فرصت دست داد، به موضوع اعتراض و برایش این دلیل را ذکر کردند: «در شرایطی که در کرمانشاه زلزله آمده (یا کرمان) و مردمان این سرزمین، نیاز جدی و مبرم به کمکهای نقدی دارند، چرا باید این پول به حلقوم یک اجنبی ریخته شود؟» این اعتراض هرچند تند بود اما برخی آن را بدون مبنا دانستند و (برخی شاید با واسطه ازسوی دستاندرکاران نود) پاسخ دادند که مردم در این لحظات نیاز به برنامه مفرح دارند، حتی بر این نکته هم تأکید کردند در روزگاری که تلویزیون با بحران مخاطب دستوپنجه نرم میکند، چرا نباید برنامهای روی آنتن برود که ٤٠میلیون نفر مخاطب داشته است (استدلالی که ممکن است در کلان ماجرا درست باشد اما هیچوقت نگفتند چگونه توانستهاند میزان مخاطب این برنامه را به دست آورند!) این گروه بر این اعتقاد بودند و البته به صورت مکتوب هم در رسانههای خود تأکید کردند که برنامه ٤ساعته نود در آن روز بهخصوص، ٩میلیارد و ٦٠٠میلون دقیقه/ نفر، بیننده داشته است.
اینها هرچند توسط برخی از مخاطبان و... مطرح شد اما قویترین استدلال آنها در دفاع از این دعوت، این بود که اولا مبلغ پرداختشده به فیگو از بودجه تلویزیون نبوده و توسط اسپانسر برنامه پرداخت شده و تلویزیون در این پرداخت دخالتی نداشته است و ثانیا وقتی فلان آدم برای حضورش در برنامه صبحگاهی حالا خورشید ٨تومان دریافت کرده یا در برنامهای دیگر برای حضور برخی از چهرههای آشنا (همان که عموم به آن سلبریتی میگویند) مبالغی بسیار بیشتر پرداخت شده است. حتما حضور فیگو که نود را در سطح برنامههای ورزشی درجه یک دنیا، مطرح کرده، نیممیلیارد تومان میارزد.
داستان پرداختها و سوالاتی درباره حقالزحمه حضور
از همان زمان که پرداخت پولی نسبتا هنگفت بهعنوان «حقالزحمه حضور در برنامه»، به یک میهمان خارجی آن هم در قواره لوئیس فیگو (که برخی صفت افسانهای را برای او به کار میبرند) طرح شد، حرف و حدیثهایی هم آغاز شد و برخی درصدد مقایسه این «حقالزحمهها» با آنچه در برنامههای خارج از این مرز و بوم پرداخت میشود، برآمدند. در این میان گروهی بر این اعتقادند که از اساس این مقایسه بیمعناست چون نه تلویزیون ما چنان تلویزیونی است که بشود با آن رسانهها مقایسهاش کرد و نه اقتصاد ایران چنان است که بتواند چنین رفتارهای نئولیبرالی را به نمایش بگذارد! با اینحال، در یک مقایسه داخلی، زمانی که ستارگان میلان برای بازی دوستانه به تهران آمدند تا در مقابل پرسپولیس قرار بگیرند (بازی خداحافظی مهدی مهدویکیا) همین برنامه نود، یا نتوانست یا حاضر نشد ٥٠هزار دلار درخواستی «پائولو مالدینی» که او را یکی از محبوبترین بازیکنان فوتبال نزد ایرانیان میدانند، بپذیرد!
با اینحال و صرف نظر از همه این موضوعات، مطلعان پرداخت «حقالزحمه حضور در برنامه» را به بحران مخاطب در صداوسیما نسبت میدهند. بحرانی که به نظر، تلویزیون را مجبور کرده است تقریبا در تمام برنامههای گفتوگومحور «عام» خود، از میهمانان و چهرههای آشنایی استفاده کند که برای عموم مردم جذاب باشند.
همین عامل گویا نوعی تعامل مالی را بین دو سوی کار (برنامهسازان و میهمانان) به وجود آورده که از نظر برخی این تعامل، تعاملی قاعدهمند و در قالب «حقالزحمه حضور در برنامه» پذیرفته شده از سوی برنامهسازان و مدیران آنها در تلویزیون است. فقط در یک نمونه چند سال پیش هومن حاجعبدالهی دلیل قطع همکاری خود را با یک برنامه که مجریگری آن را برعهده داشت اینگونه عنوان کرد که تهیهکننده حاضر به پرداخت این حقالزحمه به میهمانان نیست و به او گفته از روابط شخصی خود برای دعوت از میهمانان استفاده کند. به هر روی، جستوجوی خبرنگار «شهروند» و پرسش از دستاندرکاران، این موضوع را نمایان ساخته که گویا هرکدام از چهرههای آشنا برای حضور خود در برنامههای تلویزیونی، «حقالزحمه» مشخصی را طلب میکنند.
به عنوان مثال یکی از بازیگران طناز تلویزیون در یکی از برنامه های صبحگاهی با حضور یک مجری سرشناس برای حضور در برنامههای گفتوگومحور مبلغ ٣ تا ٨ میلیون تومان طلب میکند.
نامآشنایان در برنامههای تلویزیونی اعداد و ارقام مختلفی را از عوامل تولید برای حضورشان دریافت میکنند. یکی از بازیگران سرشناس مرد و البته کارگردان برای حضور در برنامههای اینچنینی ٧میلیون تومان، خانم بازیگر دیگری هم ٦میلیون تومان و بازیگران نامآشنا و با سوابق ویژه هم گاهی اعداد و ارقام بسیار بالا که غیرمنطقی مینماید، طلب و دریافت کردهاند. نکته مهم که بهعنوان قاعده در این دریافتها پذیرفته شده، چنین است که پس از طرح نام میهمان در برنامه تلویزیونی، مبلغ مورد درخواست او واریز میشود و اگر در این میان اتفاقی بیفتد که «حقالزحمه حضور در برنامه» واریز نشود، حضور میهمان هم منتفی خواهد بود.
در برخی از برنامه های پر مخاطب این چند سال هم اوضاع واضح تر از قبل به نظر می رسد و اینگونه است که از سوی اسپانسر برنامه، هدیه نقدی به صورت کارت هدیه در اختیار میهمانان قرار میگیرد. هدیهای که در برخی موارد (بیشتر درباره افراد نامآشنای سیاسی مصداق دارد) مبلغ با اعلام، به کارهای خیر اختصاص یافته است. در یکی از این برنامهها ورزشکار محبوب دهه ٧٠، وقتی به این برنامه دعوت شد، ١٠میلیون تومان علاوه بر هدیه اسپانسر، بهعنوان حقالزحمه حضور در برنامه درخواست کرده است.
اینها نمونههایی از میزان حقالزحمههای پرداختی در تلویزیون است. مبالغی که میزان آنها احتمالا میتواند مبلغ پرداختی به لوئیس فیگو را رقمی طبیعی جلوه دهد. موضوعی که مطلعان و مدافعان اقدام نود، آن را بهعنوان استدلال پرداخت.