پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تجاوزات گروهی در شهرهای مختلف و قتل های پی در پی از جمله قتل خیابان کاج،
ماجرای قتل پل مدیریت و همچنین اتفاق ناگوار قتل روح الله داداشی قویترین
مرد ایران و جهان و ....
نظر شما بیننده "انتخاب" در مورد اتفاقات مذکور چیست؟ آیا شما خود را
وابسته به گروهی می دانید که معتقد است "ایران به دلیل ضعف فرهنگی مردم،
ضعف سیاست های فرهنگی و یا "گذار ناگوار از سنت به مدرنیته"، به سوی
"فروپاشی اجتماعی و اخلاقی" گام بر می دارد؟
آیا معتقدید "بی توجهی به اصول دینی و استفاده ابزاری از آن، ظاهر گرایی، سطحی اندیشی، منفعت طلبی، بخل، کینه، حسد، ناراحتی از رشد دیگران و حتی سنگ اندازی در راه پیشرفت سایرین، مشکلات اقتصادی و معیشتی، اختلاف طبقاتی و ....که
اینک به فرهنگی عامی تبدیل شده، در اتفاقات مذکور موثرند یا خیر؟
گروهی دیگر نیز، گوآنکه می پذیرند مشکلات فرهنگی و اجتماعی در کشور کم
نیستند، اما اتفاقات اخیر را حاصل برجسته سازی رسانه ها می دانند.
گروه سوم، اساساً انتشار چنین اخباری را سیاه نمایی دانسته و معتقدند : این اتفاقات طبیعی است و همواره در کشور وجود داشته است.
شما بیننده گرامی "انتخاب"، نظرتان در مورد این اتفاقات چیست؟ خود را نزدیک به کدام طیف فکری می دانید یا اصلاً نظر دیگری دارید؟
اساساً برای خروج کشور از چنین بحران هایی که گاه چنین دامن گیر شده، چه راه حل هایی پیشنهاد می کنید؟
.. و سئوالات و چراهای متعددی که شما بیننده گرانقدر "انتخاب" می توانید
نظر و تحلیل خود را با رعایت قواعد، اصول و خطوط قرمز برای ما در زیر (بخش
نظرات) بنویسید. ان شالله، بهترین تحلیل ها پس از انتشار در بخش نظرات همین
خبر، در ستون اخبار ویژه منتشر خواهند شد.
به نظر اینجانب باید اجازه داده شود پشتوانه عقلانی _فلسفی نیز برای رعایت اخلاق تبیین گردد(همانند جوامع اروپایی بخصوص حوزه اسکاندیناوی سوئد ،نروژو...)تا در صورت ضربه خوردن عقاید دینی مردم ،حداقل اخلاق در جامعه از بین نرود.
هر چند کار های سیاستمدارهای ما در تشدیدش بی تاثیر نبوده> اما کم و یا زیاد, این قبیل اتفاقات قبلا هم میافته و تازگی نداره
ولی در کل میشه گفت انگار بیشتر کارهای فرهنگی ما داره برای حجاب و مسائل ولایت صرف میشه . این کار لازمه اما همه کار های فرهنگی نیست
از اولش هم معلوم بود اینها بر علیه نظام این اقدام رو سازماندهی کردن
یه چیز رو بی تعارف میگم شما هم بی تعارف درجش کنید:
ماایرانیها ففط تو تلویزیون وجلوی دوربین با هم خوبیم وگرنه دوست داریم سر به تن بقیه نباشه.
غیراز اینه!!؟؟
پس چه ربطي به امريكا و اسراييل داره.
مشکل همان جاست که همه می دانیم اما فقط می دانیم و خود را از آن مبرا می دانیم. جهالت ما در عمل نکردن به آن چیزی است که می دانیم. زبانی به وسعت تاریخ داریم که چه کرد آن خردمند و چه نوشت آن اندیشمند. گنجینه اسلام در پیش رویمان و وای بر ما که کلید آن نیز در دستانمان که هیچ بهانه ای جز نادانی در هایش را بسته نگه نداشته که برون آن ما را فریفته و عمق آن مظلوم واقع شده. خوشا به حال حیوانیت فرعونی که انسانیت ضد دین همان است که عقل دارد اما از حیوان پست تر می شود. در فرهنگمان نادانیم. این تمام بی فرهنگیه ماست. والسلام
موندم چی بگم فقط و فقط بگم مردم از هر طایفه و قبیله ای که باشند باید امنیت داشته باشند باید با آرامش تو خیابون راه برند و زندگی کنند جوری شده که حتی نمیتونی از ناموست از وجود خودت دفاع کنی همیشه باید از این ترس داشته باشی یه چاقو یه قمه از اون گوشه کنارا پیدا بشه و بزنن وسط قلبت ...از نظر من حزب بازیا و دعواهای سیاسی باعث شده اتحاد و برادری بین مسئولین از بین بره و بجای فکر کردن به مردم به منفعت شخصی و حزبی خودشون فکر کنند و مطمئنا همه چیز از هم میپاشه هم اخلاق هم فرهنگ هم امنیت و خیلی چیزای دیگه.
متاسفانه این اتفاقات روزانه در همه نقطه شهر و کشور اتفاق میافته و فقط اونهایی که کمی معروف هستند وارد روزنامه ها و اینترنت... می شوند. من همیشه از محل کار تا خانه را حدود ده سال پیش پیاده میرفتم وقتی از ایران خارج شدم سه سال بعدش برای دیدن خانواده ایران بودم تصمیم گرفتم که همان مسیر را پیاده بروم توی شب که خاطراتش را تجدید کنم برادر بزرگم گفت مگه دیوانه شدی مملکت دیگه او مملکت نیست یکی ( معتادی - دزدی) با منظور و بی منظور یک چاقو میزنند و در میرند. خیلی تعجب کردم.
متاسفانه توی ایران ادارات-صنوف-مغازه ها -فروشگاها-مدرسه ها -بانکها آدمهایی استخدام میشنود که از نظر ارتباط را ارباب رجوع نه آموزشی میبینند و نه خودشان بلد هستند جطور برخورد کنند. همین باعث ایجاد تنشهایی در لایه های مردم میشود. همینطور در هر انتخابات گروهی که برنده میشه حالا چه چب یا راست یا ... گروه دیگه را ترد میکنه و بر خلاف گروه دیگه حرکت میکند حالا چه درست چه غلط همین مردم را سرخورده میکند. مطلب بعدی اینه که وعده های بیخود از اول انقلاب تا الان به مردم کم داده نشده و مردم به مسئولین اعتماد ندارند و استانه تحملشان هم مثل زمان جنگ نیست. چون نه توی کشور جنگی هست و نه دشمنی فیزیکی داریم که بگوئیم ممکن است بخاطر آن مردم از حقشان بگذرند. در کنار همه اینها مردم شاهد هستند که گردن بعضی ها روز به روز با پول مفت و وصل شدن به بیت المال کلفت تر میشود و بعضی ها نان شب هم نصیبشان نمیشود.
ختم کلام اینکه من زمانی میخواستم دکترایم را بگیرم و برگردم ایران خدمت بکنم ولی الان متاسفانه با کم شدن امنیت جانی و اجتماعی ترجیح داده ام که همینجا باشم و هر سال برای دیدن اقوام و فامیل یک سه چهار هفته ای مهمان کشورم باشم . همان هدفی که ما بخاطرش مملکت را ترک کردیم تا زمانی با دست پر به ایران برگردیم باعث شده که مرتب احساس گناه کنیم ولی خوب چه میشه کرد. امیدورام که روزی ایران از دست این مسائل راحت بشود و هموطنان بتوانند برگردند ایران و همه با صلح و صفا و همدوستی به همدیگر خدمت کنیم.
درست است که ضعف فرهنگی داریم که در شخصیت هر انسان وجود دارد و این طبیعت انسان است ولی نباید ضعف فرهنگی در کل را با اخبار غیر مترقبه و پیشامد های ناگوار و یا اشتباهات فردی اشتباه گرفت و سیاه نمایی خواند. همانطور که در سالگرد شهادت امامان عزیزمان بیشتر به یاد آن ها میفتیم, و یاد آن ها را گرامی میداریم و از نحوه شهادت ایشان سخن میگوییم, آیا این سیاه نمایی تاریخی است؟ اینطور نیست. بلکه آن یاد آواری آزادگی و و نشان قدرت خروج انسان از بحران و مقابله با ظلم است
اساساً برای خروج کشور از چنین بحران هایی که گاه چنین دامن گیر شده، چرا از تمام نکات مثبت تاریخی خود بهره نبریم؟
داشتن زخم های کهنه باید نشان از تجربه باشد, و نه گذار ناگوار از سنت به مدرنیته! ما هم که زخم کهنه کم بر جای جای پیکر خود نداریم!
زیر نظر فقهای اسلامی و با ترویج اینکه ما که بودیم, از کجا آمدیم, چه خطراتی را در طول تاریخ پشت سر گذاشتیم, دوستان و دشمنان ما که هستند و در چه شرایطی به سر میبرند ,ظاهر گرایی، سطحی اندیشی، منفعت طلبی، بخل، کینه، حسد، ناراحتی از رشد دیگران و حتی سنگ اندازی در راه پیشرفت سایرین، و ... راحت تر و مطمئن تر میتوان با این ضعف های فرهنگی برخورد کرد
در قبول يا رد نظر بنده مختاريد ولي بعقيده بنده ما ديگر مردمان خوشحال و خوش اخلاقي نيستيم چرا؟؟ فقر اقتصادي - فقر فرهنگي- بيكاري - عدم صداقت مسئولين با مردم - ناآگاه فرض كردن مردم توسط مسئولين - عدم اعمال صحيح قانون - بزرگترين عوامل وقوع چنين فجايعي در كشور است . من بعضا ميبينم چندين روز متوالي است كه حتي لبهايم روي يك لبخند كه چه عرض كنم يك تبسم را نديده چرا؟؟ من مقصرم؟؟ وقتي يك جمله نادرست و بعضا عوامفريبانه از يكي از مسئولين مشنوم ناخودآگاه اعصابم بهم ميريزد. با يك خريد ساده وقتي تورم 70 درصدي را ميبينم و از مسئولان ميشنوم كه درصد تورم جزئي است ديوانه!! ميشوم اين در كليه روابط اجتماعي بنده حتي با خانواده ام تاثير گذار است. و الي آخر... مقصر كيست؟؟ عامل از بين رفتن نشاط كيست؟؟
مهربانی کی سرآمد؟ شهریاران را چه شد؟
تجاوز،قتل،آدم کشی،اعتیاد،بیکاری،...
مملکتو کفر گرفته
بیخود نیست همه دنبال فرار از این کشورند
در موردريشه هاي جرم و جنايت بايد كفت: مسايل و مشكلات اقتصادي و اختلاف طبقاتي در درجي اول و مشكلات فرهنكي و مشكلات رواني در درجي دوم حايز اهميت است. كه اين سه عامل با هم پيوستكي دارند. كه كاهش اين مشكلات قطعا منجر به كاهش جرم و جنايت ميشود. ثانيا:كم توجهي به دانش روز در زمينه علوم انساني شناخت ريشه ها و در پي آن حل آنها را هر چه مشكل تر ميكند.
و اين حكايت كشوريست كه داره فرياد ميزنه كجاست روزهاي روشن من !
متاسفانه به جايي رسيديم كه فراموش كرديم كلمه اي به نام انسانيت وجود داره ! كه اگر هست چطور يك انسان رو جلوي چشم ده ها نفر آدم نيمه جان ميزاريم و و آن ده ها نفر نه تنها كمكي نميكنند كه با فرد نيمه جان شوخي هم ميكنند ! اين شبيه حركت گلادياتور ها و تماشگران رومي عصر فسيل نيست !؟ چگونه 3 جوان كه از عكس آنها مشخصه سنشون كمتر از چيزيست كه حتي قوه تخيل ما اجازه بده فكرش را بكنيم به قتل قويترين مرد كشورمون دست ميزنند ! نكنه بازسازيه سريال پهلوانان نميميرند در زمان ماست ! به كجا رسيديم كه در يكي از مذهبي ترين شهرهاي كشورمان در يك مهماني خانوادگي دست هاي مرد ها را ببندند و به زنها كه اقليت مذهبي هم در جمعشان بوده تجاوز بكنند ! نكنه باز مغول ها به ايران حمله كردند !؟ خدايا كلمه عشق حرمت داشت خاطره داشت داستان ها داشت !!! فرهاد ما كجاست كه ببيند عاشق هاي زمان ما بر سينه شيرين خنجر ميزنند و مجنون كجاست كه ببيند ليلي را به جرم شكستن جام جلوي چشم همه به قتل ميرسانند !!! عشق هاي اين دوران هم مانند زاينده رود و درياچه اروميه فقط اسمي براشون باقي مونده و گرنه كدام عاشق فرصت زندگي كردن رو از معشوق ميگيره ! كدام انسان توان فكر كردن به اين همه زشتي رو داره ؟
يك جمله تاريخي رو به ياد ميارم در سال 1384 از يكي از كانديداهاي رياست جمهوري كه گفت آيا واقعا مشكل كشور ما موي جوانان ماست ؟بعد از گذشت 6 سال ما هنوز منتظريم كسي جواب اين سوال را بدهد !
بيكاري , سن بالاي ازدواج , آمار طلاق , سربازي , فساد و فحشا , دروغ , تهمت , خرافات , دين گريزي , ناامني و ... آيا مشكل به حساب مياد يا نه ؟
آيا ما حق زندگي با آرامش در وطن رو داريم ؟
اصلا كسي هست كه حق ما رو بگيره يا چاقو و قداره برداريم و ما هم حق ديگران رو بگيريم حتي اگه اون حق فريادي باشه به بلندي زندگي !؟
این کشتار ها تنها یه معنی داره اونم ضعف مدیریتی مسئولین انتظامی و دولت در اداره فرهنگ این مملکته.
به جای اینکه به موی جوون و لباسش گیر بدن به فکر ترقی فرهنگ و شعور جوونا باشن.
تا زمانی که این ابزار الات مثل قمه و چاقو مثل نقل و نبات توی خیابون پیدا میشه همینه که هست.
تو رو خدا بیاین به فکر شغل جوونها باشید.نزارید یکی یکی جوونامون مثل دست گل پر پر بشن.
گرچه روح لله داداشی هم کشته شد و رفت بدون شک دیگه جامعه ورزش ایران پهلوانی مثل روح الله رو به خودش نمیبینه و مطمئن باشید برای مسئولین ما اینهم بگذرد.
باید منتظر بود و دید نفر بعدی کدوم بیچاره بخت برگشته است که قربانی کمک کاری و قصور آقایان میشه.
چاره کار ظهور منجی عالم بشریت که اونهم کاری از دست ما بر نمیاد جز دعا برای فرجش(اللهم عجل لویک الفرج)
در موردريشه هاي جرم و جنايت بايد كفت: مسايل و مشكلات اقتصادي و اختلاف طبقاتي در درجي اول و مشكلات فرهنكي و مشكلات رواني در درجي دوم حايز اهميت است. كه اين سه عامل با هم پيوستكي دارند. كه كاهش اين مشكلات قطعا منجر به كاهش جرم و جنايت ميشود. ثانيا:كم توجهي به دانش روز در زمينه علوم انساني شناخت ريشه ها و در پي آن حل آنها را هر چه مشكل تر ميكند.
به نظرم مسئله با یک تسلیت و یا دستگیری و اعدام حل نمی شود و اگر شده بود هر روزی شاهد فاجعه ای نبودیم . این قتل مرحوم داداشی یا حمله به دوروحانی جوان به خاطر دفاع از ناموس مردم و برخورد با ناهنجاری و یا حمله و آدم ربایی و تجاوز دسته جمعی در باغی در خمینی شهر و ...همگی یک پیام مشترک دارد و آن اینکه متولیان تعلیم و تربیت و مدیران مسئول امور اجتماعی کشور در انجام وظایفشان شکست مسلم و قطعی خورده اند .. و برای اداره جامعه امروز حرفی برای گفتن و تئوری عالمانه ای برای اجرا ندارند. تنها تئوری که من شخصا مشاهده نموده ام چشم در مقابل چشم و نفس در مقابل نفس بوده است .
من مسئول این فاجعه و همه فجایع از این دست را کسانی می دانم که فقط حرف می زنند و تصور می کنند با چند دعا یا نصیحت و یا گرفتن و درس عبرت دادن ها کار حل می شودو چقدر ما هر روز درس عبرت می دهیم در مقابل چشم کودکانمان آدمها را به بالای دار می کشیم . و چه درس عبرتی !!!
من مسئول این وقایع را آنانی می دانم که با اندک بهانه ای دانش آموزان معصوم در مدارس را با شدیدترین رفتارهای وحشیانه تنبیه می کنند و در نهایت انسانهای خشن تحویل این جامعه می دهند .
من مسئول این وقایع را کسانی می دانم که به جای استفاده هوشمندانه از ابزارهای رسانه ای مثل ماهواره به جای تنوع بخشیدن و گسترده کردن و عالمانه نمودن برنامه های رادیو تلویزیونی تنها برنامه های بی محتوا یخ و خشک و نا متناسب تحویل جامعه می دهند و به جای رونق بخشیدن به فضای رسانه ای آسمان ایران تلاشس می کنند چادر به سر ایران بکشند.
...خلاصه آنکه مگر جامعه ما چه چیزی به خورد فرزندانش داده است که از آنها اکنون انتظار رفتار متمدنانه دارد ما دقیقا آنچه را کاشته ایم درو کرده ایم .
وقتی سرنخ همه ی این چراها را می گیرید و دنبال می کنید به یک نقطه سرچشمه می رسید و آن اینکه (مردونه سانسورش نکنید اصل مطلب این جمله است ) شبانانی بر کرسی سلطانی نشسته اند و سلاطین ما ...
قطعا همینطور است ما به سوی فروپاشی فرهنگی اخلاقی و اجتماعی گام بر می داریم سرعت بسیار بالایی هم دارد چرا که افراد کاردان و مسئولیت پذیری متولی امر نیستند اگر هم باشند که نیستند غمی ندارند صندلیشان گرم ونرم است و حقوق و درآمدهای ملیونی و بلکه ملیاردی دارند که روزگاری در خواب هم نمی دیدند و به خود دردسر بدهند که چه شود؟
شک نکنید که این چند جوجه لات خود قربانی هستند افرادی ترک تحصیل کرده یا اخراج شده از مدارس افرادی که فقط کتک خورده اند و فحاشی شنیده اند افرادی که فقط تحقیر شده اند انتقام آنها انتقام از یک جامعه ذلیل و ناتوان در تربیت خود بوده است حضرات مسئول هم بدانند که روزی چاقوی این جوجه لات ها گلوی خود انهار را پاره خواهد که و...چه دیر است آنروز ...
باش تا صبح دولتد بدم و ...
ای زبر دست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری
این مسائل ریشه در فقر دینی،فقر اقتصادی دارد.
هرکس به عنوان پدر خانواده ، اگر به بچه و بچه های خود از جهت (مالی ، اخلاقی ،تربیتی، محبت و رسیدگی) توجه نکند ، آن بچه و بچه ها اولین کاری که میکنند جیب همین بابارا میزنند! به غریبه پناه میبرند!! یاغی و سرکش میشوند!عصبی و پرخاشگر میگردند!عقده ای و متجاوز میشوند و...
وقایع دهشتناکی که بعلت توجه نکردن به نیازهای مردم خصوصا جوانان گریبان همه مارا گرفته است !! یا حق .
مرگ ارزان شده و قوی و ضعیف نمی شناسد شاید بی عدالتی بی داد می کند و در آن زمان است که ارازل قوت می گیرند ...
از سوئی مردم در فشار اقتصادی شدید گیرکرده اند و نهایتا متوسل به تخلف شدند و تخلفات باعث دریدگی و نترس شدن آنها در برابر قانون شده
روی این حساب این اتفاقات طبیعت جامعه ای میشه که اعتقاد درونی رو باید حتما بیرونی به نمایش گذاشت بدون اونکه ایدوئولوژی آدمها ساخته شده باشه
سايت وزين انتخاب
ضمن عرض تسليت به خانواده مرحوم و جامعه ورزشي ايران .
دلايل باز شمارده شده توسط آن سايت تماما حقيقت و هرکدام درصدي از واقعيت موجود را شامل ميشود .
البته سياه نمايي براي چه ؟ برجسته سازي به چه منظور ؟ با اين الفاظ و توجيهات دولتي سالهاست که آشناييم ! اما هيچکدام چاره کار را نکردند ! بلکه جاده باز کن مردمي بودند که با هزار اميد و آرزو از خانه خود بيرون ميروندو ناگاه ...... مگر از اين دست حوادث در چند سال اخير کم داشته ايم ؟ از نظر من عمل و نوع عمل يک چيز است و فکر و انديشه قبل از آن که موجب شده يک شهروند در ماشين خود آلت قتاله داشته باشه مطلب ديگر . ايا عدم احساس امنيت نبوده ؟ اگر آلت قتاله نداشت و با آن مرحوم در گير ميشد چه اتفاقي برايش مي افتاد ؟ و بعد از درگيري نيروي انتظامي چه برخوردي با ايشان و مرحوم ميکردند و يا قوه قضاييه و قاضي بي طرف محترم جانب کدام يک را ميگرفت ؟ اينها سوالاتي است که بايد کارشناسان و اهل فن و روانشناسان به بر رسي آن بپردازند .
با تشکر از نظر خواهي شما
اگر این اتفاقات در دوران آقای خاتمی می افتاد پیراهن عثمان می شد و هزاران تهمت و افترا رییس جمهوری وقت را فرا می گرفت.
فقط می دانم که دیگر من شهروند ایرانی در این شهر امنیت ندارم خدا به داد ما برسد نه مسولین .
فاجعه ی سعادت اباد تازه داشت از یادمون میرفت که یک دفعه فاجعه ی خمینی شهر پیش اومد ,این مسئله پیگیری نشده بود که حادثه ی کاشمر به وجود اومد این مسئله تموم نشده بود که حمله به روحانیی سر زبونا افتاد..حالا همه ی اینا تازه داشت از یادمون میرفت که یکباره این فاجعه رخ داد...
تو این مسئله ام گذشته از این که قربانی روح الله داداشی باشه گذشته از این که قهرمان ملی و شناخته شده باشه,بابا یه ادم بود خانواده داشت زن داشت بچه داشت...تو یه لحظه همه ی اینا به باد رفت...
اخه وتقعا نمی دونم ما ایرانیا چرا اینجوری شدیم؟!انسانیت خودمونو از دست دادیم...فقط فکر کلاه گذاشتن سر همو دوزو کلک شدیم...دیگه کاراییم که تو غرب وحشی هم انجام نمی دادن داریم اینجا انجام میدیم,به ناموش هم تجاوز میکنیم هم دیگرو تو خیابون تیکه پاره میکنیم گلو همو میبریم و...اصلا نمیفهمیم بابا هم وطنیم هم شهرییم از پوستو خون هم هستیم...نمیدونم والا
واقعا به ایرانی بودن خودم تاسف میخورم.
بزاریم برای افزایش امنیت جامعه اینم با بگیرو ببندو بزنو بکوب حل نمیشه...درسته باید بیان اشرارو از سطح جامعه جم کنن ولی نه اینکه بگیرن ببرن 2ماه بعد 2سال بعد ولشون کنن حالا بیان بیرون بر تجاربشونم افزوده شده حالا بیاو درستش کن 100کاره نکرده ی دیگرم از این به بعد انجام میدن...باید خیلی قاطع باهاشون برخورد کنن ماشاللا هر کدوم چنان پرونده های سنگینی دارن که تا عمر دارن میتونن تو زندان بمونن.یکیم این که برا حمل سلاح سرد تو جامعه مجازات سنگینی قرار بدن رو این مسئله هم تبلیغ کنن بعد عملیش کنن.
بعد مسئله دیگه ایم هست اینه که به فکر جوونام باید بود والا اینا بیشترش از بیکاری هستش...از فشارایی هست که رو جوونا هست فشارایه روحی روانی جنسی جسمی بابا اینا همه باعث طغیان میشه باعث میشه تو جامعه همه دل مرده بشن باعث میشه با کوچیکترین مسئله ای همه بپرن به هم.
1- چرا مفسدين را آنگونه که خدا فرموده مجازات نمي کنند: «سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مي جنگند و در زمين به فساد ميكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت (مائده - 33)
2- چرا دست سارقين بريده نمي شود:
« و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است (مائده - ۳۸)
و بسياري احکام ديگر که در قرآن و سنت آمده است.
در همين مورد اخير اگر دستهاي قمه کش اين سه جنايتکار بريده شود ديگر کسي جرأت حمل چاقو خواهد داشت.
البته بسيار واضح است که وقتي مراعات حال سازمانها و بوقهاي حقوق بشري ضد بشر اولويت داشته باشد ، احکام خدا معطل مي مانند و جرثومه فسادي مانند سکينه محمدي با آنهمه شقاوت و قساوت فقط و فقط ميهمان قوه قضاييه است و هر وقت دلش تنگ شد به مرخصي هم مي رود!
به خداوندي خدا قسم تا قوه قضاييه اصلاح و مجري احکام اسلام نشود کاسه همين کاسه و آش همين آش خواهد بود.
اين مسائل را به زمينه هاي فرهنگي و از اين دست توجيهات مسخره مربوط نکنيد. البته فرهنگ خوب است و اساس سعادت جوامع اما همين کشور بي فرهنگ سعودي را نگاه کنيد پايين بودن جرم و جنايت آنها از با فرهنگ بودن آنهاست؟ نه . به اين دليل است که حاکم شرع آنها بدون توجه به توصيه و اخم اين و آن، حکم قاطع صادر مي کند و هر از چند گاهي تعدادي دست و پا و گردن مجرمين را در ملأ عام قطع مي کند و امنيت را به جامعه مي بخشد.
و اما جواب:
1- برخوردهاي خشن افراد خود سر با مردم
2- نداشتن هر گونه برنامه فرهنگي توسط دولت
3- صدا و سيما دستگاهي ضد فرهنگي است
4- مدعيان غير دولتي فعال در عرصه فرهنگ سخنان و اعمالشان ضد فرهنگ است (بزغاله و ......).
5- انحراف فعاليت هاي نيروي انتظامي از اهداف اصلي به مسايل حاشيه اي و بي اهميت
6- تنزل جايگاه و غرور ملي به دليل تنزل آدم هاي مسئول
7- ..................اگر منتشر كردي بقيه اش را هم خواهم گفت. مي ترسم فقط وقتم را تلف كرده باشم.
اما غير از اين مطالب عرض شده به نظر من ريشه اين مشكلات نه در مطالب فوق بلكه در يك مسئله ساده تر و عيان تر است.و آن چيزي به جز مسئله اقتصاد و معيشت مردم نمي باشد. عده اي از كارشناسان قبل از اجراي طرح هدفمندي يارانه ها پيش بيني نمودند كه با اجراي اين طرح و اثرات تورمي ناشي از آن بسياري از قشرهاي مختلف در جامعه به سمت دهك هاي پايين سوق داده مي شوند و لذا به به همان ميزان آمار جرم و جنايت و آسيب هاي اجتماعي فزوني مي يابد چيزي كه در عمل و در حال حاضر به چشم مي آيد و اثرات اين طرح كم كم دارد خود را نشان مي دهد.
به نظر اينجانب در آينده نه چندان دور بايد منظر حوادث بدتر از اين هم بود.
1-پليس تمام نيروي خود را براي مبارزه با انچه بد حجابي ميداند ميگزارد و با اقتدار!!! با زنان و گاها مردان برخورد مي كند اما امنيت خيابان ها را فراموش مي كند؟
2-برخي مسئولين در برهه هاي زماني مختلف سعي در ارتقاي سطح فرهنگي مردم داشتند اما برخي از اقايان ناراحت شدند وجلوي طرح ها را گرفتند و هزاران چراي ديگر
بد خلقیات هم توسط بعضی از مسئولین به عنوان رسوا کردن رقبای سیاسی و بارعایت نکردن اصول قواعد و عبور از خطوط قرمزبه هر قیمتی را که نتیجه ان را در جامعه بیشتر داریم می بینیم. آقایان مسئول باید الگو باشند.
محدودیتهای اجتماعی که حکومت بر مردم قرار داده مانند دخالت در زندگی شخصی و محدود کردن رفتارهای افراد در پوشش و تفریح و فیل دیدن و خوردن و حتی دخالت برگزاری مراسم جشن خصوصی مثل ازداواج باعث یک نوع عقده درونی شده و مردم که نمی توانند به مقاوم بالاتر یعنی حکومت اعتراض کنند به ناخداگاه به کسانی با مقام پایین تر یعنی مردم معمولی اعتراض کرده و تنش عصبی جامعه تا حدود زیادی ناشی از این است
محدودیتهای عرفی و خانوادگی که فرهنگ غلط بر مردم حاکم کرده سومین علت له شدن مردم تحت فشار عصبی است
امروز در جامعه ما 60 میلیون افراد داریم که همگی امکان دست زدن به جنایت را دارند یعنی تحصیلکرده و بیسواد ندارد و اگر چه 60 میلیون جنایتککار باالفعل نداریم ولی هرکسی امکان دست زدن به یک جنایت را به صورت بالقوه دارد
مثلا شما فرض کنید پشت ترافیک هستید برای مدت نیم ساعت و ماشین شما به علت کمبود بنزین کولرش خاموش است و کاملا در گرمای تابستان عرق کرده اید حال اگر یکی یک فحش به شما بدهد صد در صد با او درگیر می شودی و شاید جنایتی ترکیب شوید
این اتفاق برای هر یک از ما ممکن است بیفتد پس همه ما بالقوه ممکن است دست به جنایت بزنیم
اگر خیلی ها دست به درگیری نمیزنند نه اینکه از نظر روحی مشکل ندارند بلکه به علت ترس است
حرف هاي ديگري هم هست كه مطمئنم انتخاب درج نمي كند پس تا همين جا كفايت مي كند.
داداشی اولی نبود آخری هم نخواهد بود
ولی یادمون باشه پهلوانان نمی میرند
..........
آیا بهتر نیست به جای قرار گرفتن در مقابل مردم فرهنگ سازی کنیم؟؟؟
از آقای لاریجانی سوال میکنم آیا ممنوع کردن حمل چاقو باعث کاهش چاقو کشی شده؟؟؟
روح الله به خاطر عقده ها و مشکلات روانی و فقر فرهنگی ما ایرانیها کشته شد.
روح الله داداشی رفت و ما فردا این موضوع را فراموش میکنیم مثل همه کسانی که رفتند و ما فراموششان کردیم.
به خانواده مرحوم روح الله دادشی که از سرمایه های این مملکت قدر نشناس بود تسلیت عرض میکنم.
چرا روسری و مانتو رنگارگو مدل مو شده مسایل داغ روزامون در حالی که جوونای با عشقمونو دارن میکنن زیر خاکو ما خوابیم.
خدا جون به دادمون برس.
روحش شاد.....
و در اخر به سخن علیرضا دبیر در خبرگزاری اینده میرسیم که میگوید:وقتی كسی با چنین سوابقی هدف تیغ كینه و خشم قرار میگیرد، تكلیف آن آدم ساده و نحیفی كه میخواهد میان همین خیابانها، جادهها خانوادهاش را به شادی و نشاط میهمان كند، چیست؟ / نمیخواهیم بپذیریم كه اگر به تعداد تمام مردم، پلیس و مامور و نگهبان هم بگذاریم، باز خشم و جنون آنی خودمان میتواند فاجعه بیافریند و جانهای شیرین را بستاند.
(((((حمل سلاح به جای آرامش دادن و بالا بردن اعتماد به نفس اراذل و اوباش سلب امنیت ازشون میکنه))))
این که بخش قابل توجهی از مردم ایران به ویژه جوانان به علت های متعددی دین
گریز شده اند شکی نیست.
اما با توجه به این که قبلا نیز چنین اتفاق های رخ میداد اما انقدر بزرگ نمایی نمیشد
باید متوجه بود که حکومتی که تمام تلاشش رو در جهت حفظ نظام.مقابله با آزادی
بیان .تفکر.حجاب.علم و دانش و نابودی مغز های متفکر و احذاب و روشنفکران میکند.
تنها چیزی که میگستراند نا امنی .بی اعتمادی. فساد. فرار مغزها .هرج و مرج و
تنفراز دین است.
البته نباید نقش تربیت رو در اینجا فراموش کرد.تعلیم و تربیت نادرست و مشکلات
زیادی که اکنون مردم در گیر آن هستند میزان تحمل و صبر انسان ها رو به حدی
کاهش داده است که کوچکترین موضوعی آنها را به سر حد جنون و عصبانیت
میکشاند و در عصبانیت تنها چیزی که کار نمیکند عقل است.
نبود تفریح و خوش گذرانی و شادی برای جوانان. محدود کردن آنها در چهار چوب
بسته دینی .عدم توجه به خاسته های روحی و جسمی جوانان .افزایش فقر و
کاهش ازدواج و تابو کردن مسائل و نیاز های جنسی و
روابط خارج از ازدواج. نبودن برابری های اجتماعی و جنسی و....
از مسائلی هستند که انسان ها را پرخاشگر.ستیزه جو.جنگ طلب و بی صبر و تحمل
بار می اورد.
پاسخ شما را می توان با ذکر این مقدمه آغاز کرد که در هر جامعه ای، نهادها، ادارات، دستگاه ها و ... 4 وظیفه اصلی ارتقا فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، انتظامی و امنیتی افراد جامعه را بر عهده دارند که ضعف هر یک از این دستگاه ها از وظیفه اصلی ِ خود، یا صرف توجه به یکی از وظایف، منجر به ایجاد ناهماهنگی و ناهمگونی وظایف و نهایتا ایجاد اختلال در چرخه صحیح یک جامعه سالم می گردد. مردم حقوقی دارند که حقوق فرهنگی، حقوق اقتصادی، حقوق امنیتی و انتظامی و حقوق سیاسی از آن زمره می باشند. اگر هر کدام از این حقوق نادیده گرفته شوند، یا مورد غفلت واقع گردند نتیجه ای بس اسف بار بر آن جامعه باقی خواهد گذاشت.
زمانی که در کشور ِ ما، دستگاه ها و نهادهای موثر فرهنگی ( از قبیل صدا و سیما، رسانه های دولتی یا نیمه دولتی، حوزه های علمیه، منابر، نماز جمعه ها و ... )، دستگاه ها و نهادهای موثر اقتصادی ( مثل دولت، بانک ها،شرکت های دولتی و ... )، دستگاه ها و نهادهای موثر انتظامی و امنیتی ( مانند نیروی انتظامی، سپاه، حفاظت اطلاعات، قوه قضاییه)، و دستگاه های موثر موثر سیاسی (شورای نگهبان و ... ) تمام ِ همت، نیرو و تلاش خود را بر حفظ قدرت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی یک گروه سیاسی قرارداده اند، طبیعی است که از مسایل کلی که مربوط به تمام جامعه و شهروندان است غفلت می شود.
در بخش فرهنگی، صدا و سیما صرفا کارکردی سیاسی یافته است، در حالیکه سیاست فقط بخشی از وظایف سیماست نه تمام ِ آن. یعنی از ساخت یک سریال ساده تلویزیونی تا مسایل مهمتر مثل انعکاس دقیق اخبار، به راضی کردن ِ عده ای از سیاسیون می اندیشد نه آنچه مردم را راضی می کند. اسم رسانه مان ملی است، اما زندگی همه مردم در آن نمایش داده نمیشود و تنها بخشی از جامعه می توانند تصویر خود را در رسانه ملی ِ خود ببینند. اسم رسانه مان ملی است، اما تنها اخبار گروهی خاص انعکاس می یابد. اسم رسانه مان ملی است، اما صدای تمام مردم نیست. رسانه های دولتی یا نیمه دولتی مثل مطبوعات و سایت ها هم وابسته به دولت هستند و نمی توانند بر خلاف منویات سیاستمداران نقش رکن چهارم دموکراسی را ایفا کنند. متولیان حوزه های علمیه، منابر و نمازجمعه ها و ... هم صرفا کارکردی سیاسی پیدا کرده اند و در بحث فرهنگی تمام توجه شان به حجاب بانوان یا مرد بودن پزشک معاینه کننده خانم ها تقلیل پیدا کرده است.
در مباحث اقتصادی، آخرین چیزی که در عمل مورد توجه قرار می گیرد، مردم هستند. در حرف همه پیشتاز هستند، اما در عمل تمام بار فشار اقتصادی به مردم تحمیل می شود. به عنوان نمونه در مبحث تولید، واردات کلان، کمر تولید را میشکند و بیکاری را افزایش می دهد. در زمینه افزایش هزینه محصولات، انرژی و ... در عین اینکه دولت انتظار دارد مردم ارزش واقعی و مطابق با قیمت جهانی محصولات وارداتی و انرژی را بپردازند، اما خود حاضر نیست مطابق با همین افزایش قیمت ها، دستمزد کارکنان و کارگران را مطابق استاندار بین المللی افزایش دهد و چنین امری بیش از پیش سفره ها را خالی کرده و فشار اقتصادی مضاعفی به مردم تحمیل می کند. یعنی دولت بین فشار اقتصادی وارده بر خود و مردم، به جای اینکه در پی برقراری تعادل بوده، سعی میکند ار تحمل فشار تا جای ممکن شانه خالی کند و وارد شدن فشار ِاقتصادی بر مردم را به فشار بر خود ترجیح دهد.
در بحث عوامل انتظامی و امنیتی هم وضع به همین منوال است. چند سال است که بیشتر انرژی نیروی انتظامی که وظیفه اولیه و فلسفه وجودی اش حفاظت از جان و مال مردم است، صرف مقابله با اعتراضات سیاسی بخشی از مردم و حجاب بانوان می شود. چون گویا به نظر می رسد آنچه که از نیروی اننظامی حسابرسی خواهد شد، میزان موفقیش در برخورد با این عوامل است و مسایل دیگر در درجه اهمیت نخست نیستند. سپاه و ... هم که به جای اینکه از راه حفظ حقوق سیاسی همه مردم، در پی حفظ انقلاب اسلامی باشند، خود وارد دسته بندی های سیاسی و موضعگیری له یا علیه جریان های سیاسی شده است. در حالیکه حفظ انقلاب از طریق بی طرفی سیاسی ( همان چیزی که امام راحل- رحمه الله علیه- به درستی اشاره کردند، سهل تر می باشد).
نهادهای اصلی سیاسی مثل شورای نگهبان نیز از جایگاه شواریی بی طرف خارج شده و بیش از یک دهه است که در حال موضعگیری های سیاسی پی در پی له یک جریان سیاسی، و علیه جریان سیاسی دیگر هستند، غافل از اینکه جدای از نقش ِ این شورا در سیکل قانونگذاری کشور، نقش سیاسی شورای نگهبان داوری، آن هم در یک مقطع خاص یعنی انتخابات، و در خصوص یک رویداد خاص ( صلاحیت نامزدهای انتخابانی و نظارت بر انتخابات و تایید ِ آن) است، و همه می دانیم یک داور در عین اینکه برای خود قضاوتی دارد و قطعا بر اساس همین قضاوت داوری خواهد کرد، اما نمی باید در تریبون های عمومی، پیش از آنکه موعد انتخاباتی باشد یا بررسی صلاحیتی در کار باشد، درنقش یک ذینفع سیاسی، مدام له یک جریان تبلغ کرده و علیه یک جریان دیگر موضع بگیرد.
شت.وارم باقی خواهد گذاشت
مردم حقوقی دارند. حقوق فرهنگی، حقوق اقتصادی، حقوق امنیتی و انتظامی و حقوق سیاسی از آن زمره می باشند. اگر هر کدام از این حقوق نادیده گرفته شوند، یا مورد غفلت واقع گردند نتیجه ای بس اسف بار بر آن جامعه باقی خواهد گذاشت
نتیجه نادیده گرفته شدن حقوق سیاسی بخشی از جامعه، در اعتراضات دو سال اخیر کاملا واضح است. چون حتی اگر بپذیریم انتخابات سالم بود، اما نهادهای سیاسی موثر چنان جوی ایجاد کرده بودند که گویی، حقوق گروهی که 13 میلیون پشتیان و رای دهنده دارد و آن 13 میلیون رای دهنده، بی ارزش هستند. در نتیجه بخشی از اتفاقات رخ داده حوادث بعد از انتخابات را می توان در این امر یعنی نادیده گرفتن ِ حقوق سیاسی بخشی از جامعهاز قبیل لزوم رعایت بی طرفی مجریان انتخاباتی جستجو کرد.
عدم رعایت حقوق فرهنگی، امنیتی و انتظامی مردم هم، موجب شکل گیری ناهنجاری های و افزایش جرایم و جنایات ِ اخیر گردیده است. به عبارت دیگر، انحراف دستگاه های فرهنگی از وظیفه اصلی ِ خود، و ضعف در حفاظت از مال و جان و ناموس مردم از سوی دستگاه های انتظامی و امنیتی ِمتولی، نقش اصلی را در این میان ایفا می کند.
ممکن است برخی بگویند، آیا عدم رعایت حقوق اقتصادی مردم، نقشی در جنایات ِ اخیر ندارد؟ پاسخ من این است که قطعا دارد، اما از حیث رتبه، در حال حاضر در رتبه سوم قرار می گیرد. افراد زیادی عامل اصلی ِ ناهنجاری های موجود در جامعه را در مسایل اقتصادی جستجو می کنند که البته تاثیر عوامل اقتصادی کاملا درست است و بدیهی است مسایل اقتصادی نقش مهمی در جنایات و ناهنجاری های فعلی ایفا می کند. اما به عقیده من، عامل اصلی ِ جنایات اخیر، در وهله نخست عدم رعایت حقوق فرهنگی ِمردم و ضعف در حفاظت از امنیت مردم است. اینکه چند شرور وارد باغی شوند و به زنان شرکت کننده در مهمانی تجاوز کنند، در وهله اول به اقتصاد مربوط نمی شود بلکه نادیده گرفتن حقوق فرهنگی و ضعف انتظامی، موجب چنین امری است. اینکه در فلان روستا 11 مرد به یک خانم تجاوز میکنند، در وهله اول به اقتصاد برنمی گردد. اینکه سه تازه جوان چرا باید در اتومبیل خود قمه یا چاقو حمل کنند و بدتر اینکه مرتکب قتل عمد نیز شوند، در وهله اول به ضعف اقتصادی مربوط نمی شود. اینکه فردی در میدان کاج با چاقو زخمی شود و قاتل عربده کشی کرده و مردم حاضر در محل صرفا به فیلمبردای بپردازند، در وهله نخست به اقتصاد مربوط نمی شود. هر چند نقش مسایل اقتصادی در وقوع تمام این موارد غیر قابل کتمان است، اما هنوز 5 سالی زمان باقی است تا آثار اصلی عدم رعایت حقوق اقتصادی مردم را مشاهده کنیم. هر چند اکنون برخی آثار ِ این امر کاملا هویداست (مثلا در ناهنجاری های اخیر)، اما اثر ِ اصلی چنین امری (مثل افزایش بی رویه طلاق ها، کاهش ازدواج ها، مختل شدن چرخه اقتصادی از طریق افزاییش بدهکاران چکی و ... ، افزایش غیرقابل باور نرخ بیکاری، افزایش بیماری های روحی ناشی از تالمات اقتصادی و ...)، هنوز به نحو کامل نمایان نشده که از صمیم قلب امیدوارم هرگز چنین روزی فرا نرسد.
و در نهایت فشار اقتصادی و جنسی است
کوروش - ایرانی دوستدارهمه- درجستجوی زندگی- علی- محسن - حمید و.... بسیاری از دوستان بافکرو عاطفه که کامنت گذاشته اند.
ققط ای کاش چشم بینا و گوش شنوا (درحدکافی) وجود داشته باشه تا بشنوه و ببینه که چقدر انسانهای با وجدان و فهمیده در مملکت هستند و به فکر و اندیشه آنان اهمیت دهند ! امیدداریم به خدا.
پس از رنسانس هنوز در اروپا با وجود فروپاشی مذهبی ، اخلاق وجود دارد. چراکه پشتوانه فلسفی دارد ، ولی در کشور ما چون فقط پشتوانه اخلاق ، مذهب و دین است ، با تضعیف آن اخلاقیات هم تضعیف شده ، که بسیار خطرناک است .
در واقع مثل این است که زیر پای جامعه خالی شده است
و بزودی فراموش نکنیم
حادثه شنیع پل مدیریت رو....
روح مهسا و مرحوم داداشی شاد
واقعا کی میخواد این جامعه درست بشه ناامنی که تو بندر عباس هست هیچ جا نیست زور گیری تجاوز با اسلحه های سرد و گرم بعد هم که میری کلانتری میگن ما چیکار کنیم شما یکی رو پیدا کنید که بتونه نگهبانی بده از محلتون ما بهش تجهیزات میدیم .... یکی نیست بگه پس شما چی کاره اید.
وقتی صداقت و پاکی از زندگی خیلی از ماها رخت بسته و یا کمرنگ شده از محل کارمون گرفته تا رفت و امدمون تو خیابونا نگاههای ناپاک دوستیهای خیابونی اینترنتی تلفنی اهمیت نداشتن مال حلال و حرام سبک شمردن اوامر خدا جون کم کاری کردن تو هر مقام و منسب حیف و میل بیت المال سر هم دیگه کلاه گذاشتن حق و ناحق کردن ادعای دینداری و در عمل کاملا بی دین بودن قانع نبودن به زندگی خودمون و حق کس دیگرو خوردن قانون بی ارزش چک که باعث بی اعتباری معامله ها و بوجود اومدن درگیری بشه از بین رفتن ارج و قرب روحانی به خاطر سوء استفاده یه عده از این لباس مقدس اهمیت ندادن به حفظ حریم محرم و نامحرم که باعث هزاران هزار فساد شده اجرا نشدن قانونهای بازدارنده اگه قانون باز دارنده ای باشه سرگرم شدن مسوولین به دعواهای خودشون و در نتیجه گرفتاری بیشتر و بیشتر مردم آخ خدا خسته شدم از گرفتاری مردم خدایا هممونو نجات بده بدست آقای غایب از نظرمون باعث همه اینا سبک شمردن و یا اصلا گوش ندادن به خواسته های خدای مهربونتر از همس .
همه اینا دست به دست هم میده میشه جنایتهای تلخ پل مدیریت خمینی شهر کاشمر عقرب موتور سوار چاقو کشیهای این روزا رو دو تا روحانی که قصد و نیت خیر خواهی داشتن میشه جنایتهای حمله های مسلحانه به طلا فروشیها آدم رباییها خفت گیری ها تجاوزها
خیلی دلم برا ایرانمون میسوزه خیلی
با این همه نعمت و اصالتی که تو دنیا بینظیره اینه وضعمون آخه چرا تا کی خدایا آقامونو برسون دیگه نایی نداریم
دلم از کشته شدن مرحوم داداشی خیلی گرفت خدا بیامرزدش روحش شاد .
اميدوارم روحش شاد باشه
مرحوم : من یک سوال دارم چرا در کشوری به نام
جمهوری اسلامی که همه قانون هاشان روی حساب و
کتاب است چنین مشکلاتی به راحتی اتفاق می افتد
ما از مسئولان تقاضا داریم با این مشکلات با جدیتری
برخود کنند تا هیچ جوانی به راحتی به خودش اجازه
ندهد که خلاف های بزرگی بکند. و من در خواست دارم
که به راحتی این قاتلان را اعدام نکنند باید زرج کششان کنند.
با آرزوی اینکه دیگر در مملکت ما این مشکلات پیش نیاید.
خدمت خانواده ی داغدار داداشی و تمام ملت ایران.
در همه جای دنیا از فرهنگ و ادب و احترام ایرانیان حرف میزنن..........پس کو؟
(((روحش شاد و یادش گرامی و نامش جاودان)))