پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقایع اتفاقیه: پنج ماه ديگر، يکي از مهمترين رويدادهاي سياسي کشور دوباره بر سر انتخاب نفر اول اجرائي کشور فضاي جامعه را دربر ميگيرد؛ رويدادي که بنا بر سنت دورههاي قبلي آن، به نظر ميرسد قرار است دوباره رئيسجمهوري فعلي را براي بار دوم به پاستور برساند. به جز ابوالحسن بنيصدر که از سوی مجلس عزل شد و محمدعلي رجايي که فقط 28 روز رئيسجمهوري ايران بود و به شهادت رسيد، بقيه رؤسايجمهوري ايران موفق شدند دو دوره پياپي، خود را به کرسي اول دستگاه اجرائي کشور برسانند و حالا حسن روحاني هم در آستانه دومين حضورش در انتخابات رياستجمهوري بيشترين شانس را در میان ديگر رقبايي دارد که هنوز رونمايي نشدهاند. بااينحال، اگرچه تداوم سنت حضور هشتساله رؤسايجمهوري در پاستور در 32 سال قبل از حسن روحاني، احتمال پيروزي دوباره او را از هر کانديداي احتمالي ديگر بيشتر ميکند اما رقابت بر سر حضور دوباره، هميشه هم براي رؤسايجمهوري وقت، کار آساني نبوده و گاهي رقباي سرسختي حضور داشتند که دست بر قضا بخش قابل توجهي از بدنه اجتماعي را همراه خود ميديدند و رئيس دولت وقت را به چالش میکشيدند.
انتخابات چهارمين دوره رياستجمهوري با سه کانديدا
پس از بنيصدر و رجايي، حضرت آيتالله خامنهاي توانست در سال 1360 بهعنوان سومين رئيسجمهوري کشور انتخاب شود و همزمان با انتخابات رياستجمهوري چهارم، اولين رئيسجمهوري در ايران بود که براي يک دوره چهار ساله ديگر حضور در پاستور، وارد رقابت انتخاباتي شد. حبيبالله عسگراولادي از سوي حزب مؤتلفه اسلامي و محمود کاشاني، فرزند آيتالله کاشاني بهعنوان کانديداي مستقل، دو چهره ديگري بودند که در انتخابات سال 1364 با رئيسجمهوري وقت به رقابت پرداختند. بااينحال، در آن انتخابات رقباي ديگري هم براي حضور در کارزار انتخاباتي اعلام آمادگي کرده بودند که نتوانستند از صافي شوراي نگهبان عبور کنند. شاخصترين آنها کسي نبود جز مهدي بازرگان که اولين نخستوزيري جمهورياسلامي را هم در کارنامهاش داشت؛ بازرگان از اعضاي جبهه ملي و مؤسس نهضت آزادي که درست پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال57، مسئوليت دولت موقت را بر عهده گرفت و در نهايت پس از تسخير سفارت آمريکا، به همراه ديگر اعضاي کابينهاش استعفا کرد. بازرگان سال 64 با حمايتهايي که در بخشي از جامعه پشت سر خود ميديد در مسير انتخابات وارد شد اما شوراي نگهبان او را ردصلاحيت کرد تا رقابت انتخاباتي با سه نامزد انجام شود.
در هر صورت، انتخابات با حضور حضرت آيتالله خامنهاي، رئيسجمهوري وقت، حبيبالله عسگراولادي از طرف حزب مؤتلفه اسلامي و محمود کاشاني برگزار شد. عسگراولادي براي دومين بار بود که در رقابت بر سر کرسي رياستجمهوري، وارد ميدان شده بود، او پس از عزل بنيصدر هم همراه اکبر پرورش، ديگر کانديداي مؤتلفه و علي شيباني و محمدعلي رجايي کانديداي حزب جمهورياسلامي به رقابت پرداخته بود که آنجا با 249 هزار رأي در برابر 12 ميليون و 770 هزار رأي رجايي، عرصه را واگذار کرد. عسگراولادي البته سال 64 هم نتوانست رأي بيشتري در سبد خود ببيند و با 278 هزار رأي براي هميشه سوداي رياستجمهوري را کنار گذاشت. محمود کاشاني ديگر نامزد آن دوره از انتخابات بود که او هم رقيب قدرتمندي براي آيتالله خامنهاي به شمار نميرفت. محمود کاشاني که از اعضاي مرکزي هسته اوليه حزب جمهورياسلامي هم به شمار ميرفت، بهدليل تحصيلات حقوقي بهعنوان داور ارشد ايران بر سر حل دعاوي ميان ايران و آمريکا در لاهه حضور داشت، اين مسئوليت تا سال 63 ادامه داشته و او با همين کارنامه، خود را به رقابت بر سر رياستجمهوري چهارم رساند. او اگرچه بهعنوان کانديداي مستقل وارد انتخابات شده بود اما نسبت به عسگراولادي با اقبال بيشتري مواجه شد و توانست يک ميليون و 400 هزار رأي را به خود اختصاص دهد. هر چند اين شکست موجب نشد او بار ديگر پا در عرصه رقابت بر سر رياستجمهوري نگذارد. سال 80 اين بار هم با رئيسجمهوري وقت به رقابت پرداخت اما سال 64 در نهايت حضرت آيتالله سيدعلي خامنهاي با 12 ميليون و 205 هزار رأي، براي دومين بار بهعنوان رئيسجمهوري ايران انتخاب شد.
انتخابات ششمين دوره و اولين رقيب جدي
ششمين دوره انتخابات رياستجمهوري، دومين باري بود که رئيسجمهوري وقت، خودش را براي دومين بار، آماده ميکرد و اين بار اکبر هاشميرفسنجاني بود که اين نقش را بر عهده داشت. هاشميرفسنجاني که در انتخابات پنجم توانسته بود در برابر فقط يک رقيب يعني علي شيباني با 94 درصد آرا به پاستور برود، براي دومين حضورش، شرايط متفاوتي را پيش روي خود ميديد. پس از بررسي صلاحيتها، چهار کانديدا براي انتخاب به مردم معرفي شدند. اکبر هاشميرفسنجاني، رئيسجمهوري وقت، احمد توکلي، رجبعلي طاهري و عبدالله جاسبي چهار نامزد انتخابات رياستجمهوري ششم بودند. رجبعلي طاهري از اعضاي حزب جمهوري اسلامي بود که توانسته بود در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي بهعنوان نماينده کازرون انتخاب شود و حالا در نقش منتقد هاشمي وارد رقابت شد اما در نهايت نتوانست بيش از 387 هزار رأي را در سبد خود ببيند. عبدالله جاسبي ديگر نامزد آن دوره از انتخابات، رياست دانشگاه آزاد را برعهده داشت و عملا نميتوانست از منتقدان سياستهاي دولت پنجم يعني دولت اکبر هاشميرفسنجاني باشد. او در آن انتخابات حدود يک و نيم ميليون رأي به خود اختصاص داد اما رقيب اصلي اکبر هاشميرفسنجانی کسي نبود جز احمد توکلي که آمده بود سياستهاي دولت توسعهمحور پنجم را با شعارهاي عدالتمحور به چالش بکشد تا اولين کسي باشد که رئيسجمهوري وقت در رقابت براي بار دوم را وارد کارزاري جدي کند. هر چند احمد توکلي که سمت وزارت کار در دولت ميرحسين موسوي را در کارنامه داشت، درحالي از عدالت اقتصادي صحبت ميکرد که پيشنويس قانون کار به قلم او با انتقادات زيادي همراه بود و ميتوانست تضييع حقوق کارگران را بهدنبال داشته باشد و در نهايت کنار گذاشته شد.
احمد توکلي درحالي شعارهاي عدالتخواهانه سر داده بود که جريان چپ در آن مقطع در انفعال به سر ميبرد. مجمع روحانيون مبارز سياست سکوت را در پيش گرفته و وارد کارزار انتخاباتي نشده بود. سازمان مجاهدين انقلاب و افرادي چون بهزاد نبوي هم معتقد بودند رقابت در آن دوره موضوعيت ندارد و هاشمي خودش دوباره به پاستور ميرود. بااينحال، «صداي دوم» در مقابل هاشميرفسنجاني توانست چهار ميليون رأي را در سبد خود ببيند تا سرمايه سياسي قابل توجهي را براي خود بيندوزد و در دوره هشتم هم وارد کارزار انتخاباتي شود. توکلي که يک دوره نمايندگي مجلس را هم در کارنامه داشت، بعد از انتخابات رياستجمهوري هشتم، سه دوره هفتم، هشتم و نهم هم توانست راهي مجلس شود اما در نهايت اکبر هاشميرفسنجاني که آن زمان هنوز از اعضاي فعال جامعه روحانيت مبارز به شمار ميرفت، با حمايت تشکل متبوعش و حمايتهاي جامعه مدرسين که هنوز با او مشکلي نداشت و مؤتلفه اسلامي، توانست با 10 ميليون و 500 هزار رأي و پنج ميليون رأي کمتر از دور اولش، دوباره راهي پاستور شود.
انتخابات هشتم و حمايت دوباره از اصلاحات
انتخابات هشتمين دوره رياستجمهوري، درحالي برگزار ميشد که رئيسجمهوري وقت، کسي بود که با رأي بدنه اجتماعي منتقد وضع موجود، روي کار آمده بود. سيدمحمد خاتمي که در انتخابات تاريخي دوم خرداد 76 با 20 ميليون رأي در برابر اکبر ناطقنوري، پيروز شده بود، درحالي خود را به کارزار انتخاباتي رساند که رقبايش، چهرههاي نامآشنايي بودند. تعدد نامزدها در آن دوره از انتخابات، در تاريخ انتخابات جمهورياسلامي تا آن زمان سابقه نداشت و افراد زيادي از صافي شوراي نگهبان عبور کرده بودند تا شايد رقيبي جدي از ميان آنها براي رئيسجمهوري اصلاحطلب، پيدا شود؛ در نهايت، 10 نفر براي رقابت بر سر کرسي شخص اول اجرائي کشور، در برابر آرای مردم قرار گرفتند. احمد توکلي که مرد رقابت با رؤسايجمهوري وقت شده بود، اينبار شانس خود را در برابر خاتمي، امتحان ميکرد. عبدالله جاسبي که در دومين دوره رياستجمهوري هاشميرفسنجاني هم وارد گود شده بود، اينبار در برابر خاتمي به رقابت پرداخت. محمود کاشاني که در چهارمين دوره انتخابات رياستجمهوري، توانسته بود يک ميليون و 400 هزار رأي بهدستآورد، اينبار نتوانست 237 هزار رأي بيشتر به دست آورد. علي شمخاني، وزير دفاع خاتمي هم در آن دوره براي رقابت با خود خاتمي وارد رقابت شد و 730 رأي بهدست آورد. ديگر رقباي خاتمي، رأي قابل توجهي نداشتند، حسن غفوريفرد، منصور رضوي، مصطفي هاشميطبا و شهابالدين صدر، ديگر رقبايي بودند که مجموع آراي آنها بهزحمت به 500 هزار رأي ميرسيد تا جديترين رقيب خاتمي، همان احمد توکلي باشد که هشت سال قبل، هاشميرفسنجاني را به چالش کشيده بود.
آن دوره از انتخابات از آن رو اهميت داشت که دوره اول خاتمي، رويدادهاي سياسي پر التهابي در کشور رخ داده بود. ماجراي قتلهاي زنجيرهاي، از آندست رويدادهايي بود که اگرچه ريشه قديميتري داشت اما فجايع آذر 77 و بهقتلرسيدنِ داريوش فروهر، پروانه اسکندري، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده، التهابها را بيشتر کرد تا جاييکه وزير اطلاعات خاتمي استعفا کرد و او هم کميتهاي براي پيگيري قتلها مأمور کرد. ترور سعيد حجاريان در آن دوره نيز بازتابهاي گستردهاي داشت. ماجراي کوي دانشگاه در 18 تير 78 هم در کارنامه دولت ثبت شده بود تا حتي برخي از اصلاحطلبان هم شعار عبور از خاتمي، سر بدهند. آن زمان حتي اين مسئله در برخي محافل، مطرح بود که اساسا آيا خاتمي در انتخابات حاضر ميشود؟ در نهايت، او آمد و با احمد توکلي به رقابت پرداخت؛ توکلي دوباره با شعارهاي اقتصادي آمده بود و از برابري صحبت ميکرد اما اينبار هم نتوانست بيش از چهار ميليون و 600 هزار رأي بهدستآورد تا سيدمحمد خاتمي با رأي بالاتر نسبت به دوره قبلش، 21 ميليون و 650 هزار رأي بهدستآورد و رکورد تعداد رأي تا آنزمان را بشکند.
انتخابات پرحادثه دهمين دوره رياستجمهوري
دهمين دوره انتخابات رياستجمهوري ايران، پرحاشيهترين انتخابات تاريخ جمهورياسلامي بود. محمود احمدينژاد که سال 84 توانسته بود در تشتت و ناهماهنگي اردوگاه اصلاحطلبي، خودش را به مرحله دوم برساند و اولين رئيس دولتي باشد که انتخابش در ايران به دور دوم کشيده بود؛ دوگانهاي با حضور هاشميرفسنجاني ساخت تا از دل آن دوگانههاي حاشيه - مرکز، فقير - غني و مردمي -غيرمردمي بسازد و خودش را به پاستور برساند. اينبار هم با همان فرمان، پا به عرصه رقابت انتخاباتي گذاشت با اين تفاوت که منتقدان اولين دوره دولتش، بيش از آن چيزي بود که ديگر رؤساي دولتهاي قبل با آن مواجه شدند. عملکرد احمدينژاد در همان چهار سال اول کار را بهجايي رساند که اصلاحطلبان، دوباره سراغ سيدمحمد خاتمي رفتند. خاتمي هم اواخر سال 87 اعلام کرد که وارد رقابت خواهد شد اما اسفند همانسال، از اين حضور انصراف داد؛ او بهنفع ميرحسين موسوي که هشت سال نخستوزيري ايران در دوران جنگ را برعهده داشت، کنار رفت. ميرحسين، کسي بود که بالاخره پس از سالها کنارهگيري از کرسيهاي قدرت، به گفته خودش، شرايط را نگرانکننده ديده و وارد کارزار انتخاباتي شده بود. مهدي کروبي که سابقه رياست بر مجلس را در مسئوليتهايش ثبت کرده و سال 84 هم نامزد رياستجمهوري شده بود و انتقاداتي به روند برگزاري و شمارش آرا در آن سال داشت، دوباره پا بر عرصه گذاشت با اين تفاوت که در چهار سال بعد از اولين نامزدياش، حزب «اعتماد ملي» را تشکيل داده بود و با پشتوانهاي تشکيلاتي، اينبار وارد کارزار انتخاباتي شد. محسن رضايي، فرمانده اسبق سپاه هم کانديداي چهارمِ آن دوره از انتخابات بود. احمدينژاد که پيش از آن با ائتلاف آبادگران، خود را به پاستور رسانده بود، اينبار تمام اصولگرايان را با همه نقدهايي که به او داشتند، پشت سر خود ميديد. چالشبرانگيزترين رويداد پيش از انتخابات، به مناظرههاي تلويزيوني مربوط بود که حاشيههاي زيادي بههمراه داشت، بهطوريکه محمود احمدينژاد در آن مناظرهها با استفاده از تجربه دوگانه سال 84، همان فرمان را در پيش گرفت تا سه نامزد ديگر را نمايندههاي هاشميرفسنجاني معرفي کند و از فرصت مناظرههاي زنده استفاده کرده و اتهاماتي به خانواده هاشمي و ناطقنوري نسبت داد.
در نهايت، انتخابات برگزار شد و بنابر اعلام رسمي وزارت کشور، محمود احمدينژاد با 24 ميليون رأي براي دومين بار بهعنوان رئيس دولت، راهي پاستور شد و ميرحسين موسوي، اصليترين رقيب انتخاباتي او نيز 13 ميليون و 200 هزار رأي، محسن رضايي 678 هزار رأي و مهدي کروبي هم 336 هزار رأي در سبدشان ثبت شد.
حالا پنج ماه ديگر، انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري برگزار ميشود و حسن روحاني، چهارمين رئيسجمهوريای است که براي حضور دوبارهاش در پاستور، خود را آماده ميکند و حالا هم کساني هستند که اين سؤال را مطرح ميکنند که آيا حسن روحاني، دوباره کانديداي رياستجمهوري ميشود؟ تجربه دورههاي قبل، نشان ميدهد که هرچه از اول انقلاب فاصله گرفتيم، رؤسايجمهوري وقت، براي حضور دوباره در پاستور با چالش بيشتري مواجه شدند.