پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ساکت از جمله هنرمندانی است که در کنار فعالیتهای عملی مانند آهنگسازی و برگزاری کنسرت و تدریس، به تالیف کتابهای نظری نیز در حوزه موسیقی پرداخته است. ساکت این روزها در حال برگزاری کنسرت در برخی شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد است.
به گزارش فرهیختگان، کیوان ساکت هنرمندی است که احتیاج به معرفی ندارد، او یکی از نوازندگان پیشکسوت در عرصه تار و سهتار است و بیش از سه دهه است که به فعالیت مستمر در عرصه موسیقی مشغول است. ساکت همچنین از جمله هنرمندانی است که در کنار فعالیتهای عملی مانند آهنگسازی و برگزاری کنسرت و تدریس، به تالیف کتابهای نظری نیز در حوزه موسیقی پرداخته است. ساکت این روزها در حال برگزاری کنسرت در برخی شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد است. به بهانه این فعالیتها با او درباره وضعیت موسیقی و کنسرت در شهرستانها به گفتوگو نشستهایم.
شما از جمله هنرمندانی بودهاید که طی سالهای اخیر ضمن معتقد بودن به تمرکززدایی از پایتخت، تلاش کردهاید به اجرای کنسرت و مسترکلاس در استانهای مختلف کشور بپردازید.حالا باز هم طی روزهای اخیر شاهد برگزاری کنسرتهای تازه شما در برخی شهرهای استان کهگیلویه وبویراحمد، مثل یاسوج و گچساران هستیم. اگر ممکن است درباره تاثیر برگزاری این کنسرتها توضیح دهید.
همیشه بر این باور بودهام که امکانات فرهنگی- هنری، بهویژه برگزاری کنسرت از سوی هنرمندان مختلف نباید فقط به تهران محدود بماند. تجربه اجرای کنسرت در این سالها در شهرهای مختلف این نکته را برای من اثبات کرد که در شهرستانها ظرفیت گستردهای از مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی وجود دارد که تشنه شنیدن آثار هنرمندان هستند. برگزاری کنسرت در همه استانهای کشور میتواند در تقویت این حیطه نقش داشته باشد. نکته مهم دیگر که در طول این سالها در جریان برگزاری کنسرت با آن برخورد کردهام حضور استعدادهای جوان در هر استان کشور بوده است. اغلب هنرمندان جوانی که در استانها به فعالیت موسیقی مشغولند بهقدری مستعد و پرتلاشند که مرا به حیرت وامیدارند و بارقهای از امید را در دل من روشن نگه میدارند که میتوان باوجود داشتن چنین استعدادهایی به چشمانداز آینده موسیقی امیدوار بود.
از تجربهتان در کنسرتهای اخیرتان در گچساران و یاسوج هم بگویید.
شاید بتوان آن را لذتبخشترین تجربهای قلمداد کرد که در طول سه دهه فعالیت مستمر در موسیقی داشتهام. درحالی که برگزاری کنسرت در گچساران با گروه کر بانوان طبعا با دشواریهای زیادی توام بوده است، ولی عشق و علاقهام نسبت به این حیطه و از همه مهمتر پشتکار و گرایش هنرمندان جوان این شهرها باعث شده این مساله دشوار ممکن شود. ما در گچساران بههمراه نوازندگان گروه «کرنا» به سرپرستی احمد پرواز و هنرمندان جوان مانند حمید آقاجاری، مرتضی جابری، محسن نیکپور، محسن نیکپی، محمد افشارپور، محسن رحمتی و گروه کر بانوان از قبیل غزال انصاری، کبری فرهمندیان و شهین مهدیپور روی صحنه رفتیم و قطعاتی را اجرا کردیم. خوانندگی این کنسرت را نیز کاظم کریمی، خواننده معروف یاسوجی به عهده داشت. در این کنسرتها نوازندگان سازهایی چون نی، کمانچه، دف، تنبک، سنتور، تارباس، تار و سهتار به اجرای قطعاتی پرداختهاند که با اقبال مناسبی از سوی مردم این شهر مواجه شده است. گچساران فارغ از آنکه یکی از بزرگترین مراکز نفتی ایران بهشمار میرود، چندان که اشاره کردهام هنرمندان جوان و پرتوانی نیز در عرصه موسیقی معاصر دارد. من به بهانه اجرای این کنسرت در استان کهگیلویه و بویراحمد، به این استان بابت داشتن چنین ظرفیت گستردهای در این وادی تبریک میگویم. بعد از اجرای کنسرت در هر استان و به یمن وجود شبکههای مجازی که میتوان به سهولت به اطلاعرسانی پرداخت، تماسهایی از دیگر شهرهای ایران با من گرفته شد مبنی بر اینکه تمایل دارند در آن شهرها نیز به اجرای کنسرت بپردازیم. چندانکه قرار است پس از اجرای برنامه در استان کهگیلویهوبویراحمد در شهرهای استان گیلان و اصفهان نیز کنسرتهایی داشته باشیم.
وضعیت سالن و امکاناتی مثل تجهیزات صدا در استانهای دیگر ایران چگونه است؟
وقتی در تهران که 16 میلیون جمعیت روزانه دارد و پایتخت فرهنگی ایران قلمداد میشود با یک سالن مثل تالار وحدت روبهرو هستیم که فقط ظرفیت پذیرفتن حدود 800 مخاطب را دارد از سالنهایی که در دیگر شهرهای کشور وجود دارند نمیتوان انتظار زیادی داشت. با این وجود تلاش کردهایم در این سالها به فراخور و تناسب موقعیت و امکانات محدود در استانها به برگزاری کنسرت بپردازیم. آنچه راه دشوار اجرای کنسرت در این شهرها را بر ما هموار میسازد دو نکته است؛ یکی شوق و عشقی است که هنرمندان جوان در این شهرها نسبت به موسیقی دارند و دیگری استقبال مردم به شنیدن موسیقی اصیل ایرانی است. میتوان گفت این دو باعث شده در این سالها مشکلاتی را که بر سر راه موسیقی بوده به راحتی برداریم و به فعالیت خود ادامه بدهیم.
برخی هنرمندان عرصه موسیقی به این مساله اشاره میکنند که مهمترین هدفشان از برگزاری کنسرت در استانهای مختلف، فارغ از آشتی دادن دوباره مردم با موسیقی اصیل ایرانی، ارتقای ذائقه و سلیقه شنیداری مخاطبان بوده است. شما فکر میکنید چقدر توانستهاید دراین زمینه موفق باشید؟
اینکه من چقدر توانستهام در این راه قدمهای مثبت بردارم و عملکرد ارزندهای داشته باشم؛ نکتهای است که بیتردید مردم و اساسا مخاطبانم باید درباره آن قضاوت کنند. اما یک چیز را به خوبی میدانم و آن اینکه سطح سلیقه مردم عادی نسبت به موسیقی در سالهای اخیر ارتقا یافته است. هرچند نقش نهادهایی چون صداوسیما را در تنزل سلیقه مردم نمیتوان در این سالها نسبت به موسیقی نادیده گرفت. با اینحال بسیاری از هنرمندان به شکل مستقل و بیآنکه از پشتوانه حمایت نهادهای دولتی برخوردار شوند تلاش کردهاند در راهگشا بودن این مسیر نقش بهسزایی ایفا کنند. این مساله درباره من نیز صادق است. میتوانم بگویم همواره به مدد دلگرمی و حمایتهایی که در هر اجرا از سوی مردم دریافت کردهام و براساس شیفتگی قلبیای که نسبت به فرهنگ ایرانی داشتهام تلاش کردهام در این مسیر موثر باشم و موسیقی غنی و پرمهر ایرانی را در هر کوی و برزن به مخاطبان و علاقهمندان این حوزه بشناسانم.
بهعنوان یک هنرمند که سالها در حیطه موسیقی فعالیت میکنید چه مطالبهای از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جدید دارید؟
من بارها هنگام ورود هرکدام از وزرای پیشین؛ چه در قالب کتبی و شفاهی و گفتوگو با رسانهها به این مساله اشاره کردهام که وزیر ارشاد شایسته است در انتخاب مشاوران خود وسواس بیشتری به خرج دهد تا بیش از این خاطر دلسوختگان و کسانی که بحق در پیشبرد موسیقی این سرزمین نقش داشتهاند با حرکتهای نادرست از سوی مدیران فرهنگی مکدر نشود. مساله دیگری که از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جدید میخواهم این است که تکلیف خودش را با دیگر شهرهای ایران روشن کند و اجازه ندهد یک عنصر یا مدیر محلی دستور به لغو کنسرت هنرمندان بدهد. هرچند نمیخواهم در بدو ورود وزیر ارشاد جدید به گلایه بپردازم، ولی تنها خواستهام این است که در انتخاب مشاوران خود دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد و راهی را نرود که پیش از او وزیران قبلی رفتهاند.
یک سوال هم درباره بازخوانی قطعات دهههای گذشته داشتم. برخی نسبت به اینکه تعدادی از هنرمندان در جریان برگزاری کنسرت به اجرای قطعات بازخوانی شده بسنده میکنند انتقاد دارند و بعضی دیگر معتقدند بازخوانی این قطعات میتواند نزد مخاطبانی که با آثار دهههای 40و 50 هنرمندان سرشناس موسیقی خاطره داشتهاند جنبه تداعی دوران خوش موسیقی را داشته باشد. دیدگاه خود شما نسبت به این مساله چیست؟
با اجرای قطعات بازخوانی سالهای گذشته موافق هستم؛ کمااینکه من نیز در طول این سالها به فراخور اجرای برنامهای مختلف به بازخوانی قطعاتی از آهنگسازان برجسته ایرانی چون همایون خرم، علی تجویدی، علینقی وزیری و... پرداختهام. ولی در عین حال براین باورم تا زمانی که هنرمند حرفی برای گفتن دارد، بهتر است که بیشتر به بیان ناگفتهها و تجربههای تازه بپردازد و در کنار آن قطعات بازخوانی شده از هنرمندان دورههای گذشته را نیز اجرا کند.