پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : برنامه «هفت» جمعه شب سیزدهم اسفندماه به موضوع جایزه اسکار فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی پرداخت.
به گزارش انتخاب، بهروز افخمی در ابتدای برنامه سینمایی هفت با اشاره به اسکار 2017 گفت: هفته گذشته فیلم سینمایی «فروشنده» دومین اسکار را برای سینمای ایران و اصغر فرهادی از آن خود کرد. این موفقیت هم برای سینمای ایران، هم اصغر فرهادی و هم سیاست خارجی ایران موفقیت بزرگی محسوب می شود. این موفقیت بزرگ را تبریک عرض می کنیم. فارغ از آنکه نظر شخص بنده در خصوص این فیلم چیست، این موفقیت می تواند تا چندین سال سینمای ایران را در میان کشورهای جهان بخصوص در آمریکا مورد توجه قرار دهد و زمینه موفقیت فیلم های ایرانی در هالیوود را فراهم کند. سیاسی بودن یا نبودن این جایزه، اهمیت اول را در این موضوع ندارد. مسئله اصلی و مهمتر، کسب دومین جایزه اسکار برای سینمای ایران است.
اتفاقات عجیب برای بازیگران در جامعه
حمیدرضا آذرنگ، بازیگر سینما و تلویزیون با حضور در برنامه هفت درخصوص تجربیات سینما و تئاتر خود گفت: تئاتر خانه و زندگی من است و با هیچ چیزی نمی توانم آن را معاوضه کنم! تئاتر زندگی آموز و تعهدآموز است. لذا هیچ وقت نمی توانم تصور کنم که از تئاتر بگذرم. هنوز قامتم در سینما به قدری نرسیده است که بخواهم در سینما هم نویسندگی و کارگردانی کنم. با وجود آنکه نمایش نامه نویسی کار سخت تری است، اما معتقدم نویسندگی فیلمنامه در سینما به قدری سخت و حساس است که هنوز به خود جرات این کار را نمی دهم. و به نظرم همین نگاه ساده انگارانه به فیلمنامه نویسی است که سبب شده امروز فیلمنامه های خوبی نداشته باشیم.
او ادامه داد: اتفاقی که برای بازیگری در جامعه ما رخ داده است، به شدت عجیب است. امروز در هر خانه ای می روی، یکی دو نفری هست که با قاطعیت می گویند بازیگر خوبی هستند. همین سبب نزول بازیگری در سینمای ایران شده است. در تئاتر این چنین نیست و اگر داشته هایتان کم باشد، خیلی زود مشت تان وا می شود. اما اگر تعریف یک حرفه در یک کشور این قدر ذلیل و خار شود که هر کسی به خود بازیگر بگوید، تاسف بار است. برخلاف تئاتر، بازیگری در سینما درون نمی خواهد. با رویکردهای سال های اخیر در سینما که به بازیگر اجازه داده می توان جلوی دوربین دریده بود و هرحرفی را به زبان آورد، موجب این اتفاق شده است. ورزیدگی که تئاتر با آدم به وجود می آورد سبب می شود تمام تن و روح انسان در خدمت بازیگری باشد. هرجا سینما و تئاتر به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفتند، توانستند به تعالی یکدیگر کمک کنند. امروز تئاتر خود را به سینمای ایران حقنه کرده است.
او در مورد شیوه انتخاب برخی بازیگران برای مجموعه های تلویزیونی گفت: متاسفم که می شنوم برخی سریال های تلویزیون بدلیل نگرانی های مالی شان به آموزشگاه های بازیگری می روند و به کسانی که هنوز ادبیات بازیگری را یاد نگرفته اند می گویند ما نقش های انقدر هزار تومانی داریم چه کسی مایل به بازیگری است! من با همین تعریف از بازیگری، امروز از بازیگری هم فاصله و زاویه گرفته ام. ما بازیگر نیستیم، ما زندگی سازیم بر روی صحنه یا داخل قاب تصویر بجای دیگرانی که باید باورمان کنند. اگر بازی باشد که دست مان رو است. بخاطر همین با واژه بازیگری مشکل پیدا کرده ام. هرچند ما خالق دروغ ترین راست دنیاییم اما این مسئله هرچقدر به واقعیت نزدیک شود، باورپذیرتر می شود.
او گفت: اخیرا شنیدم در برخی از این سریال های شبکه نمایش خانگی برای جذابیت فیلم های پشت صحنه شان، چندین بار الکی کات می دهند و شوخ طبعی بیجا بکار می برند تا بعدا فیلم پشت صحنه هاشان جذاب شود. گویا فیلم پشت صحنه این سریال ها از خود آن ها جذابتر است!
این بازیگر سینما و تئاتر گفت: من در جنگ نبودم اما 8 سال از معتبرترین و بهترین سال های نوجوانی زندگی ام را در خرمشهر و در هیاهوی جنگ سپری کردم. امروز برخی جنگ را خصوصی کرده اند و جنگ را تنها برای خود می دانند و هنوز هم اسحله به دست دارند و نمی گذارند کسی دیگر درباره آن سالها حرف بزند!
او گفت: من در سریال «شهرزاد» بازی نکردم، قراردادی بستم برای نقشی که بسیار خاص و قابل تامل بود. اما به مرور در بازنویسی های فیلمنامه کمرنگ و کمرنگ تر شد. تا اینکه من از آقای فتحی علت را پرسیدم گفتند محدویت زمان دارند و من خواستم اگر قرار بر این است من بلکل کنار می کشم. لذا بعد از گرفتن دو سکانس، بطور محترمانه و دوطرفه قرارداد را فسخ کردیم. بعدا دیدم آن دو سکانسی که من بازی کرده بودم و قرار بود مجدد تکرار شود، در سریال استفاده شده است! اما حتی نزدند حضور افتخاری. زدند بازیگر میهمان! من پیگیر شدم و حتی می خواستم شکایت کنم. اما بعد خود آقای فتحی تماس گرفتند و عذرخواهی کردند که به دلیل درگیری با بازیگر دیگری، مجبور به استفاده از آن شدند. و بعد شروع کردند به وعده دادن برای قسمت دوم سریال «شهرزاد» که من گفتم اساسا زندگی ام را بر وعده و وعید بنا نگذاشتم. بهتر و حرفه ای تر این بود که با هماهنگی من این اتفاق رخ می داد.
وی درخصوص بازی در فیلم سینمایی «دعوت نامه» در جشنواره فیلم فجر گفت: بخاطر اینکه تهیه کننده این فیلم بخاطر مصاحبه ای که من در ایام جشنواره کرده بودم از من دلخور است، کمتر ترجیح می دهم حرف بزنم و قرار است این هفته به شورای حل اختلاف برویم بخاطر همین صحبت هایی که زدم. نمی دانم چرا نباید درباره رفتاری که با من شده است و گلایه هایم حرفی بزنم و بعد از حرف زدن، جلوی چکم را بگیرند و شرط بگذارند که حرفت را پس بگیر و برو مصاحبه بکن! من حرف بدی هم نزدم و مومنامه از ایشان خواهش کردم تا زمانی که سینما انقدر برایشان بزرگوار و دغدغه شریف نشده فیلم نسازند! اگر بزرگترین توبیخ ها برای حرفم درنظر گرفته شود من باز بر حرفم هستند.
آذرنگ گفت: متاسفانه امروز در فرهنگ ما دوستی جز مجیزگویی نیست! اگر من هم شانه ایشان نباشم، کار غلطی کرده ام. فرهنگ نقدپذیری امروز از بین رفته است و به تندی با هم برخورد می کنیم. در وجود تک تک مردم مان یک فراستی هست که باید کنترلش کنیم و نگذاریم نقد یکدیگر بجای دلسوزی به انتقام تبدیل شود.
او تاکید کرد: بنظرم آقای فراستی کودکی یا نوجوانی تلخی داشته است که امروز عقده گشایی می کند و سعی می کند با انتقاد تند دیگران جبران کند. من آقای فراستی را خیلی دوست دارم، چون باید باشد و فرهنگ نقد زنده باشد. اما اجازه نداریم فیلمی را تا دقیقه 20 تماشا کنیم و بیرون بیاییم و بعد آن را نقد کنیم. شاید یک فیلم الکن شروع شده و به عمد کارگردان کند پیش رفته تا در انتها کار خاصی کند. بنظرم این مسیر اشتباه است و برای فرهنگ نقد در جامعه ما می تواند مضر باشد. آقای فراستی، آقای فرهادی اگر بدلیل سیاست یا هرچیز دیگر جایزه گرفته، یک اسکار را به مملکتش آورده است. بنظرم خوردکردن آن آدم، خوردکردن شخصیت خود آدم است. یک تبریک برای این موفقیت اتفاق سختی نیست. من عاشق شما هستم، اما امیدوارم همانطور که مطمئنم دل مهربانی داری، در زبان هم آن را بیان کنی.
او گفت: من برای بازی در فیلم «آذر» هم از خودم و هم از نتیجه راضی نیستم. با خودم عهد می بندم دیگر هیچ فیلمی را بدون آنکه فیلمنامه اش را کامل نخوانده ام یا چنانچه تغییر کند، بازی نکنم. هرچند از کنار دوستان بودن و حضور در این فیلم لذت بردم. «قاتل اهلی» را من دوست داشتم برای لحظه های هرچند کوتاه در کنار آقای کیمیایی تجربه کنم و از کنار ایشان بودن لذت بسیاری بردم. من «بیست و یک روز بعد» را دقیقا بخاطر آنکه یک فیلمنامه درخشان داشت انتخاب کردم تا حالم در کنار این گروه درجه یک خوب شود.
آرای آکادمی در مورد «فروشنده»
اسدلله نیک نژاد، یکی از اعضای آکادمی اسکار با حضور در برنامه هفت گفت: در هالیوود کارگردان شدن به سادگی ایران نیست. جشنواره فیلم فجر و فیلم های موجود در سینمای ایران، برای این فرهنگ است و تکنیک و محتوای آن متخص به خود است. سینمای هالیوود، سینمای بین المللی و برای دنیاست. اینطور نیست که برای مردم لس آنجلس ساخته شود. وقتی دو میلیارد انسان روی کره زمین را طی 3 ساعت متوجه یک اتفاق کنید، باید برای این میزان مخاطب فیلم بسازید.
او گفت: اساسا سینما و هنر امر سلیقه ای است. اساسا خوش آمدن از یک اثر هنری یا بدآمدن از آن هیچ ربطی به آن اثر هنری ندارد. من واقعا با بحث هایی که درباره هیئت داوران جشنواره فیلم فجر بود موافق نیستم. هیئت داوران می تواند از فیلمی خوشش بیاید یا بدش بیاید. شما نمی توانید بگویید چرا از فیلمی که من ازش خوشم آمد، شما بدتان آمده است و این زیبایی هنر است. در مسئله داوری در آمریکا، بخاطر اینکه نیت اول حرفه است. یعنی تکنیک، فروش و قصه آن به هرچیز دیگری اولویت دارد.
او تاکید کرد: اما جشنواره های اروپایی دارای یک مانیفست سیاسی هستند و بخشی از آنها توسط دولت ها سرمایه گذاری می شود و لذا خیلی طبیعی است که توقع دارد مانیفیست آن در جشنواره اجرا شود. این اساسا جای تعجب ندارد و بسیار عادی است. اما درباره اسکار این چنین نیست. بیشتر حرفه است. حرفه است که آن را معتبر کرده است.
نیک نژاد گفت: در اسکار چون تعداد فیلم ها و افرادی که باید درباره آن نظردهی کنند، زیاد هستند لذا صاحبان فیلم حتی یک روز و یک شب آرامش ندارند و دائما درحال میهمانی دادن به اقشار مختلف و تبلیغ آن هستند تا رای جمع آوری کنند. حتی به در خانه و استدیو شما می آیند و خواهش می کنند دی وی دی فیلم شان را ببینید و نظر دهید. به همین دلیل است که تلاش برای معرفی یک فیلم از سوی پخش کننده یا تهیه کننده بصورت جدی پیگیری می شود. حتی سرمایه گذاری که برای تبلیغ آن می شود بیشتر از تولید آن فیلم است!
او ادامه داد: مثلا اگر شرکت و کمپانی پخش کننده «آمازون» پشت فیلم «فروشنده» نبود، چه کسی می دانست این فیلم چیست و آن را می دید؟! فیلم «محمد رسول الله» با همه زیبایی های محتوایی و معنوی اش در اسکار گم می شود. من گمان نمی کنم کسی از سوی ایران پشت فیلم بیاید. باید تبلیغات و میهمانی ها و ... انقدر زیاد باشد تا فیلم در میان این هیاهوها دیده شود. فیلم بدون پدر و مادر که نمی شود. باید تهیه کننده و پخش کننده داشته باشد و اینها فیلم را در میان اعضای آکادمی معرفی کند. فیلم «محمد رسول الله» را کسی برای ما حتی برای تماشا هم نیاورد!
او گفت: خوشحالم که فیلم های آقای فرهادی با معرفی خوب پخش کننده اش در اروپا و آمریکا به خوبی دیده می شود. اما شما درباره علت انتخاب فیلم «گذشته» برای اسکار در آن زمان می گویید براین اساس که آقای فرهادی در جهان شناخته تر بود، آن را انتخاب کردیم. امسال فیلم «سکوت» مارتین اسکورسیزی را ندیدند و فیلم «لالا لند» را از کارگردان جوان دیدند. لذا اینکه این کارگردان اسم دارند دلیلی بر موفقیت آن نمی شود! در تمام کشورهای دیگر نیروهای متخصصی وجود دارند که براساس جامعه شناختی دقیق که نسبت به مردم آمریکا دارند تصمیم می گیرند کدام فیلم شان را به نمایندگی برای اسکار انتخاب کنند. شما نمی توانید فیلمی را بدون پدر و مادر برای اسکار انتخاب کنید. ثانیا بدون شناخت جامعه شناختی و تحقیقات درباره کارکرد آن در جامعه آمریکا یا اروپا انتخاب شود.