arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۶۸۴۷
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۰۸ - ۲۵ دی ۱۳۹۵

عباس عبدی:درگذشت هاشمی نباید روی رفتار سیاسی اصلاح طلبان تاثیر بگذارد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :  روزنامه اعتماد، مصاحبه ای را با عباس عبدی در باره وضعیت اصلاح طلبان در دورره پساهاشمی منتشر کرده است.

به گزارش انتخاب،بخشی از این مساحبه را می خوانید:

آيا اصلاح‌طلبان با رحلت آيت‌الله هاشمي دچار گرفتاري در عرصه سياسي خواهند شد؟

اصلاح‌طلبان بايد نقش مستقلي از هر نيروي ديگري براي خود تعريف كنند نه آنكه به اميد اين و آن باشند. اين وابستگي‌ها كمكي به حل مشكلات ايران نمي‌كند. الان هم به نظرم مشكلي نخواهند داشت. اين تصور اشتباهي بود كه از آقاي هاشمي داشتند ولي اكنون كه ايشان درگذشته‌اند بهتر مي‌توانند در راه استقلال و روي پاي خود ايستادن فكر كنند. به نظرم در صورتي كه رفتار درستي پيشه كنند فوت آقاي هاشمي هيچ مشكلي براي ادامه حضور يا حتي فعال‌تر شدن آنان نخواهد داشت.

نقش حمايتي آيت‌الله هاشمي از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرايي تا چه اندازه مهم و حايز اهميت بود؟

به نظرم اين تصور دقيق نيست كه گمان كنيم يك نفر سرمايه‌اي داشته و با فوتش اين سرمايه را هم با خود مي‌برد مثل كسي كه اطلاعاتي داشته و با مرگ خود آنها را با خود مي‌برد. اين برداشت در عرصه سياست و براي نيروي سياسي در حد فاجعه است.

آيا فقدان ايشان خللي به سياست‌ورزي اصلاح‌طلبان وارد مي‌كند؟

مشكل اصلي اين است كه سياست‌ورزي اصلاح‌طلبان در سال‌هاي گذشته و اكنون نيز ناقص است و شايد هميشه چشم اميدشان به اشخاصي از جمله مرحوم هاشمي يا آقاي روحاني بوده است. بنابراين اگر بر اساس روال گذشته بخواهند عمل كنند قطعا دچار خلل خواهند شد ولي اگر قرار باشد اين نقص را برطرف كنند پاسخ منفي است.

بازي سياسي اصلاح‌طلبان از اين پس تغييراتي خواهد داشت؟

بازي اصلاح‌طلبان دو ركن اصلي دارد؛ اول التزام به سياست‌هاي اصلاح‌طلبانه، دوم وضعيت موازنه قواي نيروهاي اجتماعي و سياسي. درگذشت آقاي هاشمي از يك سو بر ركن دوم اثرگذار است. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند مجموعه ظرفيت بالقوه سياسي را از آنِ خود كنند طبعا موازنه قوا بيش از گذشته به ضررشان خواهد شد. از سوي ديگر بر شيوه و ابزار اصلاح‌طلبي كه تعامل و گفت‌وگو باشد اثر منفي خواهد گذاشت زيرا بخشي از ظرفيت اين شيوه كه آقاي هاشمي بود از ميان رفته است. بنابراين در اولويت آنان است كه اين ظرفيت را به نحوي بازسازي كنند.

به نظر شما چه كسي مي‌تواند نقشي را كه آيت‌الله هاشمي در دهه اخير براي اصلاح‌طلبان ايفا كرد به عهده بگيرد؟

تمام حرفم اين است كه به عنوان يك جريان سياسي نبايد چنين وابستگي‌هايي تعيين‌كننده نهايي وضعيت آنان باشد. بنده درصدد كم رنگ كردن نقش شخصيت‌ها نيستم ولي بخشي از اين پررنگي محصول وابستگي ذهني ما و كنشگران به تعيين‌كنندگي نقش اشخاص است.

اشبه الناس به هاشمي‌رفسنجاني در فضاي سياسي كشور كيست؟

آقاي هاشمي موجوديتي تاريخي دارد همچنان كه ديگران همچنين‌اند؛ لذا نمي‌توان به راحتي كسي را جانشين يا شبيه به ديگري كرد به ويژه آقاي هاشمي كه شرايط كاملا متفاوتي با ديگران داشته است. اصولا قرار نيست كه چنين مشابهتي هم باشد زيرا هر كس در دوره زماني خودش نقشي را ايفا مي‌كند و تمام مي‌شود. ذهنيت درستي نيست كه دنبال چنين مشابهت‌ها و جانشيني‌ها بود. بايد هر كس و گروهي نقش و بازي خود را ايفا كند. كوشش هر فردي براي ايفاي مصنوعي نقش ديگران موجب مي‌شود كه هم نقش خودش را فراموش كند و هم ناتوان در اجراي نقش ديگري باشد.

ارزيابي شما از موقعيت اصلاح‌طلبان و اصولگرايان در انتخابات آتي چيست؟به نظر شما انتخابات چند قطبي خواهد بود؟

به روشني مي‌توان مدعي شد كه هيچ‌كدام از دو جناح به ويژه اصولگرايان برنامه ايجابي قابل فهمي ندارند. اصلاح‌طلبان گمان مي‌كنند كه چاره‌اي جز حمايت از روحاني ندارند، در حالي كه بايد نگاه‌شان را به نحوي اصلاح كنند كه اين گزينه را نه از روي ناچاري كه آن را انتخاب خود بدانند. اصولگرايان هم دچار تشتت و پراكندگي هستند و قادر به اتخاذ هيچ راهبرد ايجابي نيستند و هنوز در شوك احمدي‌نژادند و گروگان افرادي هستند كه خواب پوشيدن رداي رياست‌جمهوري را مي‌بينند. درباره قطبي شدن احتمالي انتخابات هم به گمانم، احتمال كمي وجود دارد كه قطبي شود. زيرا بخشي از اصولگرايان نگران قطبي شدن آن و در نتيجه شكست خودشان هستند و قطبي شدن را به نفع روحاني مي‌دانند.

اگر مفروض بگيريم كه اصولگرايان با كانديداي واحدي وارد انتخابات شوند، سرنوشت انتخابات براي روحاني چه تغييري مي‌كند؟

نامزد واحد وقتي مفيد است كه برنامه واحد و حكميت يكدست و واقعي نيروها را پشت سر خود داشته باشد. در غير اين صورت نامزد واحد هيچ مزيتي نيست بلكه ضرر هم دارد. نامزد واحد بايد بتواند انعكاسي از وحدت واقعي و نه صوري نيروها باشد و اصولگرايان به هيچ‌وجه در چنين مرحله‌اي قرار ندارند همچنان كه ليست مشترك در انتخابات سال ٩٤ نيز به نفع آنان نشد و زمان باقي‌مانده تا انتخابات نيز براي رسيدن به اين مساله كوتاه است.

به عنوان يك چهره سياسي اصلاح‌طلب، اصولگرايان با چه كانديدايي و چه شعارها و برنامه‌هايي مي‌توانند راي روحاني را بشكنند و براي روحاني دردسرساز شوند؟

آنان بيشتر نقش تخريبي را بازي خواهند كرد. چرا كه وجه ايجابي براي خودشان نمي‌توانند تعريف كنند. تخريب نيز اگر بيش از حد شود ممكن است موجب مظلوميت طرف مقابل شود. ترديدي نيست كه آنان روي موج تخريب بي‌اندازه خواهند افتاد، زيرا رهبري متمركزي ندارند كه مانع تندروي‌ها شود. وقتي هم كه يك گروه ايجابيات نداشته باشد به طور طبيعي روي موج تخريب مي‌افتد.

چرا اصلاح‌طلبان يكپارچه از روحاني حمايت مي‌كنند؟

چرا نكنند؟ دنبال چه چيزي هستند كه ممكن باشد و بتوانند آن را از طريق ديگر تامين كنند؟ موضوع اين است كه الان مساله اصلي بقا و ثبات كشور است و اسبي كه تندروها زين كرده‌اند اين بقا و ثبات را نشانه گرفته است و مساله جناحي اصلاح‌طلبان بايد اين باشد.

مهم‌ترين مشكلات آقاي روحاني تا موعد انتخابات چيست؟ آقاي روحاني چه اقداماتي را به صورت ضرب‌الاجل بايد انجام دهد تا شانس پيروزي مجددش را افزايش دهد؟

زمان براي انجام كارهاي ويژه گذشته است. به نظرم هيچ كار خاصي نبايد انجام دهد، با همين دست‌فرمان بايد ادامه داد. الان وقت تغيير دادن اقدامات نيست. فقط بايد كوشيد كه كسي گل به خودي نزند.

مردم در حال حاضر چه تحليل و نگاهي به دولت دارند؟

مردم نسبت به وضع جامعه بسيار معترض هستند. برخلاف دو دهه گذشته كه بيشتر رسانه‌ها در ارايه تصويري مثبت و غيرواقعي از جامعه با يكديگر مسابقه گذاشته بودند و فقط يكي دو رسانه ضعيف ولي مستقل نقش آگاهي‌بخشي را ايفا مي‌كردند، الان همه در بيان انتقادي با يكديگر مسابقه گذاشته‌اند، از صداوسيما بگير تا فارس و تسنيم و كيهان و حتي نشريات و شبكه‌هاي مجازي اصلاح‌طلب و نيز خارج‌نشين‌ها در اين مسابقه شركت دارند و حتي وضع را تيره‌تر از آنچه واقعيت دارد نشان مي‌دهند. بنابراين ذهنيت مردم نيز تا حدي معلوم است زيرا تحت تاثير اين رسانه‌ها است. ولي در بهار ١٣٩٦ مردم بايد انتخاب كنند و آنجا قضيه فرق خواهد كرد.

پاشنه آشيل دولت و اصلاح‌طلبان در حال حاضر كجاست؟

سهم‌خواهي و پنهان كردن آن زير عنوان پرطمطراق و منفعلانه مطالبه‌گري.

نظرات بینندگان