وقتی از او می پرسم چرا مدتها صحبت نمی کردید، می گوید: من بعد از
انقلاب به همه آنچه می خواستم، رسیدم. پشت سر گذاشتن رژیم رضاشاه و پسرش
آرزوی بزرگی بود که آن را به دست آوردم، لذا احساس می کردم نیاز به صحبت
نیست. اما الان گویا باید در مقابل بعضی چیزها بایستم و مردم را از برخی
فتنه ها آگاه کنم.
او که از حامیان جدی احمدی نژاد در انتخابات گذشته
محسوب می شود، اکنون معتقد به تعمیر و نگهداری اوست.
آنچه در پی می
خوانید، حاصل یک گفتگوی صمیمانه با وی در فضای ماه مبارک رمضان است. قصد ما
این بود که تنها در خصوص اخلاق سیاسی با شجونی صحبت کنیم، اما مگر می شود
با شجونی صحبت کرد و از سیاستمداران چیزی نپرسید؟
****
* آقای
شجونی، تعریف شما از اخلاق سیاسی چیست؟
** بسم ا... الرحمن الرحیم. در
حدود 800 سال پیش برخی از علمای مکتب تشیع دین را بدین صورت معنا کرده اند.
آنها دین را سقفی دانسته اند که بر 4 ستون عبادت، اخلاق، معاملات و سیاست
استوار است.
البته توضیح هر کدام از اینها 100 جلد کتاب می خواهد، ولی
به طور کلی این گونه است که عرض کردم.
دین این نیست که دو رکعت نماز
بخوانیم و فکر کنیم دینداری کرده ایم. اخلاق یعنی اینکه انسان به تعهد خودش
عمل کند. احترام به پدر مادر. اطاعت از اولی الامر، رد امانت و ...
بعضی
ها فکر می کنند اخلاق یعنی جوک گفتن و خندیدن. نه، اخلاق همینهاست که
گفتم. معاملات هم که مشخص است و کمتر کسی است که نداند در معامله چگونه
باید رفتار کرد. کم فروشی نکردن، ربا نگرفتن و ربا ندادن و...
خب، الان
ماییم و جمهوری اسلامی ایران. یک عده ای را طاغوت تربیت کرده بود اما ما می
خواهیم امام(ره) ما را تربیت کند. شما نگاه کنید اخلاق امام(ره) چه بود.
امام(ره)
دار و ندارش یک قطعه زمین بود در خمین. در جمهوری اسلامی امام(ره) دستور
داد این زمین را برای خمینی هایی که خانه نداشتند، خرج کنند.
در قم هم
دارو ندار امام(ره) یک خانه بود که الان موزه شده است. امام(ره) اساساً
دنیا برایش حل شده بود. دو تا پسر هم داشت که از دنیا رفتند. یکی از
اطرافیان امام(ره) به من می گفت امام عاشق آبگوشت بود و صبحها هم بهترین
غذای امام نان و پنیر و چای شیرین بود. حالا ما این را مقایسه کنیم با
رضاخان.
اروپاییها نوشتند وقتی رضاخان، شاه شد یک متر زمین نداشت، اما
وقتی از ایران می رفت 44 هزار قریه داشت. 30 تا هتل داشت مثل رامسر و غیره
...
امام(ره) بد دهن نبود. فحاش نبود. حسود نبود. با مردم معقول سخن می
گفت. الان هم ساده زیستی زندگی رهبر انقلاب را ببینید که واقعاً الگوست.
ما
الان تو کشور ایران 70 هزار گلزار شهدا داریم. 300 هزار شهید دادیم که از
این تعداد فقط 35 هزار نفر آنها دانش آموز بوده اند. ما مدیون اینها هستیم.
ما مدیون رهبر انقلاب و مسؤولان خدمتگزار هستیم.
خدا را شکر هر جا می
رویم، آبادی و ساخت و ساز است. باید برای مردم این موارد تببین شود و آنها
آگاه شوند و از گذشته و الان بیشتر بدانند.
بنده رفتم بودم استهبانات
استان فارس در دانشگاه آزاد برای سخنرانی. آنقدر این دانشگاه بزرگ بود که
باید با ماشین از یک جای آن به جای دیگری می رفتیم. بعد هم وسایل ورزشی
برای جوانان درست کرده بودند که مسؤول آنجا می گفت همین وسایل فقط 100
میلیون تومان ارزش دارد. یک خوابگاه 7 هزار متری برای خواهران درست می
کردند. جاهای دیگر هم رفتم این گونه بود. بی انصافی است که آدم بگوید دولت و
جمهوری اسلامی کار نکرده است.
رضاخان و پسرش در طول 57 سال، یک بسم
ا... از دهنشان بیرون نیامد. اینها مأمور بودند تشیع و این کشور را نابود
کنند. چادر از سر زنان بر دارند. البته رضاشاه مأمور این کار بود در ایران،
همان طور که آتاتورک در ترکیه مأمور بود. حالا بعضی ها از روی نادانی می
گویند رضاشاه خدمت کرد، مثل اینکه بگویند اسراییل خدمت کرد.
الان
اروپاییها نوشته اند ما در ایران تونل می زدیم، راه درست می کردیم تا مردم
بگویند رضاخان این کار را کرده تا ما بتوانیم پیمانکاریهای خودمان را
ببریم. اینها همینهایی بودند که مثل شیخ فضل ا... نوری را کشتند، مثل
ثقةالاسلام تبریزی را کشتند، شیخ محمد خیابانی را ترور کردند.
اخلاق
همان طور که گفتم، معنایش جوک و خنده نیست. اسلام ما را متعهد بار آورده
است. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید، خداوند از علما پیمان
گرفته نسبت به پرخوری ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند و اهل مبارزه
باشند.
امسال هم که می بینیم سال جهاد اقتصادی است، واقعاً باید دولت ما
کوشش بیشتری انجام دهد تا ثروت مملکت افزایش یافته و البته به دست آدمهای
سودجو نیفتد. اخلاق یعنی همین. سیاست هم همین است، سیاست به معنای حقه
نیست.
سیاست در فرهنگ اسلامی یعنی همین. یعنی با بندگان خدا با تعقل و
تفکر برخورد کنیم.
*اگر بخواهید در دعای سحر برای سیاستمداران ما دعا
کنید، چه دعایی می کنید؟
** دعا می کنم خداوند سیاستمداران ما را از
این دنیای فریبنده دور کند و آنها بتوانند به تنگدستان خدمت کنند.
همان
کاری که امام علی(ع) می کرد.
ما چرا منتظر ظهور اما م عصر(عج) هستیم؟
برای اینکه این بزرگوار شبیه به امام حسین(ع) و امام علی(ع) است.
*
غیراخلاقی ترین کاری که طی این دو سه سال در عالم سیاسی دیدید، چه بود ؟
**
غیر اخلاقی ترین کاری که انجام شد، فتنه انتخابات 88 بود.
ببینید،
افغانی ها در انتخابات اشکال دیدند و عبدا... عبدا... اشکال داشت به
انتخابات، اما راه نیفتادند در خیابانها و پیروزی کرزای را به وی تبریک
گفتند تا کشور دچار اغتشاش نشود.
حتی «ال گور» به انتخاب بوش اشکال
داشت، اما بلافاصله به بوش تبریک گفت. یعنی اینکه دامن نزد به فساد. به
خیابانها نیامدند.
در اروپا و آمریکا، هرکه بخواهد مشکلش را در خیابان
حل کند، 15 سال زندان می گیرد، چون آتش زدن اتوبوسهای شهرداری مشکل
انتخابات را حل نمی کند. همه جای دنیا برای خودشان شورای نگهبان دارند،
دادگاه دارند و ... اما در ایران بد اخلاقی کردند.
الان هم تمام شد و
دیگر چیزی از دوره آقای احمدی نژاد باقی نمانده و عملاً دو سال از چهار سال
آن تمام شد. آقای احمدی نژاد هم اگر به خاطر مشایی یک مقدار بد اخلاقی
کرد، الان ما نسبت به ایشان سیاست تعمیر و نگهداری داریم. این دوسال هم
تمام می شود. ما باید پاسخگوی خون شهدایمان باشیم.
* ریشه برخی بی
اخلاقیهای موجود در سیاستمداران را در چه چیزی می بینید؟
** ریشه این
موارد در بی دینی است. ریشه این کارها حب جاه و دنیا طلبی است. آنهایی که
به مقام معظم رهبری- چه روحانی و چه غیر روحانی- می خواهند اشکال وارد
کنند، درد دین ندارند. نمی خواهند دین آقای خامنه ای را درست کنند، می
خواهند دنیای خودشان را درست کنند. دیدید که اینها هم آخر سر از آمریکا و
اروپا در آوردند.
حالا گاهی هم یکی به نعل می زنند یکی به میخ. مثل اکبر
گنجی. اینها چاپیدند و خوردند و بردند و رفته اند پیش دشمنان ما پرت و پلا
می گویند.
* در روزهای ماه مبارک رمضان، چه توصیه ای به سیاستمداران
دارید؟
** هیچ توصیه ای بهتر از فرمایشهای امام علی(ع) در نهج البلاغه
نیست. هیچ توصیه ای بهتر از وصیت نامه امام راحل نیست. ایشان یک بار در
سخنرانی خود فرمودند: ای کسانی که 50 سال عبادت کرده اید، خدا قبول کند اما
یک بار هم وصیت نامه شهدا را بخوانید.
من که عکس شهید را می بینم، گریه
می کنم. زندگی تمام می شود. افتخار زمامداران ما باید، خدمت به خلق باشد.
*
چرا آقای شجونی چندین سال سکوت کرده بود؟
** شجونی به آرزوهایش رسیده
بود. چون شجونی 25 بار در زندان طاغوت رفته تا انقلاب پیروز شده است. هیچ
وقت هم سهم خواهی نکرده. وکیل مجلس شده بعد هم نشسته تو خانه دعا می کند به
نظام جمهوری اسلامی.
اما به محض اینکه شجونی دید یک عده دنیاپرست که یک
سیلی برای این انقلاب نخورده اند و آمده اند از این انقلاب هم استفاده می
کنند، به میدان آمد.
من حالا ثابت می کنم که هزارو 11 متر زمین در
خیابان پاستور به آن یکی دادند که همان موقع متری 70 هزار تومن بود ولی
ایشان گرفت متری هزار تومن. آن یکی دیگر میلیاردها ثروت زیر دست و بالش
بالانس می زدند. یکی بیاید بگوید من هزار تومن به آقای شجونی داده ام.
من
آدم پاکی هستم و از نظر اقتصادی هم آدم وسواسی هستم. من دو بار نماینده
امام بودم. امام به من پول داد، نگرفتم. هی اصرار می کرد، من گفتم نمی
خواهم. من گفتم در مسایل مالی، خودم را لایق نمی دانم که سرباز امام زمان
باشم. دست آخر گفتم یک روحانی خانه نشین است به نام فلانی، اجازه بدهید پول
را به او بدهم.
همین الان هم با این سن و سال پیرمردی، نمی دانم حوزه
علمیه است یا بیت رهبر معظم انقلاب، یک کارتی به ما داده اند. خدا شاهد است
نمی دانم ماهی چقدر توی آن کارت می ریزند. ماهی صد هزار تومن، 200 هزار
تومن. هرچی هست، رمز و خود کارت را داده ام به یک طلبه ای و گفتم هر چقدر
است، خودت بردار. من شغلم واعظ است. منبر می روم، شغل دولتی هم ندارم.
گفت:
یک زبان دارم دو تا دندان لق
می زنم تا می توانم حرف حق
خودم و چهار
تا پسرم داریم زندگی می کنیم، ولی از اروپا به من زنگ می زنند که شما
گاوداریها داری.گفتم وا... من یک گوساله هم ندارم. چه برسد به گاو. الان یک
کاغذی داده اند که شجونی 74 میلیون دلار در لندن دارد. از این چیزها می
گویند.
حرف حق گفتن و بر دار شدن پیشه ماست
این شرابی است که بی
واهمه در شیشه ماست
* آقای شجونی! شما به صراحت لهجه مشهور هستید. می
خواهم نظرتان را درباره موارد زیر بدانم.
اولین آن، تفاوت آقای احمدی
نژاد سال 84 با الان را در چه چیزی می بینید؟
** احمدی نژاد تغییر
نکرده، ولی بعضی اطرافیانش او را وادار به تغییر کردند و از ته دل هم
پشیمان است.
* نقط ضعف و قوت دولت؟
** این همه خدماتی که دولت در
نقاط محروم کرده، نقاط قوت است. نقطه ضعفش هم همین جریان انحرافی است.
*
ترکیب آینده مجلس؟
** من امیدوارم و معتقدم مجلس ما یکپارچه اصولگرا
خواهد بود.
* سهم آقای احمدی نژاد در گروه 8+7؟
** من که نشنیدم
ایشان هم نماینده داشته باشد. به هر حال، احمدی نژاد یک مقداری به خودش
ضربه زد و حیف شد. ما این قدر اصولگرا داریم که نیاز نداریم دور و بری های
آقای احمدی نژاد را بفرستند.
* رابطه دولت را با قم؟
** اولاً
نسل جوان روحانیت طرفدار آقای احمدی نژاد هستند. بنده هم طرفدارم، منتهی
منهای مشایی. مراجع تقلید هم اگر دلخور هستند، به خاطر برخی حرفهای مشایی
است. خب حرف مکتب ایرانی را زده است. چفیه هم به گردن آن سنگ وصیتنامه
کوروش انداخته است.
از این کارهای بیخود کرده، بنابر این مراجع تقلید هم
دلخور هستند از دولت.
* جبهه پایداری
** اینها آدمهای خوش نامی
هستند و باید برای نظام بمانند.
* ولی نمی شود که آقای احمدی نژاد در
گروه اصولگرایان نباشد؟
* نمی شود. باید باشد. او که هنوز به آرمان
امام خیانت نکرده است. دو تا امتیاز منفی ممکن است در پرونده خودش آن هم به
دلیل اطرافیانش داشته باشد.
* تفسیر شما از سکوت کنونی جریان منحرف
در قبال انتخابات چیست؟
** من می گویم همان طور که مقام معظم رهبری
فرمودند تا زنده ام نمی گذارم انحرافی در این انقلاب پیش بیاید، کمر انحراف
شکسته شد. یک عده زندانی شدند. یک عده به گوشه و کنار رفتند، هیچ غلطی هم
نمی توانند بکنند.
مسأله ای که الان هست، نگرانی از انتخابات است. اینها
ساکتند بعضی ها هم فکر می کنند سکوت اینها دلیل این است که دارند مخفیانه
کار می کنند.
ایلام سخنرانی رفته بودم. آنجا می گفتند به خاطر انتخابات
پولهایی به شهرستانها داده اند. حالا ان شاا... دروغ است. اگر راست هم
باشد، در مقابل عظمت اصولگرایان که 30 سال امتحان خود را داده اند، منحرفان
هیچ غلطی نمی توانند بکنند. اصلاح طلبان هم که آبروی هر چی دموکراسی است،
برده اند.
من آینده انتخابات را بسیار خوب می بینم و امیدوارم برای دنیا
ثابت شود که باد به پرچم اصولگرایان می وزد.
* یکی از طرفداران آقای
مشایی گفته است که ما تمام تلاش خود را می کنیم تا وی رئیس جمهور آینده
باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
** مگر اینکه شورای نگهبان مرده باشد
تا مشایی تأیید صلاحیت شود. اصلاً صلاحیت آقای مشایی از همین الان رد است.
===
وحدت
موضعی، انشقاق دایمی
نگاهی به وضعیت جبهه گیری اردوگاه های سیاسی در
انتخابات آینده
احمد یوسفی صراف
وحدت میان اصولگرایان، آن هم در
زمانی چند ماهه به موعد انتخابات مجلس شورای اسلامی، موضوعی است که تقریباً
از هنگام شکل گیری اردوگاهی با اسم و رسم اصولگرایی در گفتمان سیاسی کشور،
همواره مطرح بوده است. وحدتی که همیشه باید، متضمن رأی بیشتر برای
اصولگرایان شود، امروز به واژه ای متضاد در برابر کثرت رقبای اصولگرایی بدل
گشته است.
اینکه هیچ دوره ای از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تا کنون
نتوانسته است، وحدتی در خور و شایسته برای اصولگرایان به ارمغان آورد،
ممکن است از باب احساس وظیفه همگانی و یکباره آنها- آن هم درست چند ماه
مانده به انتخابات- باشد؛ اما آن گونه که از اخبار و حواشی مذاکرات 7+8
پیداست، این بار وحدتی ضروری و البته تمامیت خواه در جبهه اصولگرایی رخ
داده است. اما سؤال اصلی اینجاست که این وحدت در برابر چه کسانی است؟ اصلاح
طلبان یا احمدی نژادی ها ؟
آمدن و نیامدن جریان اصلاحات، پای انتخابات
هر دوره از مجلس و ریاست جمهوری، همواره گفتمان و مقدمات شبیه هم داشته
است. چنانکه آنها براساس روال تعریف شده و عادت معمول، از چند ماه مانده به
انتخابات با مصاحبه های متعددی که انجام می دهند، زمینه های حضور خود را
در انتخابات آن گونه که باب میل شان است فراهم می کنند. مصاحبه های تند و
مصاحبه های متعادل در این میان همواره دو کارکرد برای آنها داشته است، اول
از همه توانسته اند تمام انتظارات و انتقادات و شروط خویش را برای انتخابات
به جامعه و افکار عمومی اطراف خود تحمیل کنند، و مهمتر از آن توانسته اند
با سیاست پس زدن و پیش کشیدن انتظارات افکار عمومی را برای حضور خود در
انتخابات بالا ببرند. آنها همیشه به طور پیش فرض، بنا به دلایل و انتقادات
زیادی، نمی خواسته اند در انتخابات شرکت کنند؛ اما باز موعد انتخابات که
نزدیک می شده است، بناچار حضور بهم می رسانند!
با نگاهی به تاریخچه
وحدت سیاسی مردان سیاست کشور در سه دهه گذشته، می توان به این نتیجه رسید
که اساساً، وحدت در ادبیات سیاسی کشورمان دارای نظام مفهومی گسترده ای است
که با هر نقطه دیگری از جهان تفاوتهای بنیادین دارد. وحدت در میان
سیاستمداران ایرانی شامل مفاهیمی چون تعارف سیاسی، سهم خواهی گروه ها از
قدرت، گرفتن نوبت برای دوره های آینده و معرفی کردن مهره های جدید به میدان
سیاست برای هر حزب و گروه بوده است.
وحدت در سه دهه گذشته دقیقاً به
مانند اکثر مفاهیم سیاسی دیگر نه آنچنان که باید در جای صحیح خود استفاده
شده است و نه آنچنان مالوف، در معنای حقیقی خود به کار گرفته شده است.
وحدت
ما همیشه کارکرد سلبی داشته است، آن گونه که همواره برای جلوگیری از رخ
ندادن اتفاقی در هریک از اردوگاه های سیاسی کشور به وجود آمده و هیچ گاه
برای ایجاد و ایجاب مفهوم و یا هدفی مشترک شکل نگرفته است و البته ناگفته
پیداست که نتیجه این وحدت همان طور که از قبل قابل پیش بینی است، در بهترین
حالت جز مسکنی کوتاه مدت و موضعی برای پشت سر گذاشتن امواج سیاسی، چیزی در
بر نداشته است.