اخیراً، محمدحسینی مجری مهاجرت کرده تلویزیون که این روزها در شبکه صدای آمریکا مشغول است، کمپینی با عنوان «ریاستارت» راهانداخته است.
روزنامه صبح نو ه این بهانه با مرتضی حسینی برادر او گفت و گو کرده است.
مرتضی حسینی درباره عدم حضورش در تلویزیون در ماههای اخیر گفت: البته برنامهای نبوده که اخیراً آن را انتخاب کنم ولی درباره موضوع ممنوعالکاری تا به این لحظه کسی به من چیزی نگفته است. آخرین اجرای من به جنگ میلاد امامرضا (ع) در شبکه سه مربوط میشود. البته بعد از آن هم چند برنامه پیشنهاد شد ولی خودم نتوانستم به لحاظ ترافیک کاری به آنها برسم؛ به همین خاطر الان نمیتوانم نظر درستی درباره این که آیا ممنوع الکار هستم یا نه بدهم. ظاهراً مدیران تلویزیون با من مشکلی ندارند و ازشبکههای مختلف از من برای کار دعوت کردهاند.
هرکسی خطوط قرمزی دارد
مرتضی حسینی با اشاره به سایه رفتاربرادرش روی خودش، میگوید: این موضوع منحصر به من نیست و حتی از بزرگان کشور هم عزیزانی هستند که بستگانشان این مسائل را داشتهاند. فکر میکنم درکشور ما آنقدری دموکراسی باشد که این موضوعات مشکلی ایجاد نکنند. روزگاری برادر کسی بودم که عاشق، مؤمن، نمازخوان و بزرگ بود. من تاکنون درباره مساله برادرم با چند رسانه مصاحبه کردهام که آن را پخش نکردهاند. هرکسی برای خودش خطوط قرمزی دارد ولی وقتی از من سوالی میشود، یا باید چاپلوسی کنم یا دردهایم را بگویم.
حسینی با اشاره به کمپین موسوم به ریاستارت گفت: قطعاً بسیاری از رفتارهای برادر من غلط است. این که مسائل و مشکلات کشورش را بین غریبهها مطرح کند کار کاملاً نادرستی است. مسجد و بانک اموال عمومیاند و از پول بیتالمال ساخته شدهاند. پول ساخت مساجد را پدران ما دادهاند و من صد درصد با تخریب آنها مخالفم. البته اگر مثلاً از گرانیها انتقاد میکند با حرفش موافقم؛ این موافقت صرفاً محدود به او نیست حتی اگر دیگران هم بگویند حمایت میکنم.
با مخالف وطنم مخالفم
وی افزود: من با هرچیزی که با وطنم، مردم و شهدا مخالف باشد مخالفم. حتی اگر آن شخص برادر خودم باشد. تا قیامت آن کس که برای وطنم جان داده تاج سر ماست. برادرم معاند یا هرچیزی که اسمش را بگذارید باشد اما این بیشتر نوعی لجبازی است. برخی رفتار تلویزیون هم نامناسب است. حتی خود من وضعیتم را نمیدانم. نمیگویند که هستم یا کلاً اخراج شدهام. چرا باید من به عنوان یک منافق در تلویزیون باشم؟
این مجری تلویزیون درباره وضعیتش در تلویزیون گفت: اگر من درباره وضعیتم از مدیران سیما پیگیری نکردم به این دلیل است که معتقدم اگر کسی مرا بخواهد، دربارهام پیگیر میشود. همانطور که شما مصاحبه با من را خواستید و پیگیر من شدید. نمیشود من به رسانهها زنگ بزنم و بگویم با من مصاحبه کنید. من بارها به برادرم گفتهام اگر باکسی مشکل داری، همه را وارد این دعوا نکن. تو با این رفتار داری به همه توهین میکنی. وقتی به شهدای مدافع حرم توهین میکنی به کل ملت توهین کردهای. تو اگر با فلان شخص مشکل داری، بگو با او مشکل داری.
همه که فاسد نیستند
حسینی ادامه داد: پس از ماجرای تجاوز در فرودگاه سعودی، من به عربستان توهین کردم؛ فیلمش موجود است و به خاطر آن مدتی ممنوعالتصویر شدم. گفتم ما ایرانی هستیم و یک وجب از خاکمان را به دنیا نمیفروشیم. معلوم است که غیرت دارم و به همین خاطر با برخی از رفتارهای برادرم مشکل دارم. این ماجرای آسیب رساندن به مسجد و بانک کار زشتی است. مگر اینها برای شخص خاصی است؟ اینها برای ملت است. ضربه زدن به بیتالمال نشانه بزرگی و فهم و کمالات نیست. سنگ زدن به خودروی پلیس درست است؟ مگر پلیس از همین ملت و برای امنیت کشور نیست؟ اگر در فلان نهاد انقلابی چند آدم فاسد پیدا شود، از آن سمت هزاران نفر هم وجود دارند و موشکهایی ساختهاند که دشمنان ما را به لرزه انداختهاند؛ همه که بد نمیشوند.
برادرم کثیفترین است ولی...
مرتضی حسینی در پایان گفت که شخصاً در گذشته برای حل مشکل برادرش پاپیش گذاشته. او مدعی است که کسی در این موضوع تحویلش نگرفته است: من سهم خودم را انجام دادهام. شخصاً به چهار مرجع مراجعه کردهام و خواستهام که مرا برای صحبت با برادرم واسطه کنند؛ نامههای این موضوع موجود است ولی متاسفانه هیچ کس مرا راه نداد. قصد داشتم که این ماجرا را کمی آرام کنم ولی هیچ کس قبول نکرد. برادر من امروز کثیفترین آدم است ولی شاید فردا متحول شد.
شاید اگر شما دراین قضیه قدم پیش بگذارید، ماجرا کلاً حل شود. فکر نکنید برادرم شرایط خوبی دارد. پولش را خوردهاند، بیکس و تنها شده است و صدها مساله دیگر. مدیران کم لطفی میکنند وگرنه من بردهان هرکسی که به اعتقاداتم توهین کند، مشت محکم میزنم. بازهم تاکید میکنم اگر نمایندهای از یک قشر، فاسد است نباید آن را به همه آنها تعمیم داد.
عاملان حمله نافرجام به پاشگاه پرسپولیس که طی آن درب ورودی باشگاه به آتش کشیده شده بود، مشخص شدند.