پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شرق نوشت؛ چاقتر شده، پیراهن فیروزهایرنگی هم به تن ندارد. این آخرین عکسی است که از اسفندیار دولت دهم همراه با یک عبارت در سایت دولت بهار منتشر شده است: «شاید از نظر برخی آقایان کاندیداتوری بقایی شوخی باشد همانطور که کاندیداتوری احمدینژاد در ٨٤ شوخی بود!».
به گزارش انتخاب، كسي كه خودش يك بار ردصلاحيت شده است، اينبار به حمايت از كسي برخاسته كه احتمال رد صلاحيتش كم نيست. لازم نيست خود رئيس علنا پيام دهد؛ يادمان نرفته كه گفته بود مشایي يعني احمدينژاد و احمدينژاد يعني مشایي. پس وقتي مشایی از بقایی حمايت كند؛ يعني حمايت شش دانگ احمدينژاد هم پشت سر بقایی است، آنوقت ديگر مهم نيست كه همين دو هفته پيش گفته باشد: «از هيچ فرد يا جناح و حزب و گروهي حمايت نکرده و نخواهم کرد. اين موضع قطعي و غيرقابل تغيير اينجانب است». با اين تاكتيك، هزينه رد صلاحيت احتمالي بقایی هم بر دوش احمدينژاد بار نميشود. حمايت مشایی از بقایي، روغن ريختهاي است كه نذر ميشود.
ميگويند آمدن مردي كه ٢٢٤ روز بازداشت بوده و در ديوان عدالت اداري هم پرونده محكوميت داشت، جدي است. آخرين توييت منتسب به حميد بقایي اين است: «ملت بزرگ ايران، بنده مشكلي ندارم و كاري نكردهام كه نگران رد صلاحيت شوراي محترم نگهبان باشم. به اميد خدا و با دعاي خير شما تا آخر ايستادهام». بقايي مدعي است اين اصلاحطلبان هستند كه بر شايعه رد صلاحيتش دامن ميزنند: «افراد وابسته به جناح بهاصطلاح اصلاحطلب! در رسانهها گفتهاند: «بقايي آمده که رد صلاحيت شود. وي با توجه به محکوميتي که دارد! قطعا رد صلاحيت خواهد شد». عبدالرضا داوري از نزديكان او هم كه از روز اعلام نامزدي حميد بقایي، همه توييتهايش درباره اوست: «ترديد ندارم که بامداد شنبه ٣٠ ارديبهشت ٩٦ را با خبر پيروزي مهندس حميد بقايي در دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري آغاز خواهيم کرد». «تحليل: چرا تأييد صلاحيت مهندس حميد بقايي در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ قطعي است؟».
اگر از بازي قدرت و سياست فعلا كنار ماندهاند؛ اما سياستورزان خوبي هستند، از اين منظر كه ميدانند از فضاي انتخاباتي بايد بهره جست. فارق از نتيجه ماجرا كه ميتواند به رد صلاحيت حميد بقایی منجر شود- اتفاقي كه بعيد نيست- اما بهانه انتخابات، فرصت خوبي براي عرض اندام است؛ برای مثال ميتواند باعث شود اسفنديار رحيممشایی كه غایب از انظار بود، به اين بهانه پيدايش شود و ياران احمدينژاد كه بهواسطه نهي رئيس سابق دولت از بازگشت به عرصه سياست انتخاباتي، سرگردان و پراكنده بودند، به اين بهانه باز گرد هم آيند. انتخابات ٩٦ فرصتي است تا احمدينژاديها كادرهاي پراكنده را جمع آورند. كمكم قواي خود را براي ١٤٠٠ بازيابي كنند؛ سالي كه نه ارتباطي به مشایی دارد و نه بقایي؛ ميتواند سال بازگشت احمدينژاد باشد.
٢١ ارديبهشت ٩٢ احمدينژاد بعد از سه روز روزهگرفتن و ١٤ هزار نذر صلوات، به قول خودش بعد از هشت سال، مرخصي گرفت که بتواند حماسهاي خلق كند. دست مشایی را گرفت و به ستاد انتخابات وزارت كشور رفت، آنجا به خبرنگاران گفت: «من آقاي مشايي را ٢٨ سال است که ميشناسم، وي فردي مؤمن، پاک و کارآمد است، او عميقا باورمند به ارزشهاي الهي و اصول برآمده از انديشه امام است و عميقا به توانمنديهاي عظيم ملت ايران باور دارد. مشايي همه قوتهاي اين دولت و برادر کوچکش احمدينژاد را دارد و نقاطی برجسته و کاملتر و بالاتر از آن دارد».
احمدينژاد آن روز با بيان اينكه مشايي يعني احمدينژاد و احمدينژاد يعني مشايي گفت: «انتخابات حق ملت است و ملت ما نشان داده است که بهترين انتخابکننده است، همه بايد به انتخاب مردم تسليم باشند و از منتخب ملت حمايت کنند. من باور دارم ملت بزرگ ايران با خلق حماسه عظيم جايگاه خودش را در جهان ارتقا خواهد داد و رنگ يأس را بر چهره بدخواهانش خواهد پاشيد».احتمالا اين صحنهها دوباره تكرار شود. مشایی دست بقایی را بگيرد و به وزارت كشور ببرد تا ثابت كند احمدينژاديها به اين راحتيها حاضر به كنارهگيري از صحنه سياست نيستند.