پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نزار قبانی، شاعر عرب زبان که شعرهای عاشقانهاش مشهور است، جایی خطاب به بلقیس نوشته است: «رفته بودی انار بیاوری، تکههایت برگشت» و کافی است در خاورمیانه باشی تا «بلقیس» شوی.
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، تابستان فصل انار نیست، اما در افغانستان هوای گرم با خودش جنگ میآورد. طالبان یک بار دیگر در شمال و شرق این کشور سربر آورده. در خبرها جسته و گریخته میشونیم که شهرهایی سقوط کردهاند، اما کشتاری که در دو، سه روز گذشته در میرزا اولنگ رخ داده چیز دیگری است.
فرماندار منطقه به خبرنگاران گفته
است که حتی قبل از این که طالبان به این منطقه حمله کند، بارها از حکومت
مرکزی درخواست کمک کرده است. گفته است که پیش از حمله، در طول آن و بعد از
تمام شدن حمله، بارها «التماس» کرده است که حکومت مرکزی نیروهای نظامی برای
مقابله با سربازان طالب بفرستد، اما کمک هیچ وقت نرسیده.
نیروهای نظامی محلی، ۴۸ ساعت
مقاومت کردند، اما در نهایت بازماندههایشان هیچ چارهای نداشتند غیر از
این که وسایلشان را جمع کنند و نبرد را رها کنند تا میرزااولنگ به دست
طالبان سقوط کند. به هر حال انتظار آنها برای رسیدن کمک از کابل بینتیجه
بوده است.
حمله به میرزا اولنگ تمام شده. حد
اقل ۶۰ نفر کشته شدهاند، ۱۵۰ خانواده گروگان گرفته شدهاند و از سرنوشت
حداقل ۴۷ دختر خبری در دست نیست. طالبان که حالا کنترل اوضاع را در میرزا
اولنگ در دست دارد، قدغن کرده است که اجساد کشتهها را از خیابانها جمع
کنند و اجازه دفن آنها را نمیدهد.
ناظران میگویند خشونتی که این
بار طالبان در میرزا اولنگ به خرج داده است، کم نظیر است. بعضیها حدس
میزنند که به همین دلیل باید گفت این حمله همکاری مشترکی بین داعش و
طالبان بوده است، هرچند مقامات امنیتی با سابقه در افغانستان این حرف را
قبول ندارند. از مهمترین مخالفان ایده دخالت داعش در این حمله، امرالله
صالح، رییس پیشین سازمان اطلاعات افغانستان و جان کمبل ژنرال آمریکایی است
که پیشتر گفته بود در افغانستان، نیروهای ناراضی طالبان خودشان را با نام
داعش بازسازی میکنند، تا توجه رسانهها را جلب کنند و این به معنی آن نیست
که داعش در حملههای طالبان به مردم افغانستان دست داشته است.
برای توضیح خشونتی که این بار در
میرزا اولنگ به کار گرفته شده، توضیح دیگری هم وجود دارد. از آغاز دوران
طالبان در دهه ۹۰ میلادی تا به حال، این گروه همواره با اقلیت قومی
هزارهها رفتاری به مراتب بدتر از دیگر قومیتهای افغانستان داشته داشته
است. کشتار وسیع شیعیان هزاره در مزار شریف، در ۱۹۹۸ یکی از اولین کشتارهای
سازمان یافته هزارههای افغانستان بود اما آخرین آن نبوده است.
عده کسانی که تصور میکنند در
افغانستان فشار بر مردم هزاره بیش از فشار بر دیگران است، کم نیست. بخش
زیادی از انتقادها به حکومت مرکزی هم از همین جا میآید. بعد از تلاشهای جنبش روشنایی
که خواستار گذشتن یکی از استراتژیکترین خطوط برق افغانستان از منطقهای
هزاره نشین بود و تضاهراتش به خون کشیده شد، هنوز خیلیها فکر میکنند
علاوه بر این که مردم هزاره به دلیل مذهبشان بیش از دیگران از طرف طالبان
تهدید میشوند، دولتمردان افغانستان هم آنچنان که باید برای تحقق برابری در
این کشور تلاش نمیکنند.
شب گذشته، زیر سایه سنگین فاجعه
انسانی که در میرزااولنگ اتفاق افتاده، عده زیادی از مردم، چه فارسی زبان، و
چه انگلیسی زبان، در حالی که جای دیگری برای بردن این غم نداشتند، در
توییتر، به آنچه از نظر بسیاری "نسل کشی هزارهها" توصیف شده است، واکنش نشان دادند.