ما تصمیم به سرقت داشتیم و اصلا نمیخواستیم کسی را بکشیم، تصمیم داشتیم
اگر پوریا متوجه شد مهدی با چاقو تهدیدش کند و سرقت را انجام دهیم.
من پول احتیاج داشتم، چون بهخاطر ضبط آلبوم و آهنگهایم ٥٠ میلیون
بدهکار بودم. با مهدی تصمیم به سرقت گرفتیم و وقتی فکر کردم که گزینهای
مناسب پیدا کنیم به پوریا رسیدم که در استودیوی او آهنگ ضبط میکردم.
روز قبل از قتل هم برای سرقت به بهانه اینکه مهدی میخواهد قرارداد ببندد،
به استودیو رفتیم، اما پوریا گفت عجله دارد و باید به جایی برود، به همین
دلیل قرار شد روز قتل به استودیو برویم. ساعت دو بود که به آنجا رسیدیم.
مهدی به بهانه قرارداد سر پوریا را گرم کرد و من رفتم داخل استودیو که
سرقت کنم، اما وسط کار بودم که دیدم پوریا از راه رسید و من ترسیدم، خیلی
ترسیده بودم و نمیدانستم چه میکنم، فقط میخواستم او را ساکت کنم،
پشتسرهم شلیک کردم تا او روی زمین افتاد، بعد هم فرار کردیم.
اسلحه را از کجا آورده بودی؟
سه ماه قبل بهخاطر علاقه و هیجانی که نسبت به اسلحه داشتم، آن را از مرز به قیمت ١٠ میلیون خریدم.
آیا در تلگرام و روزنامهها خبرها را دنبال میکردی؟
نه، پیگیر نبودم و به کسی نگفته بودم.
نه، من فکر نمیکردم دستگیر شوم، خیلی احتیاط کرده بودیم و با خودم گفتم
اگر در سه روز اول دستگیر شوم که دستگیر شدم، اگر نه، دیگر اتفاقی
نمیافتد.
برای انجام کاری داشتم از خانه بیرون میرفتم که مأمورها آمدند جلو خانه
دنبالم و گفتند آقا رضا؟ گفتم بله، گفتند سوار ماشین شو و به اداره آگاهی
رفتم که آنجا از من بازجویی کردند و اعتراف کردم.
مقتول و همدستت را از کجا میشناسی؟
همدستم را که از سالها قبل میشناسم؛ حدود پنجسالی میشود. پوریا را هم
که کار را با او شروع کرده بودم و قرار بود اولین آلبومم را با او منتشر
کنم.
آیا تا حالا آهنگی خواندهای؟
چهار تکآهنگ خواندهام، اما خودم منتشر نکردهام و قرار بود که ١٠ تا بشود تا در یک آلبوم منتشر کنم.
چه مدت بود که خواندن را شروع کردی و چرا رپ؟
دو سالی میشد که رپ میخواندم، علاقه داشتم، با پوریا هم که کار میکردم،
خودم شعر را میگفتم و پوریا تنظیم میکرد و در استودیوی او ضبط میکردیم.
چند سال داری و چند خواهر و برادر هستید؟
متولد پنجم مرداد ٧٨ هستم. دو برادر بزرگتر و یک خواهر دوقلو دارم.
آیا غیر از خوانندگی، شغلی هم داشتی؟
من خیاط بودم و مهدی تراشکار، اما بهخاطر بدهی به فکر یک منبع درآمد دیگر
بودم و موضوع سرقت را با مهدی مطرح کردم. این را هم بگویم که یکبار خودکشی
کردم.
چهار ماه قبل بود، بهخاطر شکست عشقی، کلی قرص ترامادول خوردم، ولی مرا به بیمارستان بردند. دو بار ایست قلبی و یکبار هم تشنج کردم.