الاخبار نوشت: براساس گزارش منابع اطلاعاتی در غرب، بیانیه ترامپ علیه ایران، که به تازگی اعلام شد، نسخه تعدیل شده ای از سخنان خشونت آمیز تر رئیس جمهور آمریکا است؛ که در بردارنده کناره گیری مستقیم از توافق هسته ای و تهدید به جنگ، کشتار و ایجاد رعب و وحشت در ایران بوده است.
به گزارش «انتخاب»، وساطت سه ژنرال در دولت ترامپ مانع از آن شد که وی یک فاجعه دیپلماتیک را بوجود آورد؛ علاوه بر اینکه بیشتر دولتهای تاثیرگذار جهان از جمله انگلیس و روسیه مخالف جدی تصمیم ترامپ برای خروج از توافق بودند.
براساس تحقیقات یکی از اساتید دانشگاهی در امریکا، دلیل اصلی کشتار اخیری که در لاس وگاس به وقوع پیوست، نه قوانین مربوط به حمل سلاح، که روحیه برتری طلبی مردان سفید پوست در این کشور است؛ در واقع آمارها نشان می دهد در حالی که سیاه پوستان امریکایی نسبت زیادی از جرایم قتل عادی را انجام می دهند، تمام جنایتهای دسته جمعی شبیه به آنچه در لاس وگاس اتفاق افتاد، توسط آمریکایی های سفید پوست صورت گرفته است. براین اساس، روحیه برتری طلبی و غرور به سفید پوستان ایالات متحده این اجازه را می دهد که زندگی راحت را حق خود بدانند و زمانی که ناامید می شوند و احساس شکست می کنند، به جای آنکه در خورد فرو روند، به رفتارهای هیجان آمیز و خشن روی می آورند؛ تا اینکه خشمشان با اقدام به یک کشتار جمعی فروکش کند؛ اقدامی که منعکس کننده ناراحتی و کینه انها از تمام جامعه است.
به عقیده این استاد دانشگاه، ترامپ نامزدی است که با استفاده از این روحیه برتری طلبی خود را به ریاست جمهوری رساند. از این رو، مقایسه این مفهوم در ساختار داخلی امریکا با رفتار خارجی دولت آن، کار دشواری نیست.
بویژه در مورد ایران، اوج گیری خطاب ترامپ، که حکایت از همان احساس ناامیدی و عجز وی دارد، تغییر ریشه ای در موازین قوا در این کشور مسلمان ایجاد نمی کند و کشوری که توانسته است در سایه تحریمهای بین المللی شدید به حیات سیاسی خود ادامه دهد، با تحریم یک جانبه آمریکا وارد بحران نمی شود.
رویگردانی آمریکا از توافق، می تواند یک جدال داخلی را در تهران به راه اندازد، در مورد آینده روابط با ایالات متحده؛ علاوه بر اینکه باعث قدرت گرفتن طرفهای نظامی علیه صلح طلبها در تهران می شود؛ چه بسا این مساله مهمترین تاثیر استراتژی ترامپ در قبال ایران باشد. اما دلیل رفتارهای ترامپ، چه تمرّد و جنون بوده باشد یا برتری طلبی، اکنون در صحنه سیاست بین المللی کارساز نیست و در واقع نشانه فروپاشی و سقوط امپراطوری آمریکاست؛ هر چند که این سقوط از خطر و تهدیدات آن نمی کاهد.
