پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حسین درخشان از قدیمی ترین و جنجالی ترین وبلاگ نویسان ایرانی بعد از دو سال و اندی زندان ظاهرا آزاد شده و دوباره به وبلاگستان روی آورده است. هرچند اثبات ارتباط این وبلاگ با درخشان مشکل است ولی از ادبیات و لحن مطلب به نظر می رسد که این وبلاگ توسط او نوشته می شود.
به گزارش انتخاب؛ نخستین مطلب وی را تحت عنوان "پایان کما، آغازی دیگر" که تاریخ شنبه ۱۶ ژوئیه (۲۵ تیر) را دارد، عینا در زیر می خوانید:
به نام خدا و به یاد حسین (ع) آغاز میکنم. پس از هفت، هشت سال زندگی در اروپا و آمریکای شمالی و دو سال و شش ماه کمای اجتماعی در زندان اوین بازگشتهام.
کسانی که از سالهای آغازین دهه هشتاد نوشتهها و کارهای مرا دنبال کردهاند میدانند که چه مسیر پر فراز و نشیبی را در زندگی شخصی و شیوهی تفکر خود طی کردهام.
در محیطی مذهبی و انقلابی تربیت شدم و همزمان با به قدرت رسیدن رفورمیستها، به سرعت تمام عادتها و عقاید پیشینم را زیر سوال بردم. در جستجوی حقیقت از ایران رفتم و زندگی در کشورهای سرمایهسالار و استعمارگر را بیواسطه تجربه کردم. آنجا بود که آرام آرام و با شروع دههی سوم زندگیام، خود و ایران و مردم و انقلاب و دنیا و دین اسلام را از نو شناختم.
پس از هشت سال تصمیم گرفتم به ایران بازگردم و پلهایی را که پیشتر خراب کرده بودم، از نو بسازم. اما این روند پیچیدهتر، سختتر، و طولانیتر از آنچه میاندیشیدم طی شد و فشار زیادی را روی خودم و اطرافیان و بخصوص روی پدر و مادرم آورد. اما مهم این است که به لطف خدا و حسن نظر رهبر انقلاب، آقای خامنهای (خدایش حفظ کناد) تن و روانم سالم است و بسیاری از سوءتفاهمها رفع شده و من هم از این امتحان بسیار سخت سربلند بیرون آمدهام؛ بهرغم تمام اتفاقاتی که در این دو سال و نیم بر خودم و کشور و مردمم و دنیا رفته است.
تصمیم دارم در این وبلاگ بقول میشل فوکو کمی «پایینتر از تاریخ» و کمی «عقبتر از سیاست» به دنیای بیرون نگاه کنم و تجربیات این ده سالی را که ایران نبودم مرور کنم و راه طی شدهام را (بقول سید مرتضی آوینی) برای جوانترها توضیح دهم. البته امیدوارم آقایان لطف کنند و دومین قدیمی و آرشیو وبلاگم را به من برگردانند تا زودتر به این اجارهنشینی پایان دهم و بهتر بتوانم راهی را که طی کردهام نشان دهم.
البته انتظار نداشته باشید که مثل گذشته اخبار و وقایع روزمرهی سیاسی ایران و دنیا را دنبال کنم. چون نه وقتش را دارم و نه علاقهی سابق را. آدم هرچه سنش بالاتر میرود میبیند که خیلی چیزها در دنیا حالت سرگرمی دارند و از این جمله است تعقیب کردن رقابتها و منازعات سیاسی، چه در ایران و چه در دنیا. بخش بزرگی از آن به بازی میمانند و تاریخ مصرفشان حداکثر به اندازهی یک پاکت شیر بادوام است. تنها هنر است که پس از مرگ از آدم میماند و فلسفه هم وقتی که بقول ژیل دلوز خلاقانه باشد یک هنر است.
میلاد صاحب زمان (عج) را تبریک میگویم و از همه میخواهم برای عاقبتبهخیری همدیگر دعا کنیم و عمرمان را صرف چیزهایی کنیم که از ما باقی میماند.