حجت میرزایی میگوید افزایش نرخ ارز سلسله جنبان متغیرهای دیگر است و جهش ناگهانی آن میتواند به اقتصاد ایران لطمات زیادی وارد کند که یکی از آنها غیرقابل پیش بینی شدن اقتصاد و عدم تمایل بنگاههای اقتصادی برای نوسازی صنعتی است.
حجت میرزایی در گفتوگو با ایسنا، دربارهی افزایش نرخ ارز و این استدلال که نباید از افزایش ارز نگران بود، چرا که منجر به افزایش صادرات میشود، گفت: من به هیچ وجه با این استدلال موافق نیستم که با ابزار ارز میتوانیم صادرات را افزایش دهیم، چرا که کشش صادرات در ایران نسبت به تغییرات ارز پایین است و این را تجربه ثابت کرده است.
این اقتصاددان ادامه داد: نکتهای که باید به آن توجه شود این است که در مقابل صادرات غیرنفتی ۲۵ میلیارد دلاری ما با واردات ۱۰۰ میلیارد دلاری روبهرو هستیم که به شدت متاثر از وضعیت ارز است و میتواند تورم را به بنگاههای اقتصادی تحمیل کند، بنابراین جهش ناگهانی نرخ ارز گرچه ممکن است برای گروههای خاص منافعی به دنبال داشته باشد، ولی بخش بزرگی از اقتصاد و همچنین مصرفکنندگان را متضرر میکند و من معتقدم دولت باید بازار ارز را هوشمندانه و براساس منافع جمع مدیریت کند.
وی در ادامه صحبتهایش با اشاره به این که بازارها در ایران رقابتی نیستند، اظهار کرد: از سوی دیگر مگر بازارهای دیگر ما از جمله بازار کار و نیروی انسانی و همچنین بازار کالا و خدمات کاملا رقابتی و آزاد هستند که ما تلاش داریم بازار ارز را هم حتما رقابتی کنیم. واقعیت این است که هیچ یک از بازارها در ایران رقابتی نیستند.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: ارز به عنوان متغیر بسیار تعیین کننده سلسله جنبان بسیاری از متغیرهای اقتصاد کلان از جمله نوسازی صنعتی است و در آن نقش تعیین کنندهای دارد که باید با دید هوشمندانه با آن برخورد شود. من تاکید میکنم که هیچ ضرورتی ندارد که ارز به صورت ناگهانی تا ۴۵۰۰ تومان رشد کند.
میرزایی در پاسخ به این سوال که گفته میشود کنترل ارز از دست دولت خارج شده، اظهار کرد: من اعتقاد ندارم که کنترل وضعیت ارز از دست دولت خارج شده به نظر من دولت ارز را مدیریت نمیکند. به هر حال ارز یا از محل فروش نفت و گاز به دست میآید و یا میعانات یا محصولات پتروشیمی. در صادرات غیرنفتی نیز بخش بزرگی از میعانات و محصولات پتروشیمی توسط بخش عمومی اداره میشود. به این ترتیب سهامداران شرکتهای پتروشیمی یا صندوقهای بازنشستگی هستند یا سایر اجزای بخش عمومی که دولت میتواند آنها را کنترل کند.
وی در ادامه صحبتهایش گفت: اگر هم این وضعیت نبود دولت ابزارهای مناسبی را برای کنترل بازار از جمله ورودیها و خروجیها دارد و میتواند به کار گیرد. به نظر من دولت از ابزارهایش خوب استفاده نمیکند.
این اقتصاددان درباره این استدلال که گفته میشود که ارز باید متناسب با تورم بین اقتصاد ایران و سایر کشورهای طرف مبادله ایران معادل شود، گفت: تورم ما اکنون به تورم بسیاری از کشورها نزدیک است اگر بخواهیم این ادعای دولت را بپذیریم که تورم اقتصاد ایران به زیر ۱۰ درصد رسیده است که ما هم آن را میپذیریم در نتیجه جهش ناگهانی ارز ضرورتی ندارد. در چهار دهه گذشته ارز ۱۵۰ برابر شده و توجه به این نکته هم ضروری است که برای تعیین نرخ ارز فقط توجه شاخص تورم اهمیت ندارد.
وی افزود: یکی از شاخصهایی که اتفاقا اهمیت زیادی دارد نرخ رشد اقتصادی است. در کنار آن نرخ رشد صادرات و واردات جی دی پی و درآمد سرانه ملی هم اهمیت دارد.
او در مقایسه بین رشد تورم، درآمد سالانه و جی دی پی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی اظهار کرد: در حالی نرخ تورم در سالهای بعد انقلاب تاکنون ۱۵۰ برابر شده که سطح درآمد سالانه تقریبا با سال ۵۷ یکی است و جی دی پی هم رشد چندانی نداشته است.
میرزایی ادامه داد: تاکید میکنم دامن زدن به رشد نرخهای ارز پیامدهای فوقالعاده ناخوشایندی دارد که یکی از آنها غیرقابل پیش بینی شدن اقتصاد است. اتفاقی که در گذشته هم افتاد و به دلیل نبودن افق پیش بینی و نوسازی صنعتی لطمه زد، چون در شرایط بی ثباتی ارز هیچ بنگاهی حاضر نبود به نوسازی صنعتی که عمدتا متکی به منابع خارجی است، اقدام کند.