ایران: میلاد عبادی پور که مدتی است به تیم اسکرابلخاتوف در لیگ والیبال لهستان که به «پلاسلیگ» معروف است پیوسته، بتازگی تولد ۲۴ سالگی خود را جشن گرفت. این والیبالیست ملی پوش و ارومیهای یکی از ستارههای والیبال ایران به شمار میرود. او در گفتوگویی که با خبرنگار «ایران» داشت، معتقد است همه ملی پوشان والیبال ایران ستاره هستند.
زندگی لهستانیها مثل ایرانیها ساده است
خدا را شکر هم شرایط خودم و هم شرایط تیمم خوب است و بهتر از این هم خواهد شد. تیم ما سه چهار بازیکن جدید گرفته که یکی از آنها خود من هستم. ما چند بازی انجام دادهایم اما هنوز به هماهنگی کامل با تیم نرسیدهایم و در آینده بهتر خواهیم شد. در حال حاضر، تمرینات سخت و سنگینی را پشت سر گذاشتهایم. چرا که از چند هفته دیگر مسابقات لیگ قهرمانان اروپا شروع میشود.
دو ماه بعد از آن هم مسابقات جام باشگاههای جهان شروع میشود که تیم ما هم در آن حضور دارد. برای ما خیلی سخت است که هم بخواهیم لیگ لهستان را داشته باشیم، هم لیگ قهرمانان اروپا و هم جام باشگاههای جهان را اما برنامهریزی طوری انجام شده که در هر سه تورنمنت با تمام توان و قوا حضور پیدا کنیم. برای همین کار سخت است. در حال حاضر میتوان گفت که نه شرایط خوبی داریم و نه شرایط بدی ولی در آینده خیلی بهتر خواهیم شد.
زندگی در لهستان خیلی هم سخت نیست. چون به هر حال آنها هم مثل ما هستند. شاید در یکسری مسائل جزئی با هم تفاوت داشته باشیم اما زیاد فرقی هم با هم نداریم. همان طور که ما زندگی سادهای داریم، آنها هم زندگی سادهای دارند.
منظورم از زندگی ساده این است که خیلی زندگی پیچیدهای ندارند. در کل من از زندگی در لهستان راضی هستم و در کل باید ببینیم که در آینده چه پیش میآید.
خدا را شکر ما هیچ مشکلی با غذای اروپایی نداریم. کمی مشکل با غذاهای آسیای شرقی داریم اما غذاهای اینجا مثل غذاهای خودمان است. البته غذاهای ما ایرانیها کمی فرق میکند و یک ایرانی هم هر کجای دنیا که باشد، بعد از مدتی هوس غذای ایرانی را خواهد کرد که خوشبختانه همسرم اینجاست و هر غذایی که هوس میکنم برایم درست میکند و دستش هم درد نکند و از این بابت هیچ مشکلی نداریم!
زندگی لهستانیها مثل ایرانیها ساده است
اولاً باید بگویم که فقط میلاد عبادی پور در تیم ملی ایران ستاره نیست. ستاره میتواند در ورزشهایی مثل بوکس و کشتی و تکواندو باشد که فرد به صورت انفرادی میرود قهرمان میشود و بعد میگویند که او ستاره است اما تیم ملی ایران به صورت جمعی بازی میکند و توانست در مسابقات ژاپن شگفتی ساز شود. ما برای نخستین بار توانستیم مدال کسب کنیم. بنابراین همه بازیکنانی که برای تیم ملی به میدان رفتند، ستاره بودند.
ما در لیگ جهانی امسال شرایط خوب و ایده آلی نداشتیم ولی در مسابقات انتخابی اردبیل و بعد هم مسابقات جام بین قارهای موفق بودیم. همه بچههای ما ستاره بودند و عالی بازی کردند. من هم در کنار آنها خوب بودم. آنها به من کمک کردند و من هم به آنها و توانستیم نخستین مدال جهانیمان را بعد از مدتها کسب کنیم.
خب قبل از اینکه این مدال را کسب کنیم، همه تیمها یک ترس و دلهرهای از تیم ملی ایران داشتند. اما با این مدال اگر قبلاً 50 درصد از ما میترسیدند، حالا ترس آنها 80 درصد شده است، مثل دیگر تیمهای بزرگ والیبال دنیا؛ برزیل، روسیه، لهستان و امریکا که اکثر تیمها یک ترس و واهمهای از آنها دارند. الان ایران هم به جمع این تیمها اضافه شده است و ما در آینده تلاشمان را بیشتر خواهیم کرد که مدالهای بیشتری برای ایران کسب کنیم و افتخار آفرینی کنیم برای کشورمان و تیم ملی ایران.
خب در خصوص جواد باید بگویم که همه میدانند او یکی از ستارههای تیم ملی والیبال ایران است. من قلباً او را خیلی دوست دارم و به نظرم ورونا بهترین گزینهای بود که انتخاب کرد چون بازیکن جوانی است و میتواند بهتر از اینها باشد و در آینده هم میتواند به تیم ملی کشورمان کمک کند اما همه میدانند که بازی در اروپا سخت است و زمان میبرد تا یک بازیکن با تیم جدیدش هماهنگ شود و مطمئن هستم که جواد هم میتواند به یکی از ستارههای تیمش تبدیل شود.
زندگی لهستانیها مثل ایرانیها ساده است
خب یک بازیکن حرفهای دوست دارد لیگهای مختلف دنیا را تجربه کند که من هم جزو آنها هستم ولی من از شرایطم در حال حاضر خیلی راضی هستم و باید ببینیم که در آینده چه اتفاقهایی خواهد افتاد وگرنه من خودم لهستان و این تیمی که انتخاب کردهام را دوست دارم.
بله باشگاه هم تولد من را تبریک گفت و قرار بود که برایم جشن تولدی هم بگیرند اما به یکباره برنامه مسابقات ما تغییر کرد. ما قرار بود که یک روز بازی کنیم و بعد دوباره سه چهار روز بعد بازی کنیم اما نمیدانم چه شد! راستش من هم زبان اینها را درست نمیفهمم. ما بازی کردیم ولی دوباره پس فردای آن روز، دوباره بازی داشتیم. بعد از آن هم دو روز استراحت آزاد داشتیم. یعنی تمرین نداشتیم. از این بابت هم خودشان خیلی ناراحت شدند و قرار بود برایم جشن بگیرند که این اتفاق نیفتاد.